به گزارش سرویس فرهنگ
خبرگزاری رضوی؛ حجتالاسلام والمسلمین عبدالحمید واسطی در دانشگاه علوم اسلامی رضوی در سخنرانی خود که با موضوع جایگاه و اهمیت علوم انسانی در جامعه سازی و فرهنگسازی برگزار شد؛ بیان کرد: ما به وسیله علوم انسانی در جامعه میخواهیم به تمدن سازی برسیم.
وی ادامه داد: در جلسه تدوین پیشنویس قانون اساسی کشور در سال 1358 فردی از دکتر حسن ادیبی مسئول تدوین قانون اساسی میپرسد با این قانون اساسی، قرار است اسلام پیاده شود؟ ادیبی پاسخ داده بود؛ بلی. فرد میپرسد چه بشود میگوییم اسلام پیاده شده است؟ ادیبی در پاسخ گفت: اگر توضیح المسائل در جامعه پیاده شود ما میگوییم اسلام پیاده شده است.
وی اظهار کرد: آیا این پاسخ درست است یا نه؟ لازم است یا کافی نیست؟ در پاسخ باید گفت توضیح المسائل فردی برای پیاده شدن اسلام لازم است اما کافی نیست.
این استاد حوزه و دانشگاه ادامه داد: برای مدیریت کلان اجتماعی نیاز به بسته تکمیلی داریم؛ ما هم در روش و هم در مبانی نیازمند بسته تکمیلی هستیم؛ مبانی در فقاهت و روش در علم اصول فقه نیاز به بسته تکمیلی دارد تا بتواند در مقیاس کلان از آیات و روایات استنباط محتوا کند.
وی با ارائه مثالی افزود: در زندگی جمعی در محیط رقابت یک فضای ناکارآمدی فعال شده است و اگر این فضای ناکارآمد فعال نشود یک دوگانگی بحرانزا اتفاق میافتد.
وی بیان کرد: ما نیز به دنبال این هستیم چگونه کارآمدی دین فعالسازی شود؛ روش ما این است تا بر اساس قواعد علم اصول فقه بتوانیم از آیات و روایات یک معنای متناسب با جامعه سازی و تمدن سازی به دست بیاوریم.
حجتالاسلام واسطی ادامه داد: مسئله ما در این جلسه این است چگونه دین، منابع دینی، مدارک دینی و گزارههای دینی، فرایندهای تمدنی تولید کنند؟ چگونه از گزارههای دین استنباط در مقیاس جامعه سازی صورت بگیرد؟ چگونه علوم انسانی اسلامی تولید شود؟ چگونه در مقیاس یک علم نه فقط تک گزاره از آیات و روایات استفاده کرد و دستگاه معرفتی تولید کرد.
وی عنوان کرد: در این چهار دهه بسته مبانی ما به اشباع رسیده اما بسته روشی ما هنوز ناقص است؛ در مبانی هستی شناسانه، جامعهشناسانه، ارزش شناسانه و تاریخ شناسانه مطرح میشود این بستهها به یک بسته ترکیبی بزرگ تحت عنوان زیرساخت تولید علم که اسم آن را میتوان پارادایم الگو دستگاه نظام گذاشت، تبدیل شود.
وی بیان کرد: پارادایم علم دینی یعنی بسته زیرساختی فکری که در آن علم از دین تولیدشده است و قابل تشخیص است و میتوان مطالعه تطبیقی کرد.
وی افزود: این بسته اکنون تولیدشده است شما شاهد طیفهای مختلف قائل به علم دینی در مبانی هستی شناسانه، انسان شناسانه، ارزش شناسانه و تا حدود زیادی روش شناسانه مشترک هستید؛ اشتراکات آنها در صدر درست نیست اما هسته اصلی مبتنی بر مثل حکمت متعالیه شکل گرفته است یعنی هستی با تعبیر، توصیف و تبیین در حکمت متعالی هم وجود دارد.
حجتالاسلام واسطی بیان کرد: حول مکتب صدرایی یک بسته هستیشناسی، معرفتشناسی، روششناسی، ارزششناسی شکل گرفته و قائلین به علم دینی حتی آنهایی که فلسفه صدرایی را قبول ندارند وقتی مقصود خود را از هستی انسان، معرفت، روش و ارزش را توضیح میدهند همگراییهای زیادی دیده میشود البته در برخی جاها واگرایی هست اما اگر اغلب اکثر را در حول حکمت صدرایی جمع کنیم، پارادایم علم دینی به طوری که دارای یک اصول موضوع باشد و یک روش استنتاج داشته باشد شکل میگیرد که به آن پارادایم شبکهای یا پارادایم مبتنی بر شبکه هستی گفتهشده است.
وی اظهار کرد: مقصود از شبکه هستی، کل موجودات با تعیین جایگاه و ارتباطشان با یکدیگر است؛ تمام موجودات از خالق تا تمام لایههای مخلوقین هر کدام در چه موقعیتی با چه روابطی قرار دارند و در این میان انسان در چه موقعیتی قرار دارد .
وی افزود: تمام بحثهای علوم انسانی، تمام بحثهای جامعه سازی و تمدن سازی و تمام بحثهای دین به معادلات تغییر برمیگردد.
استاد حوزه و دانشگاه گفت: در تعریف معادله تغییر باید گفت؛ معادله تغییر یعنی تعیین کمیت، کیفیت، جهت اثرگذاری و اثرپذیری برای رسیدن به یک نتیجه و برآیند. در واقع کار معادلهها ایجاد تعادل در دو طرف است.
وی ادامه داد: در معادلهها کمیت و کیفیت، چقدر، چگونه، چه زمانی، چه مکانی، با چه اجزایی، با چه ضوابطی، با چه شرایطی، چه کسی، چه چیزی را، در چه زمانی و ... باید تعریف کنیم.
وی با بیان اینکه همه عالم در این شبکه هستی قرار دارد؛ افزود: حتی اگر فرد به خدا اعتقاد نداشته باشد باز هم در این شبکه قرار میگیرد و باید بر اساس این معادلات حرکت کند.
وی عنوان کرد: بر این اساس اگر بخواهیم دین را تعریف کنیم باید بگوییم ،دین بیان معادلات حرکت انسان برای اتصال به خداوند است.
وی ادامه داد: معادلات تغییر نیز یعنی اگر میخواهی جهت حرکت خود را عوض کنید باید تعیین کنید چه چیزهایی در شبکه هستی باید تغییر کند و در اینجا منظور پارادایم تولید علم دینی بر اساس شبکه هستی است که بین عقل و نقل و شهود میتوان جمع کرد.
حجتالاسلام واسطی اظهار کرد: هنر حکمت صدرایی این بود که بین قرآن و نقل و شهود اجماع به وجود آورد و تلاش کرد ادلهای که میآورد، تبیینکننده جهت نقل باشد و قرانی که تقدیم میکنند تبیینکننده جهت شهود باشد.
وی گفت: او قران را برای این جهت استخدام کرد لذا اگر اسم حکمت صدرایی میآید ذهن را به سمت فلسفه نیاوریم؛ در واقع هنر حکمت صدرایی این بود که قدرت فهم کشف معنا تبیین و دریافتن معادله تغییرات آیات و روایات را برای ما ایجاد کرد.
وی ادامه داد: تمام بحثهای صدرایی به سمت جلو میآید و پارادایم علم دینی بر اساس حکمت صدرایی تولیدشده است و افراد حوزوی را به یک اجماع نسبی در تولید علم دینی و مبانی رساند.
وی بیان کرد: ما باید در علوم انسانی اسلامی و علم دینی تمدن سازی اسلامی به سمت روش پیش برویم در واقع ما هسته مبانی را داریم و میخواهیم به سمت حکمت عملی حرکت کنیم چراکه حکمت نظری اشباع شده است.
استاد حوزه دانشگاه ادامه داد: حال چگونه از آموزههای فکری، کاربردهای علمی و عملی بگیریم؟ در حکمت نظری راجع به چیستیها و چراییها صحبت میکنیم اما در حکمت عملی راجع چگونگیها صحبت میکنیم.
وی عنوان کرد: در علوم انسانی بر اساس نگرش اسلام، مدل نیازها جز زیرساختهای پایهای است که بعد از بحث پارادایم و مبانی معرفتی و فکری باید پردازش شود.
وی بیان کرد: مدل نیازها نیز باید با اقتباس از نگرش اسلام ارائه شود؛ وقتی میگوییم با اقتباس از نگرش اسلام یعنی یک قسمت میتواند بر اساس حکمت صدرایی و یک قسمت میتواند مبتنی بر نقل صرف یعنی با مراجعه فقیهانه به ادله به آیات و روایات و مدل نیازها تولید شود.
وی افزود: حال نیازمند جامعه مطلوب، تمدن ایده ال، آرمانشهر موردنظر، مدینه فاضله موعود است؛ جامعه مطلوب یعنی تمدن و تمدن یعنی شبکه بههمپیوسته از سیستمهای کلانی که کلیه لایههای نیاز انسان را به نحو کارآمد برطرف میکند.