رئیس اسبق سازمان عمران و توسعه حریم حرم رضوی در گفتگو با خبرگزاری رضوی؛
مضجع مطهر رضوی را کمتر از 24 ساعت پس از بمب گذاری بازگشایی کردیم
خبرگزاری رضوی- آزیتا ذکاء، ساعاتی که هیئتهای مذهبی عزاداری روز عاشورا را به در حرم مطهر روضوی به پایان رسانده و دستهجات از حرم خارج میشدند، هیچ کس گمان نمیکرد چنین حادثهای رخ دهد. ساعت ۱۴:۲۶ دقیقه صدای مهیبی از داخل روضهمنوره تمام توجهها را به خود جلب کرد. همه انتظار داشتند درهای حرم بسته شود و برای مدتی طولانی زائران نتوانند زیارت کنند. اما کمتر از ۲۴ ساعت همه چیز به حالت اول برگشت و این حمله تروریستی ناکام ماند. برای تشریح بیشتر این واقعه دردناک با مهندس رضا دیشیدی رئیس سابق سازمان عمران و توسعه حریم حرم گفتوگویی انجام دادیم که مشروح آن را در ادامه میخوانید.
سال ۱۳۷۳ ساختوساز حرم مطهر رضوی در چه مرحلهای قرار داشت؟
نوسازی حرم مطهر رضوی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی گسترش چشمگیری داشت. در زمان جنگ تحمیلی برخی شهرها خراب شده بودند که طبق دستور امام خمینی(ره) نهادهای مختلف باید برای بازسازی شهرهای جنگزده اقدام میکردند. با پیشنهاد مرحوم آیتالله واعظ طبسی، بازسازی شهر هویزه در دستور کار آستان قدس رضوی قرار گرفت و ما از سال ۶۱ تا ۶۴ اقدام به ساخت این شهر جنگزده کردیم. سال ۶۵ مجدد بازسازی حرم مطهر را بدست گرفتیم. طی سالهای ۷۰ تا ۷۷ بیشترین و مهمترین بحرانهای کاری در حرم مطهر امام رضا(ع) بود که عظیمترین کارهای نوسازی به ساخت ساختمان صحن جمهوری اسلامی، کتابخانه مرکزی، زیرگذر حرم و بخشی از دوربرگردانها برمیگردد. میتوان گفت اکثر کارها از سال ۶۸ تا سال ۸۰ انجام شد. سال ۷۳ نیز در مرحلهای بودیم که خاکبرداری زیرگذر انجام شده بود و ستونهای اطرافش را بنا میکردیم.
باتوجه به اینکه نوسازی حرم مطهر در این سال در مرحله گودبرداری بود. برای امنیت زائران و دستهجات عزاداری در روز پرتردد عاشورا چه تمهیداتی اندیشیده شده بود؟
گودبرداری برای احداث زیرگذر بست بالا، ضلع داخلی حرم را با ضلع بیرونی قطع کرده بود. چند روز قبل از عاشورا به این نتیجه رسیدیم به خاطر ورود دستهجات مذهبی باید پلی بنا شود که تحمل سیل عظیم جمعیت را در این روز داشته باشد. بنابراین از شب تا صبح عاشورا روی مقاومسازی این پل موقت کار کردیم و آن را به صورت لوله داربست و تخته پل بسته راه انداختیم که جمعیت از روی این پل به سمت حرم مطهر حرکت کنند. صبح تا ظهر عاشورا نیز زیر پل نشسته بودیم و هر جای پل که احساس خط یا ضعف میکردیم تعمیر کرده یا پیچ و مهرهها را محکمتر میکردیم تا اتفاقی برای مردم نیافتد. تا ساعت یک بعد از ظهر که جمعیت عزاداران به حداقل رسیده بود و خاطر جمع شدم که اتفاقی نمیافتد برای استراحت راهی منزل شدم. هنوز تازه به خانه رسیده بودم که تلفن زنگ زد و همکارمان آقای زادرحیم پشت خط بود، گریه میکرد و میگفت: کجایی؟ بیا که بمب گذاشتند. من فکر کردم پل را منفجر کردهاند، به او گفتم: تا زمانی که من بودم چیز مشکوکی نبود. او گفت: نه، حرم را بمب گذاشتند و خراب شده است. پرسیدم: کشته هم داشته؟ گفت: آره. بیا و ببین چه عاشورایی شده. هزاران فکر از ذهنم خطور کرد و نمیدانستم الان حرم برسم با چه صحنههایی روبرو خواهم شد. دیگر نفهمیدم چطور خودم را به حرم رساندم، وقتی جلوی بست بالاخیابان و صحن جمهوری اسلامی رسیدم برایم اینطور تجسم شد که همه ساختمانهای حرم فروریخته و همه چیز ویران شده است. این تصور برای این بود که حریم امام را شکسته بودند. وقتی از روی پل عبور کردم و به داخل حرم رفتم به هوشیاری رسیدم و دیدم الحمدالله خرابی وجود نداشته، فقط از داخل روضهمنوره دود، گرد و خاک بیرون میزند و صدای ضجه و ناله زائران از هر طرف به گوش میرسد. خادمان مردم را به بیرون حرم هدایت میکردند تا حرم را قرق کنند.
شما در آن لحظه چه اقدامی انجام دادید؟
همه نیروهای متخصص را جمع کرده و ابتدا به همراه خادمان شروع به جمعآوری تکههای اجساد شهدا، خرده شیشهها، جارهای شکسته، قرآن و مفاتیحهای سوخته کردیم، در واقع اول محیط را تمیز کرده و سپس خادمان مشغول کر گرفتن روضهمنوره شدند و من نیز نیروهایم را تیمبندی کرده و هر کدام به تعمیر قسمتی از خرابیها به کار گرفته شدند. بالاسر ضریح دو پایه است که بمب را در پایه طرف قبله گذاشته بودند که سنگ کف روضهمنوره صدمه دیده و گود شده بود و آرایههای پایه، سنگ و کاشی را از بین برده بود، به طوری که بتن زیر آن دیده میشد که چند نفر از کارگران مشغول تعمیر ستون و پایه تخریب شده بالاسر حضرت شدند. قسمتی از پایه ضریح نیز صدمه دیده بود که عدهای را داخل فرستادم تا مهرهها را باز کرده و آنها را تعمیر کنند و افرادی هم جارها را تمیز میکردند. قسمتهای دیگر روضهمنوره را نیز بررسی کردیم و خوشبختانه جایی تخریب کامل نداشتیم فقط صدمه جزئی بود که نیاز به مرمت و تعمیر داشتند. همه با هم مشغول کار بودیم تا ساعت ۱۰ صبح روز بعد روضهمنوره تمیز، تطهیر و تعمیر شد و ساعت ۱۱ مرحوم آیتالله واعظ طبسی آمدند و پس از قرائت زیارتنامه حضرت، در حرم را به روی زائران گشودند.
صد درصد تعمیرات در آن فاصله محدود انجام گرفت یا تعمیرات اساسی برای یک زمان دیگر گذاشته شد؟
در کمتر از ۲۴ ساعت همه کارها انجام شد. تنها چیزی که برای ما دغدغه ایجاد کرد مقرنس زیر سقف بود. گنبد امام رضا(ع) سه پوش دارد. یک پوش که از داخل به چشم دیده میشود آینه، مقرنس و گچ است. پشت آن یک گنبد آجری است که اصطلاحا به آن «آهیانه گنبد» گفته میشود و گنبد دیگری که بالای اینها قرار گرفته و ۱۲ متر اختلاف ارتفاع دارد و روی آن طلاکاری است «خُود گنبد» نام دارد. ما دغدغه داشتیم که آن مقرنس زیر آهیانه گنبد که از سقف آویزان است، صدمه ندیده باشد و سقوط نکند. بنابراین داربستی زیرگنبد بنا کرده و شروع کردیم از یک کنار با دقت آن مقرنس را کنترل کردن و حتی آینههایی که در از آن افتاده بود را عوض کردیم. بعضی جاها نیز دیدیم بست آویزی که مقرنس را از سقف آویزان میکند به مرور زمان از بین رفته و در اثر موج انفجار بعضی قسمتهایش قطع شده است. لذا آنها را نیز تماما محکمسازی کردیم. بیش از یک کارگرها بالای داربست کار میکردند تا توانستند تعمیرات مقرنس گنبد را انجام دهند.
در روضهمنوره کاشیهای سلطانسنجری نیز وجود دارند که در آن واقعه صدمه دیده بودند برای مرمت آنها چه اقدماتی انجام دادید؟
این کاشیها به غلط به کاشیهای سلطانسنجری معروف هستند. این کاشیها در زمان سلسله پادشاهی خوارزمشاهیان ساخته و نصب شدهاند. یک کارخانه در کاشان بود که چنین کاشیهایی را میساخت و به تمام نقاط دنیا صادر میکرد. از همین نوع کاشیها در حرم مطهر حضرت معصومه(س) و شاهچراغ وجود دارد. این کارخانه کاشیسازی در ۳ نسل متمادی پدر، پسر و نوه که یکی از شاگردان آنها به خاندان ابیطاهر مشهور بودند، طی سالهای ۵۲۰ تا 700 ساخته شدهاند. از سال ۵۵۲ تا 700 که خوارزمشاهیان، چنگیز و اولاد چنگیز حکومت میکردند این کاشیها در حرم مطهر نصب شده است. این کاشیها جزو آثار باستانی و ملی است. برای حفظ آنها به این نتیجه رسیدیم تا از این نوع کاشیها بسازیم و آنهایی را که داخل روضهمنوره است به موزه انتقال دهیم تا در تماس با مردم از بین نروند و آنهایی را که خودمان ساختیم جایگزین این کاشیها کنیم. قطعات ساخته شده را در انبار داشتیم و آنها را بعد انفجار بمب با کاشیهای صدمه دیده تعویض کردیم.
بعد واقعه عاشورای رضوی اقدام به تعویض ضریح چهارم شد؟
خیر. قبل از انقلاب تصمیم به تعویض این ضریح شده بود و برای ساخت ضریح پنجم آگهی داده بودند. سال ۷۲ اسکلت ضریح آماده و در سال ۷۹ کامل شد و سپس در همین سال ضریح پنجم جایگزین ضریح شیر و شکر سابق گردید.
سال ۱۳۷۳ ساختوساز حرم مطهر رضوی در چه مرحلهای قرار داشت؟
نوسازی حرم مطهر رضوی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی گسترش چشمگیری داشت. در زمان جنگ تحمیلی برخی شهرها خراب شده بودند که طبق دستور امام خمینی(ره) نهادهای مختلف باید برای بازسازی شهرهای جنگزده اقدام میکردند. با پیشنهاد مرحوم آیتالله واعظ طبسی، بازسازی شهر هویزه در دستور کار آستان قدس رضوی قرار گرفت و ما از سال ۶۱ تا ۶۴ اقدام به ساخت این شهر جنگزده کردیم. سال ۶۵ مجدد بازسازی حرم مطهر را بدست گرفتیم. طی سالهای ۷۰ تا ۷۷ بیشترین و مهمترین بحرانهای کاری در حرم مطهر امام رضا(ع) بود که عظیمترین کارهای نوسازی به ساخت ساختمان صحن جمهوری اسلامی، کتابخانه مرکزی، زیرگذر حرم و بخشی از دوربرگردانها برمیگردد. میتوان گفت اکثر کارها از سال ۶۸ تا سال ۸۰ انجام شد. سال ۷۳ نیز در مرحلهای بودیم که خاکبرداری زیرگذر انجام شده بود و ستونهای اطرافش را بنا میکردیم.
باتوجه به اینکه نوسازی حرم مطهر در این سال در مرحله گودبرداری بود. برای امنیت زائران و دستهجات عزاداری در روز پرتردد عاشورا چه تمهیداتی اندیشیده شده بود؟
گودبرداری برای احداث زیرگذر بست بالا، ضلع داخلی حرم را با ضلع بیرونی قطع کرده بود. چند روز قبل از عاشورا به این نتیجه رسیدیم به خاطر ورود دستهجات مذهبی باید پلی بنا شود که تحمل سیل عظیم جمعیت را در این روز داشته باشد. بنابراین از شب تا صبح عاشورا روی مقاومسازی این پل موقت کار کردیم و آن را به صورت لوله داربست و تخته پل بسته راه انداختیم که جمعیت از روی این پل به سمت حرم مطهر حرکت کنند. صبح تا ظهر عاشورا نیز زیر پل نشسته بودیم و هر جای پل که احساس خط یا ضعف میکردیم تعمیر کرده یا پیچ و مهرهها را محکمتر میکردیم تا اتفاقی برای مردم نیافتد. تا ساعت یک بعد از ظهر که جمعیت عزاداران به حداقل رسیده بود و خاطر جمع شدم که اتفاقی نمیافتد برای استراحت راهی منزل شدم. هنوز تازه به خانه رسیده بودم که تلفن زنگ زد و همکارمان آقای زادرحیم پشت خط بود، گریه میکرد و میگفت: کجایی؟ بیا که بمب گذاشتند. من فکر کردم پل را منفجر کردهاند، به او گفتم: تا زمانی که من بودم چیز مشکوکی نبود. او گفت: نه، حرم را بمب گذاشتند و خراب شده است. پرسیدم: کشته هم داشته؟ گفت: آره. بیا و ببین چه عاشورایی شده. هزاران فکر از ذهنم خطور کرد و نمیدانستم الان حرم برسم با چه صحنههایی روبرو خواهم شد. دیگر نفهمیدم چطور خودم را به حرم رساندم، وقتی جلوی بست بالاخیابان و صحن جمهوری اسلامی رسیدم برایم اینطور تجسم شد که همه ساختمانهای حرم فروریخته و همه چیز ویران شده است. این تصور برای این بود که حریم امام را شکسته بودند. وقتی از روی پل عبور کردم و به داخل حرم رفتم به هوشیاری رسیدم و دیدم الحمدالله خرابی وجود نداشته، فقط از داخل روضهمنوره دود، گرد و خاک بیرون میزند و صدای ضجه و ناله زائران از هر طرف به گوش میرسد. خادمان مردم را به بیرون حرم هدایت میکردند تا حرم را قرق کنند.
شما در آن لحظه چه اقدامی انجام دادید؟
همه نیروهای متخصص را جمع کرده و ابتدا به همراه خادمان شروع به جمعآوری تکههای اجساد شهدا، خرده شیشهها، جارهای شکسته، قرآن و مفاتیحهای سوخته کردیم، در واقع اول محیط را تمیز کرده و سپس خادمان مشغول کر گرفتن روضهمنوره شدند و من نیز نیروهایم را تیمبندی کرده و هر کدام به تعمیر قسمتی از خرابیها به کار گرفته شدند. بالاسر ضریح دو پایه است که بمب را در پایه طرف قبله گذاشته بودند که سنگ کف روضهمنوره صدمه دیده و گود شده بود و آرایههای پایه، سنگ و کاشی را از بین برده بود، به طوری که بتن زیر آن دیده میشد که چند نفر از کارگران مشغول تعمیر ستون و پایه تخریب شده بالاسر حضرت شدند. قسمتی از پایه ضریح نیز صدمه دیده بود که عدهای را داخل فرستادم تا مهرهها را باز کرده و آنها را تعمیر کنند و افرادی هم جارها را تمیز میکردند. قسمتهای دیگر روضهمنوره را نیز بررسی کردیم و خوشبختانه جایی تخریب کامل نداشتیم فقط صدمه جزئی بود که نیاز به مرمت و تعمیر داشتند. همه با هم مشغول کار بودیم تا ساعت ۱۰ صبح روز بعد روضهمنوره تمیز، تطهیر و تعمیر شد و ساعت ۱۱ مرحوم آیتالله واعظ طبسی آمدند و پس از قرائت زیارتنامه حضرت، در حرم را به روی زائران گشودند.
صد درصد تعمیرات در آن فاصله محدود انجام گرفت یا تعمیرات اساسی برای یک زمان دیگر گذاشته شد؟
در کمتر از ۲۴ ساعت همه کارها انجام شد. تنها چیزی که برای ما دغدغه ایجاد کرد مقرنس زیر سقف بود. گنبد امام رضا(ع) سه پوش دارد. یک پوش که از داخل به چشم دیده میشود آینه، مقرنس و گچ است. پشت آن یک گنبد آجری است که اصطلاحا به آن «آهیانه گنبد» گفته میشود و گنبد دیگری که بالای اینها قرار گرفته و ۱۲ متر اختلاف ارتفاع دارد و روی آن طلاکاری است «خُود گنبد» نام دارد. ما دغدغه داشتیم که آن مقرنس زیر آهیانه گنبد که از سقف آویزان است، صدمه ندیده باشد و سقوط نکند. بنابراین داربستی زیرگنبد بنا کرده و شروع کردیم از یک کنار با دقت آن مقرنس را کنترل کردن و حتی آینههایی که در از آن افتاده بود را عوض کردیم. بعضی جاها نیز دیدیم بست آویزی که مقرنس را از سقف آویزان میکند به مرور زمان از بین رفته و در اثر موج انفجار بعضی قسمتهایش قطع شده است. لذا آنها را نیز تماما محکمسازی کردیم. بیش از یک کارگرها بالای داربست کار میکردند تا توانستند تعمیرات مقرنس گنبد را انجام دهند.
در روضهمنوره کاشیهای سلطانسنجری نیز وجود دارند که در آن واقعه صدمه دیده بودند برای مرمت آنها چه اقدماتی انجام دادید؟
این کاشیها به غلط به کاشیهای سلطانسنجری معروف هستند. این کاشیها در زمان سلسله پادشاهی خوارزمشاهیان ساخته و نصب شدهاند. یک کارخانه در کاشان بود که چنین کاشیهایی را میساخت و به تمام نقاط دنیا صادر میکرد. از همین نوع کاشیها در حرم مطهر حضرت معصومه(س) و شاهچراغ وجود دارد. این کارخانه کاشیسازی در ۳ نسل متمادی پدر، پسر و نوه که یکی از شاگردان آنها به خاندان ابیطاهر مشهور بودند، طی سالهای ۵۲۰ تا 700 ساخته شدهاند. از سال ۵۵۲ تا 700 که خوارزمشاهیان، چنگیز و اولاد چنگیز حکومت میکردند این کاشیها در حرم مطهر نصب شده است. این کاشیها جزو آثار باستانی و ملی است. برای حفظ آنها به این نتیجه رسیدیم تا از این نوع کاشیها بسازیم و آنهایی را که داخل روضهمنوره است به موزه انتقال دهیم تا در تماس با مردم از بین نروند و آنهایی را که خودمان ساختیم جایگزین این کاشیها کنیم. قطعات ساخته شده را در انبار داشتیم و آنها را بعد انفجار بمب با کاشیهای صدمه دیده تعویض کردیم.
بعد واقعه عاشورای رضوی اقدام به تعویض ضریح چهارم شد؟
خیر. قبل از انقلاب تصمیم به تعویض این ضریح شده بود و برای ساخت ضریح پنجم آگهی داده بودند. سال ۷۲ اسکلت ضریح آماده و در سال ۷۹ کامل شد و سپس در همین سال ضریح پنجم جایگزین ضریح شیر و شکر سابق گردید.
منافقان کوردل را لعنت کند که به ساحت ولینعمتمان جسارت کردند