۱
تاریخ انتشار
دوشنبه ۷ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۱۵:۴۳
چهل روز و چهل شب

از هر وادی که گذشتی در چله نشستم

از هر وادی که گذشتی در چله نشستم
میترا یمینی/سرویس هنر خبرگزاری رضوی

بالای بالا
درآن ستیغ دور
ایستاده ام
حالا تو را بیشتر می شناسم
حالا
تو را بیشتر می بینم
خون جاری خدا
در رگهای طولانی زمان
و تا زمان باقی است
و تا خدا باقی است
تو هستی
ای آیت حیات زمان

اربعین بلوغ کامل عقل من است
و آغاز یافتنت
با زیارتی شاید؛ آری با زیارتی شاید.

از این پس
هر لغزشی در شناختت برایم ثبت می شود
و ثبت می شود
اربعین تکامل فرزندان گمراه آدم است
دیگران
چهل سال سرگردان بودند
و آن گاه به هدایت رسیدند
و من
چهل روز
چهل شب
از هر وادی که گذشتی
در چله نشستم
که تو
چگونه عزت را در قربان عزیزان یافتی؟
استاد عقل هم در می ماند؟
راز آن همه آگاهی تو چیست؟

حالا
اربعین تو
یک راز است
در آن بالاتر از بالا
در آن ستیغ دوردست
که خورشید به یقین
در باور تو نشسته است
https://www.razavi.news/vdcce4q1.2bqps8laa2.html
razavi.news/vdcce4q1.2bqps8laa2.html
کد مطلب ۳۵۸۱۶
برچسب ها
اربعین
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما