۰
تاریخ انتشار
چهارشنبه ۱۱ بهمن ۱۳۹۶ ساعت ۱۴:۱۹
به بهانه ایام حزن و اندوه فاطمیه

فاطمه(س)؛آسمانی تر از حوریان بهشتی

سعید نوریان، پژوهشگر فرهنگی
فاطمه(س)؛آسمانی تر از حوریان بهشتی
نورچشم خورشید و ریحانه بهشت آمده بود تا غربت علوی را پناهی باشد و عشق نبوی را شایسته تکیه گاهی.شمیم شاخه طوبی چون سیبی سرخ ، برآمده از چاک گریبان بهشت بود و  خوش بوتر از مشک در طبله عطاران.
 دختری همسنگ گل های بهار، مادری بی مثل و بی تکرار و همسری تجسم عشق و ایثار و او عروس پرده نشین خواب ها و خیال های زمین، آسمانی تر از حوریان بهشتی و پاکیزه تر از گل های شبنم پوش اردیبهشتی است. فاطمه(س)؛ اهدای کوثر عشق به بهشت وجود پیامبر و تداوم رحمت آسمانی در میان زمینیان است.
یک زن؛  نیمی انسان ، نیمی حور و تمام نور علی نور!
امانت چند روزه خدا در خاک که از آغاز دل بسته پرواز تا فراسوی افلاک بود، چندی به رسم معرفت آموزی خاکیان، پای بدین سرای پریشانی نهاد تا اوج عروج آدمی و راز خلقت زن را در تو بنگرند.
بر زمین نازل شدی تا افلاک، خاک کف پایت را توتیای ادراک خود سازند و فرشتگان، صبح و شام، گرد در و بامت به مستی هوهو کشند و یا هو زنند.
نه سال تمام، لطف و مدارای علوی و خلق و خوی فاطمی به هم آمیخت و حاصلش کوثری جاری در رگ رگ کاینات شد.
آمدنت آواز ناشنیده سرمستی و رفتن یگانه راز ناگشوده هستی است.
همو که دردانه رسول خدا بود و محبوب فرشتگان علا. همو که در فروتنی فروتر از توده خاک بود و در عزت نفس فراتر از خورشید تابناک.
شایسته بانویی که مهریه اش آب بود و پیراهن شب عروسی اش را به چشم انتظاری فقیری بخشید تا نامش برای همیشه تاریخ، محفل آرای عرشیان باشد و افتخار فرشیان.
دور دست ملکوت را موسیقی گام هایت در برگرفته است. فرشتگان به استقبال کوثر همیشه جاری ولایت می شتابند تا خوش آمد گوی دختر رسول خدا باشند.
رودخانه های جهان، راه دریا را با سرانگشت های هدایت تو پیدا می کنند و چشمه ها،  نام زلال تورا آواز می خوانند.
گل ها شکفتن را از تو آموخته اند و پرستوها پرواز را و ملائک هنوز حلقه ذکرشان را با نام تو متبرک می کنند.
پاسدار اندیشه سبز مرتضی و یاس کبود مصطفی و حضرت عشق که آمد، عشق در نهانخانه دل پیامبرمهربانی ها سامانی دوباره یافت و وقتی غریبانه و مظلومانه رفت، اندوه در چشمخانه حیدر، جانی جاودانه یافت.
این کوچه ها سیاهپوش عزای کیستند که صدایی جز مرثیه از تار و پودشان بر نمی خیزد زمین بدون تو در خالی بی پایانش دست و پا می زند.
یا زهرا، نگاه کبودت، آتش شعله وری است که جان های بی تابمان را خاکستر می کند.
رفته ای و کوچه های بنی هاشم را در حجمی از درد و داغ تنها گذاشته ای وکبوتران بقیع، سوگوار رفتنت، مزار بی نشانت را می جویند.
شهر، عجیب هوای گریه دارد و یاس ها، پژمرده این لحظات دلگیرند و چشم های کودکان یتیم، هنوز نگاه های شعله ورت را امیدوارند.
تورا که می بردند، فریاد غربت علی(ع)، دردهای پنهان تورا تاب نیاورد.
بی تو علی(ع)، شانه هایش در زیر غریبانه ترین اتفاق خم شد و مصیبت غریب خویش را در تاریکی عظیم نخل ها نجوا کرد.
چگونه نبود تو را تحمل کند این کوچه های خاک آلوده مدینه، شهر رسول خدا، شهری که به نجوای عاشقانه تو دلخوش بود!
تو فاطمه ای، تورا باید با لحن نور صدا زد؛ با لهجه نسیم.
برای خواندن تو، زیارتنامه دریا کم است وسراغ تو را از پروانه های سوخته باید گرفت.
کاش لحظه ها آتش می گرفت و ثانیه ها از حرکت می ایستادند. کاش لحظه های شوم شب پوشان، آتش می گرفت و تمام کوچه پس کوچه ها، خاکستر نشین نادانی مردم می شد.
کاش آن روز، نیزه ها و شمشیرها، راه کوچه بنی هاشم را گم می کردند و این اتفاق تلخ، نمی افتاد.
بانوی پهلو شکسته؛ تو گران بهاترین امانت عالم در دستان بسته علی بودی، در دستان بسته مردی که خیبر از هیبت حیدری اش شکست. و اینگونه است که هنوز هم در چشمان علی، انعکاس دردهای پنهان توست.
هنوز هم صدای فاطمه را می شنویم که از پس قرن ها در مسجد جامع سینه های سوخته مان خطبه می خواند. با همان لحن آشنا. و از غربت علی می گوید. از غربت مردی که تاریخ وامدار اوست. از غربت مردی که فاطمه اولین شهیده راه روشن ولایتش شد.
مادر گل های معطر بوستان عشق، هنوز یاس ها به پاس عطر تو تسبیحات اربعه می گویند.
خداحافظ ای همنشین همیشه
خداحافظ ای داغ بر دل نشسته
تو تنها نمی مانی ای مانده بی من
تو را می سپارم به دل های خسته.
 
https://www.razavi.news/vdcir5ar.t1a5y2bcct.html
razavi.news/vdcir5ar.t1a5y2bcct.html
کد مطلب ۲۴۴۷۲
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما