صدیقه رضوانی نیا-مجید مظفری بازیگر شناختهشده سینما و تلویزیون است او نقشهای متعددی را تاکنون ایفا کرده که چندتایی از آنها با محوریت مشهد و زائران رضوی بوده است. مظفری 22 بهمنماه سال 1329 در تهران متولد شد اما بزرگشده مشهد است تا جوانی در خیابان تهران در حوالی حرم مطهر رضوی ساکن بودند. او برای فیلم سینمایی مسافران سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را دریافت کرد و چندین بار نیز نامزد دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مرد از جشنواره فیلم فجر شد.هفته قبل او سفری به مشهد داشت تا یک روز را در جوار بارگاه امام هشتم(ع) بگذراند. با مظفری در شامگاه روزی که زائر امام رضا(ع) بود به گفتوگو نشستیم.
در شهری داریم باهم گفتوگو میکنیم که متعلق به امام رضا(ع) است چه حسی به این شهر دارید؟
من اصالت مشهدی دارم و عاشق این شهرم.
جدا؟ اهل کدام محله مشهد هستید؟
خیابان تهران.
نزدیک حرم هم هست. یعنی متولد مشهد هستید؟
نه من متولد تهرانم. پدرم متولد مشهد است که از جوانی به تهران رفته و آنجا ازدواجکرده بودند و ما هم در تهران متولد شدیم اما چون پدر مشهدی بود و علاقه خاصی به شهرش داشت زیاد به مشهد میآمدیم.هنوز هم این ماجرا ادامه دارد.
پدر در قید حیاتاند؟
نه ایشان به رحمت خدا رفتند و وصیت کردند که ایشان را در مشهد دفن کنیم.مزار پدرم در خواجه ربیع مشهد قرار دارد.
الآن خودتان را مشهدی میدانید؟
خودم را ایرانی میدانم. اما عجیب عرق مشهدی بودن دارم. من ماهی یکبار به مشهد میآیم. مشهد را دوست دارم. مشهد که میآیم هم زیارت امام رضا(ع) میروم و هم بر مزار پدر حاضر میشوم.
شما که اینهمه به مشهد رفتوآمد دارید.چه تصویری از این شهردارید؟
من قدیمهای مشهد را خیلی دوست داشتم. مشهد خلوت بود. ساختمانهای بلند نداشت. خانهها یک طبقه بود. پشتبامها به هم راه داشت. فضا صمیمیتر بود. زندگیها جاریتر بود. مردم بیشتر از هم خبر داشتند. درشکههایی که در خیابانها درحرکت بودند خیلی زیبا بود. کوه سنگی و وکیلآباد که میرفتیم درشکه میدیدیم. صبحها نان و شیر داغ و گاهی فرنی میخوردیم. من به یاد دارم، در وکیلآباد یک حوضچه خیلی بزرگ بود که ماهی هم داشت و ما میرفتیم آنجا شنا میکردیم.
چه خاطرات خوبی از مشهد دارید. حرم امام رضا(ع) چطور بود؟
حرم موقع اذان صبح و ظهر و مغرب نقاره پخش میکردند و بعد اذان میگفتند. حرم آن زمانها خلوتتر بود طوری که صدای جیکجیک گنجشکها را هم میشد در آن شنید. ماه رمضانهای حرم هم خیلی زیبا بود.
یادتان هست آن زمانها بعضی نذریها را توی حرم میدادند، مثلاً نخود و کشمش یا لقمه میدادند؟
**بله . نخود و کشمش و نون پنیر و سبزی میدادند. شله میدادند. نقل پخش میکردند. آبنباتقیچی میدادند.چه روزهایی بود یادش به خیر.خیلی دلم پیش آن روزهای حرم مانده...
پس شله مشهدی هم خوردید؟
بله خوردم. دوست داشتم. البته من یادم هست که مشهدیها کتلت هم خوب درست میکردند و میکنند. کتلت مشهدی با سبزیخوردن و نان طعم عجیبی دارد.
با مردم مشهد چطور هستید؟ دوستشان دارید؟ چه ویژگی مردم مشهد در ذهن شما برجسته است؟
من همیشه دوست داشتم در مشهد خانهای داشته باشم که وقتی خانوادهام میآیند هتل نروند. یکخانه خریدم.مشکل به وجود آمد. سه بار زمین خریدم که خانه بسازم هر سه بار مشکل ایجاد شد. دیگر از ذهنم کنار گذاشتم که خانه بخرم. الآن راضیام به اینکه شب بیایم و هتل بمانم و امام رضا(ع) را زیارت کنم و برگردم. همین برایم کافی است. مشهدیها آدمهای خوبی هستند و من دوستشان دارم. یکی از شهرهای اطراف مشهد که اسمش فریمان است هم رفتهام و فیلمی آنجا بازی کردهام آن شهر را هم دوست دارم.
چه زمانهایی بیشتر برای زیارت و دیدن شهر مشهد میآیید؟
برای من فرقی نمیکند. تابستان یا زمستان. هر زمان فرصت کنم میآیم.
زمانهایی که مشهد هستید اوقاتتان به چه اموری میگذرد؟
بستگی دارد. معمولاً حرم میروم. چند نفر از بستگان هم هستند، که به دیدنشان میروم.
پس آن روزها اوقات خوشی دارید ؟
بله مشهد شهر زندهای است. شبهایش خیلی زنده است. یک شهر دوستداشتنی است برای من.
حرم چطور است؟ بالاخره یکی از جاهایی که شما حتماً میروید، زیارت امام رضا(ع) و دیدن حرم است...
حرم خیلی خوب است. من سعی میکنم ساعتهای خلوت حرم.توی حرم باشم. منتهی چیزی که ما را اذیت میکند، عکس گرفتن مردم است. کار خوبی نیست. اگر بیرون حرم باشد، اشکالی ندارد، در خدمتشان هستیم. اما در حرم ما بازیگرها دوست داریم در خلوت خودمان باشیم ما به این سکوتها و خلوتها و راز نیازها نیاز داریم و این عکس گرفتنها ما را از آن خلوت خارج میکند.
اوقاتی که در حرم هستید را چطور میگذرانید؟
اگر وقت نماز باشد، نماز میخوانم. برای فامیل و بستگان و همه مردم ایران، بیماران، زندانیها و غیره دعا میکنم. کار دیگری جز دعا از دستمان برنمیآید.
کجای حرم را بیشتر دوست دارید و دوست دارید آنجا بنشینید و با حضرت راز و نیاز کنید؟
من نزدیک پنجره فولاد را خیلی دوست دارم. حتماً سعی میکنم صحن انقلاب یا صحن کهنه بروم و روبروی پنجره فولاد با ایستم. میگویند پنجره فولاد سندش به اسم خود آقاست. یعنی آن محوطهای که پنجره فولاد است، سندش به نام خود آقاست. از طرفی معمولاً آدمهای دلشکستهای حرم پشت پنجره فولاد میایستند.
شما فیلم و سریال با موضوع مشهد و امام رضا(ع) زیاد بازی کردهاید.در بین نقشهایتان کدام نقش را بیشتر دوست دارید؟
من یک فیلم به نام "پای پیاده" بازی کردم که نقشم را خیلی دوست داشتم.
اگر کاری در مورد امام رضا(ع) ساخته شود، دوست دارید چه نقشی را بازی کنید؟
نقشی که تکرار نکرده باشم و بتوانم از پسش بربیایم و قابلقبول و قابلباور باشد.
بین فیلم و سریالهایی که تابهحال درباره امام رضا(ع) و زائر و مشهد و زیارت ساختهشده است، کدامیک را میپسندید؟
من یک فیلم خودم ساختهام در چهار قسمت که سه، چهار سال پیش از تلویزیون پخش شد، آن کار را خیلی دوست دارم چون دغدغه ذهنی خودم بود.
اسمش چیست؟
پای پیاده. که طرح و سناریو را خودم نوشتم. این فیلم ماجرای عدهای از زائران امام رضا(ع) است که به شکلهای مختلف خود را به مشهد میرساندند و هرکدام در مسیر اتفاقاتی برایشان میافتاد که جالب است.
و حالا از امام رضا(ع) چه میخواهید؟
شفای همه مریضان و آدمهای بیپناهی که پناهگاه و مأمنی جز امام رضا(ع) ندارند.