در گفتگو با خبرگزاری رضوی مطرح شد:
ماهیت دولت آمریکا برای مردم ایران در بحران کرونا آشکارتر شد
خبرگزاری رضوی. سرویس جهان اسلام. جهان در شیوع ویروس کرونا مبهوت است که این ویروس آیا دست ساز بشر وماحصل نتیجه دشمنی های جنایتکاران عالم است که از آزمایشگاه ها بیرون زده وبراساس منافع ضد انسانی تولید شده یا مساله ای طبیعی است، اما آنچه نیازی به توضیح نیست دشمنی غربی ها بخصوص آمریکا با جوامع مسلمان است، آن ها در جریان داعش و سوریه و عراق یا تحمیل جنگ هشت ساله به ملت ایران یا حمایت از سعودی ها برای قتل عام یمنی ها نشان دادند ارزشی برای حفظ جان مسلمانان قائل نیستند، براین اساس آیا می توان حمایت ها و کمک آمریکا از مردم ایران و مسلمانان را در رفع ویروس کرونا باور کرد؟ محمد جهان تیغ حقوقدان و پژوهشگر حوزه بین الملل در گفتگو با خبرگزاری رضوی به این پرسش پاسخ داده است.
در شیوع ویروس کرونا که به بحرانی بین المللی تبدیل شده آمریکا نسبت به کمک به مردم ایران اعلام آمادگی کرد، در حالی که همچنان با تحریم های خود مانع دسترسی آسان ما به اقلام بهداشتی، غذایی و منابع مالی خود شده است آیا در این شرایط ایران و جهان اسلام می تواند به آمریکا اعتماد کند؟
غرب با شعارهای به ظاهر فریب دهنده حقوق بشردوستانه برای کمک به ملت ایران پا جلو می گذارد، در حالی که همواره در حق ملت ایران به دنبال اهداف و منافع ضد حقوق بشری حرکت کرده است. چگونه می توان حمایت های دنیای غرب بخصوص آمریکا از ملت ایران را باور کرد وقتی که دنیا شاهد بد عهدی و نقض توافقات بین الملی آمریکایی ها خصوصا در دوره ریاست جمهوری ترامپ بوه است و این کشور به جز اهداف ضد بشری وایجاد مواننع مالی بر سر راه ملت ایران به هیچ قید و شرطی پای نبوده و نخواهد بود. اقدامات ضدایرانی آمریکاهایی ها در دوره های متعدد روسای جمهوراین کشوراعم از دمکرات ها و جمهوری خواهان نشان می دهد به هیچ وجه نباید نه ملت ایران و نه جهان اسلام به دشمن مشترک اعتماد کنند. از ماجرای کودتای 28 مرداد و مخالفت با اراده ایرانیان برای به دست آوردن حکومتی دموکراتیک و همچنین از دشمنیهای دیرینه با ملت ایران اعم از بلوک کردن سرمایه های ما در اول انقلاب، هدف قرار دادن سکوی ها نفتی ایران، فروش گاز خردل و بوتان به دولت صدام و استفاده آن علیه مردم سر دشت که هنوز آثار شوم آن بر پیکره مردم مظلوم این شهرنمایان است و هدف قرار دادن هواپیمای غیرنظامی ایران در خلیج فارس و حمایت از صدام در 8 سال جنگ تحمیلی و یا پشتیبانی از اسرائیل در ترور دانشمندان هستهای، نقض برجام وتحمیل تحریم های غیر قانونی به کشورمان وظم و جنایت علیه مسلمانان سوری،یمنی، عراقی، بحرینی وبسیاری از کشورهای مسلمان جهان نشان می دهد با توجه به تجربه دشمنی و عدم وفای به عهد آمریکاییها فرقی بین رئیس جمهور سیاه پوست یا سفید پوست آمریکایی در دشمنی با جهان اسلام ومسلمانان ایرانی نیست.
آیا با تجربه به تجارب ضد انسانی آمریکا در جنایت علیه بشریت با این پیش فرض که ممکن است این ویروس دست ساخته آمریکا باشد از حمایت های آمریکا استقبال نکرد؟
همه به یاد می آوریم که مهمترین قطعنامه ضدانسانی شورای امنیت سازمان ملل تحت عنوان قطعنامه ۱۹۲۹، با محوریت و تلاشهای گسترده دولت قبلی ایالات متحده امریکا و شخص باراک اوباما رأی آورد و در دوران وی بود که قوانینی مانند «محدودیت ورود شهروندان ۳۸ کشور به ایران» و «قانون اس ۷۲۲» علیه جمهوری اسلامی ایران اعمال شد که نه تنها نقض مفاد برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ بود بلکه تمامی منافع حداقلی کشور در این توافقنامه را نیز با مخاطره روبهرو ساخت، به طوری که بعد از اجرایی شدن چنین قوانینی بود که ایران نتوانست کمترین دستاوردی در حوزه اقتصادی تجاری و بینالمللی و مالی از برجام به دست بیاورد. به هر روی به رغم آنکه برجام بسیاری از هزینهها را علیه کشور و جامعه ایرانی رقم زده است نشانه های بسیاری در سطح دنیا و بخصوص جهان اسلام و در ایران اسلامی برای عدم اعتماد به آمریکا در شرایطی وجود دارد که ویروس منحوسی بر سلامت و اقتصاد مردم جهان بخصوص اقتصادهای ضعیف جوامع اسلامی سایه انداخته است بخشی از عملکرد ضد انسانی آمریکا به شمارمی رود.
نتیجه بی چون وچرای اعتماد ملت های مسلمان به آمریکا را چگونه ارزیابی می کنید؟
نگاهی به عملکرد سیاست خارجی آمریکا در هر دوره ریاست جمهوری، مهر تأییدی بر سخنان مقام معظم رهبری است. تاریخ نشان میدهد که آمریکاییها هیچگاه به وعدههای خود عمل نکرده و هرگاه رهبر کشوری و علیالخصوص رهبران و رؤسای جمهور کشورهای مسلمان سعی در نزدیکی با غرب و آمریکا داشتهاند، دیر یا زود امنیت داخلی و نظام سیاسی کشورشان از هم پاشیده است. از عاقبت لیبی و توافقش با آمریکا برای تسلیم همهجانبه برنامه هستهایاش گرفته تا کرهشمالی و عراق و مصر همه نشاندهنده نتیجه اعتماد بیچون و چرا به آمریکا هستند؛ کشوری که منافع ملیاش را به تمام وعدهها و قوانین بینالمللی ترجیح میدهد و از بیان کردن این مسئله در تریبونهای عمومی هم ابایی ندارد. جالب است به رابطه امریکا در طول تاریخ با کردها اشاره کنیم، تمام کردها چه در کشور عراق و چه در کشور سوریه چوب اعتماد به آمریکا را خوردهاند. در عراق، رابطه آمریکا با کردهای «اقلیم کردستان» به چند دهه قبل به دهه ۱۹۷۰ میلادی بازمیگردد. ریچارد نیکسون رئیسجمهور آمریکا برای متوقف کردن صدام، به این جمع بندی رسیده بود که با کرد ها به توافق برسد، بر همین اساس آمریکا بلافاصله به ملامصطفی بارزانی، رهبر جنبش کردها در عراق، کمکهای مالی و لجستیکی کرد تا دولت صدام را تحت فشار قرار دهد. آمریکا سهسال به کردها کمکهای نظامی کرد. پس از پایان حمایت آمریکا از کردهای عراق، ارتش و ماموران اطلاعاتی صدام وارد شمال عراق شدند و کردهایی را که در سرنگونی حکومت، با آمریکا همراهی کرده بودند، دستگیر کردند. گفته میشود صدام علاوه بر اعدام حداقل چند صد نفر، دست به پاکسازی قومی زد. بارزانی برای نجات کردها، نامهای به کیسینجر نوشت: «عالیجناب، شما و ایالات متحده مسئولیت اخلاقی و سیاسی نسبت به مردم ما دارید.» این نامه هیچجوابی به دنبال نداشت. بعدها از هنری کیسینجر در نشست کمیسیون امنیت ملی آمریکا پرسیده شد که چگونه میتوانید این خیانت را توجیه کنید؟ او در پاسخ گفت: «امور محرمانه امنیتی را نباید با کارهای خیرخواهانه اشتباه گرفت.» در نتیجه از کشوری که همیشه در جبهه تزویرقوی بوده و در فریب مردم و حکومت ها پیروز میدان نیرنگ شده است که هر خیانت و عمل غیر اخلاقی رو به اسم شعار "فرست امریکن" توجیه می کند و با استدلال ساده ای خود را از هر خیانت بین المللی مبرا می کند نباید انتظار داشت با نام کمک های بشر دوستان یا هلال احمری ادامه روند خاصمانه و دشمنی که در جریان چهل سال از انقلاب جمهوری اسلامی با ما داشته را با اسم و رسم امداد های بشر دوستانه دنبال نکند!
مقام معظم رهبری همواره مسلمانان را در برابر جنایت ها ونیرنگ های آمریکا به بصیرت افزایی فرا می خوانند.
آیا دراین موضوع نیز تقویت بصیر یک راهکار مطمئن برای عدم آسیب رسیدن به ملتهای مسلمان و هموطنان ماست؟
برای همین تاکید دارم که بصیرت؛ گام بنیادین شناخت تزویر دشمن از امداد او ست بر هر ایرانی واجب است که بصیرت و معرفت و شناخت دوست از دشمن را با خود همراه داشته باشد و از قرار گرفتن در معرض فریب و وسوسههای دیگران بر حذر باشد، زیرا در پرتو بصیرت، انسان، حق را حق هم می بیند و هم می شناسد و باطل را باطل می داند و قادر به تشخیص دوست و دشمن و سعادت خود میشود .کسانی که بصیرت دشمنشناس یا بصیرت شناخت تزویراز امداد را نداشته باشد هر چقدر مسلط به کشور خود یا حتی اسلام شناس باشند دچار خطا خواهند شد، لذا مایوس کردن دشمن مهمترین قسمت اساسی و پایه و قلب بصیرت یک امت به شمارمی رود. رد پیشنهاد دولت امریکا نه تنها عین عقلا نیت بود، بلکه دفع خطر و آثار احتمالی و تهدید کننده ا ی بود که کشور را در معرض تهدید قرار می داد.
در شیوع ویروس کرونا که به بحرانی بین المللی تبدیل شده آمریکا نسبت به کمک به مردم ایران اعلام آمادگی کرد، در حالی که همچنان با تحریم های خود مانع دسترسی آسان ما به اقلام بهداشتی، غذایی و منابع مالی خود شده است آیا در این شرایط ایران و جهان اسلام می تواند به آمریکا اعتماد کند؟
غرب با شعارهای به ظاهر فریب دهنده حقوق بشردوستانه برای کمک به ملت ایران پا جلو می گذارد، در حالی که همواره در حق ملت ایران به دنبال اهداف و منافع ضد حقوق بشری حرکت کرده است. چگونه می توان حمایت های دنیای غرب بخصوص آمریکا از ملت ایران را باور کرد وقتی که دنیا شاهد بد عهدی و نقض توافقات بین الملی آمریکایی ها خصوصا در دوره ریاست جمهوری ترامپ بوه است و این کشور به جز اهداف ضد بشری وایجاد مواننع مالی بر سر راه ملت ایران به هیچ قید و شرطی پای نبوده و نخواهد بود. اقدامات ضدایرانی آمریکاهایی ها در دوره های متعدد روسای جمهوراین کشوراعم از دمکرات ها و جمهوری خواهان نشان می دهد به هیچ وجه نباید نه ملت ایران و نه جهان اسلام به دشمن مشترک اعتماد کنند. از ماجرای کودتای 28 مرداد و مخالفت با اراده ایرانیان برای به دست آوردن حکومتی دموکراتیک و همچنین از دشمنیهای دیرینه با ملت ایران اعم از بلوک کردن سرمایه های ما در اول انقلاب، هدف قرار دادن سکوی ها نفتی ایران، فروش گاز خردل و بوتان به دولت صدام و استفاده آن علیه مردم سر دشت که هنوز آثار شوم آن بر پیکره مردم مظلوم این شهرنمایان است و هدف قرار دادن هواپیمای غیرنظامی ایران در خلیج فارس و حمایت از صدام در 8 سال جنگ تحمیلی و یا پشتیبانی از اسرائیل در ترور دانشمندان هستهای، نقض برجام وتحمیل تحریم های غیر قانونی به کشورمان وظم و جنایت علیه مسلمانان سوری،یمنی، عراقی، بحرینی وبسیاری از کشورهای مسلمان جهان نشان می دهد با توجه به تجربه دشمنی و عدم وفای به عهد آمریکاییها فرقی بین رئیس جمهور سیاه پوست یا سفید پوست آمریکایی در دشمنی با جهان اسلام ومسلمانان ایرانی نیست.
آیا با تجربه به تجارب ضد انسانی آمریکا در جنایت علیه بشریت با این پیش فرض که ممکن است این ویروس دست ساخته آمریکا باشد از حمایت های آمریکا استقبال نکرد؟
همه به یاد می آوریم که مهمترین قطعنامه ضدانسانی شورای امنیت سازمان ملل تحت عنوان قطعنامه ۱۹۲۹، با محوریت و تلاشهای گسترده دولت قبلی ایالات متحده امریکا و شخص باراک اوباما رأی آورد و در دوران وی بود که قوانینی مانند «محدودیت ورود شهروندان ۳۸ کشور به ایران» و «قانون اس ۷۲۲» علیه جمهوری اسلامی ایران اعمال شد که نه تنها نقض مفاد برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ بود بلکه تمامی منافع حداقلی کشور در این توافقنامه را نیز با مخاطره روبهرو ساخت، به طوری که بعد از اجرایی شدن چنین قوانینی بود که ایران نتوانست کمترین دستاوردی در حوزه اقتصادی تجاری و بینالمللی و مالی از برجام به دست بیاورد. به هر روی به رغم آنکه برجام بسیاری از هزینهها را علیه کشور و جامعه ایرانی رقم زده است نشانه های بسیاری در سطح دنیا و بخصوص جهان اسلام و در ایران اسلامی برای عدم اعتماد به آمریکا در شرایطی وجود دارد که ویروس منحوسی بر سلامت و اقتصاد مردم جهان بخصوص اقتصادهای ضعیف جوامع اسلامی سایه انداخته است بخشی از عملکرد ضد انسانی آمریکا به شمارمی رود.
نتیجه بی چون وچرای اعتماد ملت های مسلمان به آمریکا را چگونه ارزیابی می کنید؟
نگاهی به عملکرد سیاست خارجی آمریکا در هر دوره ریاست جمهوری، مهر تأییدی بر سخنان مقام معظم رهبری است. تاریخ نشان میدهد که آمریکاییها هیچگاه به وعدههای خود عمل نکرده و هرگاه رهبر کشوری و علیالخصوص رهبران و رؤسای جمهور کشورهای مسلمان سعی در نزدیکی با غرب و آمریکا داشتهاند، دیر یا زود امنیت داخلی و نظام سیاسی کشورشان از هم پاشیده است. از عاقبت لیبی و توافقش با آمریکا برای تسلیم همهجانبه برنامه هستهایاش گرفته تا کرهشمالی و عراق و مصر همه نشاندهنده نتیجه اعتماد بیچون و چرا به آمریکا هستند؛ کشوری که منافع ملیاش را به تمام وعدهها و قوانین بینالمللی ترجیح میدهد و از بیان کردن این مسئله در تریبونهای عمومی هم ابایی ندارد. جالب است به رابطه امریکا در طول تاریخ با کردها اشاره کنیم، تمام کردها چه در کشور عراق و چه در کشور سوریه چوب اعتماد به آمریکا را خوردهاند. در عراق، رابطه آمریکا با کردهای «اقلیم کردستان» به چند دهه قبل به دهه ۱۹۷۰ میلادی بازمیگردد. ریچارد نیکسون رئیسجمهور آمریکا برای متوقف کردن صدام، به این جمع بندی رسیده بود که با کرد ها به توافق برسد، بر همین اساس آمریکا بلافاصله به ملامصطفی بارزانی، رهبر جنبش کردها در عراق، کمکهای مالی و لجستیکی کرد تا دولت صدام را تحت فشار قرار دهد. آمریکا سهسال به کردها کمکهای نظامی کرد. پس از پایان حمایت آمریکا از کردهای عراق، ارتش و ماموران اطلاعاتی صدام وارد شمال عراق شدند و کردهایی را که در سرنگونی حکومت، با آمریکا همراهی کرده بودند، دستگیر کردند. گفته میشود صدام علاوه بر اعدام حداقل چند صد نفر، دست به پاکسازی قومی زد. بارزانی برای نجات کردها، نامهای به کیسینجر نوشت: «عالیجناب، شما و ایالات متحده مسئولیت اخلاقی و سیاسی نسبت به مردم ما دارید.» این نامه هیچجوابی به دنبال نداشت. بعدها از هنری کیسینجر در نشست کمیسیون امنیت ملی آمریکا پرسیده شد که چگونه میتوانید این خیانت را توجیه کنید؟ او در پاسخ گفت: «امور محرمانه امنیتی را نباید با کارهای خیرخواهانه اشتباه گرفت.» در نتیجه از کشوری که همیشه در جبهه تزویرقوی بوده و در فریب مردم و حکومت ها پیروز میدان نیرنگ شده است که هر خیانت و عمل غیر اخلاقی رو به اسم شعار "فرست امریکن" توجیه می کند و با استدلال ساده ای خود را از هر خیانت بین المللی مبرا می کند نباید انتظار داشت با نام کمک های بشر دوستان یا هلال احمری ادامه روند خاصمانه و دشمنی که در جریان چهل سال از انقلاب جمهوری اسلامی با ما داشته را با اسم و رسم امداد های بشر دوستانه دنبال نکند!
مقام معظم رهبری همواره مسلمانان را در برابر جنایت ها ونیرنگ های آمریکا به بصیرت افزایی فرا می خوانند.
آیا دراین موضوع نیز تقویت بصیر یک راهکار مطمئن برای عدم آسیب رسیدن به ملتهای مسلمان و هموطنان ماست؟
برای همین تاکید دارم که بصیرت؛ گام بنیادین شناخت تزویر دشمن از امداد او ست بر هر ایرانی واجب است که بصیرت و معرفت و شناخت دوست از دشمن را با خود همراه داشته باشد و از قرار گرفتن در معرض فریب و وسوسههای دیگران بر حذر باشد، زیرا در پرتو بصیرت، انسان، حق را حق هم می بیند و هم می شناسد و باطل را باطل می داند و قادر به تشخیص دوست و دشمن و سعادت خود میشود .کسانی که بصیرت دشمنشناس یا بصیرت شناخت تزویراز امداد را نداشته باشد هر چقدر مسلط به کشور خود یا حتی اسلام شناس باشند دچار خطا خواهند شد، لذا مایوس کردن دشمن مهمترین قسمت اساسی و پایه و قلب بصیرت یک امت به شمارمی رود. رد پیشنهاد دولت امریکا نه تنها عین عقلا نیت بود، بلکه دفع خطر و آثار احتمالی و تهدید کننده ا ی بود که کشور را در معرض تهدید قرار می داد.