۰
تاریخ انتشار
شنبه ۲۶ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۰۹:۰۰

کی شود دیده به دیدار تو روشن

ملیحه جهانبخش
کی شود دیده به دیدار تو روشن
تا به حال چشم انتظاری کشیده ای؟! چقدر بیقراری و دلتنگی دارد... با هر صدای قدمی دلت فرو می ریزد و با هر بیخبری برآشفته می شوی... حال اگر بدانی قرار است بیاید و دیر کرده باشد! دیگر آرام و قرار نداری... خواب به چشم ات نمی رود و بیداری ات جز با انتظار دیدن اش سپری نمی شود...لحظه شماری می کنی! خانه را آب و جارو می کنی و برای آمدنش همه چیز را مهیا می کنی... باید وقتی می آید بفهمد که برایش چقدر دلتنگی کشیده ای و چقدر برای دیدن اش چشم انتظار بوده ای... حال یعقوب را که شنیده ای در فراق یوسف آنقدر گریست که بینایی اش را از دست داد... شنیده ای که می گویند: " فراق یار نه آن می کند که بتوان گفت..."
حال این ماییم و قرن ها انتظار... ما مدعیان انتظاریم! آدینه ها "عهد" بسته ایم که منتظرت مانده ایم و با سوز دل خوانده ایم: " اللَّهُمَّ أَرِنِي الطَّلْعَةَ الرَّشِيدَةَ وَ الْغُرَّةَ الْحَمِيدَةَ 1" و غروب های جمعه گریسته ایم و سلام داده ایم که " اَلسَّلامُ عَلیکَ یا حُجَّةَ اللهِ وَ دلیلَ إرادَتِه2"
و باز برگشته ایم به روزمرگی هایمان! زمانه اسیرمان کرده است و از یاد برده ایم که زمین و زمان به برکت شما پابرجاست که هنوز در آن نفس می کشیم! از یاد برده ایم که شما حاضرید و ما غایب که چنان در حال و هوای نفس گرفتار شده ایم که در خواب غفلت سرگردان وحشتزده ایم! ما همانیم که از هر سو که می رویم جز بر" وحشت مان" نیفزود و این راه بی نهایت را در انتظار کوکب هدایتی نشسته ایم که به فریادمان برسد!
زرق و برق ها گرفتارمان کرده است، تجملات درگیرمان... قدرت و مال و فرزند شنیده ایم آزمونی از سوی خداست اما چنان اسیرش شده ایم که چشم انتظاری ما سزاوار شما نیست... انتظار را یعقوب کشید که آنقدر گریست تا چشم اش را فدای آمدن یوسف کرد... انتظار را کسی می فهمد که می داند میان ما و لیاقت دیدار هر خطای کوچک، فاصله ای بزرگ است! انتظار را کسی می فهمد که می داند هر روز ، هر لحظه، هر ثانیه باید چشم هایش را سزاوار این دیدار کند... باید دل اش را از زنگار گناه زدوده باشد... باید لایق دیدار شود... اگر چه چشم هایمان لایق دیدار نیست اما در جان مان عشق به مولایی را داریم که بارها با سوز دل و اشک چشم برای انتقام خون سرخ اش خوانده ایم: «أين‌الطالب بدم المقتول بكربلا3» در جان مان عطش دیداری است که حتی اگر سراپا آلوده به خطا باشیم هرگز از لوح وجودمان زدوده نمی شود و می دانیم اگر موعود مهربان را وعده ظهور نبود زمین و زمان از هم می گسست.
چنانکه سلیمان جعفری می گوید: از علی بن موسی الرضا (ع) پرسیدم: «آیا زمین از حجت خدا خالی می ماند؟» حضرت فرمودند: «اگر زمین به اندازه ی چشم برهم زدنی از حجّت خالی می ماند اهل خود را فرو می بلعید.4
________________________________________________________________________________________________
1. خدايا آن جمال با رشادت، و پيشاني ستوده را به من بنمايان/ فرازی از دعای عهد
2. سلام بر تو، ای حجّت خدا و (نشانگر و) راهنمای ارادۀ او/ فرازی از دعای آل یاسین
3. کجاست خواهنده خون کشته در کربلا / فرازی از دعای ندبه
4. ابو جعفر محمد بن الحسن بن فروّخ الصفّار القمی، بصائر الدرجات، ص489، ح8.
https://www.razavi.news/vdccxeq1.2bqe48laa2.html
razavi.news/vdccxeq1.2bqe48laa2.html
کد مطلب ۳۶۶۸۰
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما