۰
تاریخ انتشار
شنبه ۳۰ آذر ۱۳۹۸ ساعت ۰۸:۳۹
گفتگو با مسعود حیدری کارگران مستند«من یک کاتولیک هستم»؛

زبان مشترک جهانی؛ حلقه گمشده جشنواره عمار/ آمریکایی ها مستعمره فکری هالیوود هستند

زبان مشترک جهانی؛ حلقه گمشده جشنواره عمار/ آمریکایی ها مستعمره فکری هالیوود هستند
به گزارش خبرگزاری رضوی، پیاده روی عظیم اربعین حسینی، بزرگترین اجتماع انسانی در نوع خود در طول تاریخ است که تنها منحصر به شیعیان یا مسلمانان نیست، بلکه در این میان شاهد حضور افرادی هستیم که مسیحی یا پیرو دینی دیگر هستند اما به دلیل پیام آزادی خواهانه عاشورا، وارد این عرصه شده اند.
چندی پیش مستند «من یک کاتولیک هستم» اکران شد. این اثر روایتی متفاوت از حماسه پیاده روی اربعین است که از دید یک مستند ساز روایت می شود.
سوژه اصلی این مستند، یک مسیحی به نام «پدرو» است که با حضور در پیاده‌روی اربعین و مشاهده عاشقان اباعبدالله(ع)، تصاویر منحصر به فردی را مشاهده و تجربه های جدیدی کسب می کند.
فیلم محصول خانه مستند انقلاب اسلامی است که احمد شفیعی، تهیه کننده آن و مسعود حیدری کارگردانی آن را بر عهده داشته است. برای اطلاع از نحوه ساخت و پردازش آن، خبرگزاری رضوی گفتگویی با کارگردان داشته است. قسمت اول این مصاحبه به بررسی ضرورت اثبات اربعین به غرب و رسالت جشنواره عمار پرداخته است که تقدیم خوانندگان می شود.
_لطفا درباره سوژه مستند و کلید خوردن کار بفرمایید؟
سوژه اصلی یک مستندساز مسیحی اسپانیایی به نام پدرو است که به دعوت از یک NGU در اروپا به اربعین می آید و با فضای اربعین آشنا می شود. پدرو کشورهای مختلف سفر کرده است و در مورد آن ها کار ساخته است. از جمله آثار پدر ساودرا می توان به مستندهای کوتاهی در مورد کره شمالی، فلسطین اشغالی و حزب الله لبنان نام برد.
این شخصیت در یکی از سفرهایی که به اسرائیل داشته با نوجوان 16 ساله ای آشنا می شود که دو هفته بعد از برگشت، او با گلوله صیهونیست ها به شهادت می رسد و یکی از دغدغه هایی که برای پدرو ایجاد می شود این است که چطور می شود که انسان ها مهربان باشند و به یکدیگر آزار نرسانند.
به او می گویند در مقابل فضایی که دیدی، فضایی وجود دارد که صلح را به شما نشان می دهد و او تعجب می کند عراق و صلح! عراقی که درگیر جنگ است! به هر صورت دعوت را قبول می کند و به اربعین می آید.
مسائل مختلفی در مسیر پیاده روی اربعین اتفاق می افتد که در سیر داستان، نگرش او را کامل می کند و در پایان فضای اربعین را الگویی برای پیشبرد صلح های جهانی می داند.
_چرا اربعین را از نگاه یک انسان غربی به تصویر کشیدید؟
من مسلمان هستم و زمانی که درباره اربعین صحبت می کنم، از داشته ها، دین و هویتم دفاع می کنم و این نگاه برای افراد غیر مسلمان پذیرفته نیست و فکر می کنند، با تعصب صحبت می کنیم، اما زمانی که غیر مسلمان بیان می کند، چون بی طرف است و برای دفاع نیامده است و اگر به او اثبات شود، طرفداری می کند و اگر اثبات نشود، طرفداری نمی کند. به همین دلیل از نگاه غربی به تصویر کشیدم و این برد کار را بیشتر می کند.
 

_ چرا باید اربعین را به غرب ثابت کنیم و برای آن ها محصول بسازیم؟
پاسخ مشخص است، چون صدور انقلاب از اهداف ما بوده است و انشالله این مسیر را ادامه می دهیم و طبیعی است که برای صدور انقلاب باید با مردم کشور های دیگر و سایر مردم دنیا ارتباط برقرار کنیم.
برقراری این ارتباط کمک می کند تا نگرش منفی و هیولایی که از ایران، در ذهن مردم جهان ساختند برطرف شود. مطلب دوم، خوبی هایی است که ایدئولوژی ما دارد و می تواند مشکلات آن ها را برطرف کند و راه حل ارائه دهد.
این دو کارکردی است که باید انجام دهیم، اما اینکه با چه زبانی انجام می شود قطعا زبان رسانه است، که متاسفانه به آن ورود پیدا نکرده و نپرداختیم.40 سال از انقلاب می گذرد اما متاسفانه حضور جدی در این فضا نداشتیم.
_ پدرو در جایی از صحبت های خود می گوید ما غرب زده شدیم و قبلا مهربان بودیم، این سخن او به چه چیزی اشاره دارد؟
در بحث تولیدات رسانه، باید توجه کنیم که دنیای امروز دنیای ۴۰ سال گذشته نیست و فارغ از فضای رسانه و تکنولوژی، فرهنگ ها، آداب و رسوم و سبک زندگی های 40 سال گذشته نیست. این مساله نه تنها برای مردم ایران؛ بلکه برای تمام دنیا صدق می کند.
درباره دنیایی صحبت می کنیم که وقتی اسپانیایی به اربعین می آید و مطالبی را مشاهده می کند، می گوید ما غرب زده شدیم. منظور از غرب زدگی این است که تحت تاثیر سینما و رسانه های امریکایی قرار گرفتیم و سبک زندگی درست را از مردم گرفتند.
آن امریکایی به چه فکر می کند؟ آن اندیشمند امریکایی به این فکر می کند که سبک زندگیش تغییر پیدا کرده است. چه کسی تغییر داده است؟ چیزی به نام رویای امریکایی. منبع آن کتاب «امپراطوری هالیوود» نوشته آقای نیل گابلر؛ منتقد بزرگ سینمای امریکاست که این اثر، چندین سال کتاب برتر سینمای امریکا شناخته شده است.
او می گوید سینما را در امریکا گسترش دادیم که تا با آن رویای امریکایی را به تصویر بکشیم و آن محقق شد و نکته قابل تامل این است کسی که این رویا را می ساخت صهیونیست ها و یهودی ها بودند و آن ها نه تنها رویای ما را نساختند که با سینما ما را برده خود کردند و آنچه در امریکا می بینید این است که امریکایی ها تحت تاثیر مستعمره فکری هالیوود هستند.
هالیوودی که شما می بینید، شرکت های اصلی هالیوود مانند سنتور و پارامونت و کمپانی هایی که وجود دارد مؤسس تمام آن ها کسانی هستند که از گتوهای مجارستان از جنگ دوم فرار کردند و به امریکا امدند، پناهنده شدند و تاریخ و تمدن امریکا را تحت تاثیر خود قرار دادند. 
آن چیزی که به عنوان غرب زدگی می توان از آن نام برد این است که تعدادی یهودی وارد امریکا می شوند و شرکت های سینمایی تشکیل می دهند و به واسطه این مردم امریکا را مستعمره فکری خود می کنند.
و این سلسله ادامه دارد و مردم اروپا به واسطه تغییر فرهنگ امریکا، مستعمره فکری مردم امریکا می شوند و بسیاری از جوان های ما مستعمره فکری غرب یا همان اروپا هستند.
این مرحله به مرحله انجام شده است و برای باز پس گیری آن، نیاز به ابزاری داریم که دشمن استفاده کرده است، یعنی نیازمند سینما و رسانه هستیم و باید از این طریق وارد جنگ شویم و این جنگ شروع شده و ما خواب بودیم و اروپا و امریکا نیز خواب بودند و تحت تاثیر سینما، فرهنگ، پوشش و سبک زندگی آنها تغییر کرده است. 
و اکنون متوجه شدند چه بلایی سر آن ها آمده است، به همین دلیل پدرو در این مستند می گوید که ما غرب زده شدیم و می گوید ما قبلا مهربان بودیم و این را در 50 سال گذشته از دست دادیم و در جای دیگری می گوید این خوبی ها و نیکی ها را می بینم تعجب می کنم، در حالی که نباید تعجب کنم و همه ما باید اینگونه باشیم. چه اتفاقی برای ما افتاده است که امروز به اینجا رسیدیم.
_وظیفه سینما گرهای ما در این عرصه چیست؟
قطعا در این فضا برای جنگ نیاز به فیلم داریم و باید وارد سینما شویم و وقتی وارد سینما شدیم، باید محصول بسازیم و غرب را تحت تاثیر قرار دهیم، اما آنچه شاهد بودیم بدون تعارف باید بگوییم که انقلاب به سینمای ما نرسیده است؛ چه سینمای داستانی، چه تلویزیون و چه سینمای مستند که واقعا مهجور مانده است. ضرورت ورود بچه های انقلابی به عرصه سینما وجود دارد و الا از سینماگرهای ما که دل در گرو غرب دارند و ذهن و آمال آن ها غرب است بخاری بلند نمی شود.
چند سالی است که با ابتکار آقای جلیلی و طالب زاده جشنواره عمار شکل گرفته است و این پویش و آموزش بچه های انقلابی شروع شده است و جسارت فیلم ساختن شکل گرفته و این فضا را به دست  گرفتند که نقطه قوت است.
و یک اقدام بسیار بزرگی است. منتهی مراتب ما در تامین محتوا مشکل داریم، بدین معنا که  وقتی درباره شهدای مدافع کار می سازیم، این کارها به گونه ای نیست که بتوانیم به دو نفر غیر ایرانی دیگر نشان دهیم و آنها نیز ببیند و لذت بببرند، چون شما دارید برای مخاطب ایرانی مسلمان شیعه، بچه محل و هم پایگاهی می سازید و این مستند به هیچ عنوان قابل درک برای یک مسیحی غیر ایرانی نیست.
ما ضعف محتوا داریم و روی محتوایی کار نکردیم که قابل ارائه برای سایرین باشد و این ضعف عمار است. زمانی که ساختمان می سازند اول اسکلت و بعد دیوار چینی می کنند و آخر کاغذ دیواری می زنند. عمار تا اینجا خوب آمده است و جشنواره و بازار توزیع درست کرده است و آموزش داده است.
عمار مستند ساز پرورش داده است و خوب عمل کرده است، اکنون باید کم کم روی محتوا کار کنیم. تا اینجا عالی جلو آمده است و از اینجا باید عالی تر، جلو رود و روی محتوا کار کند که قابل فهم برای سایرین باشد.
اگر ما در مورد صلح صحبت می کنیم، این صلح برای تمام انسان ها قابل فهم است، اما شما ببیند چقدر محتوا درباره اربعین ساخته شده است که غیر قابل پخش برای غیر مسلمان هاست.
به واسطه اینکه از ثواب و روضه امام حسین(ع) صحبت می کنیم و غیر ایرانی روضه امام حسین(ع) متوجه نمی شود، اما این قابل فهم است که امام حسین(ع) منبع تمام مهربانی هاست. مهربانی، نیکی کردن و صلح برای تمام دنیا قابل فهم است.
ما باید از مفاهیم مشترک صحبت کنیم کما اینکه قرآن می فرماید زمانی که با اهل کتاب صحبت می کنید از مشترکات بگویید. بگویید شما خدای واحد می پرستید و من هم خدای واحد می پرستم؛بنابراین با یکدیگر در یک جبهه هستیم.
روی مسائلی باید کار کنیم که برای مخاطب از ملیت های مختلف قابل فهم باشد. چون ما می خواهیم انقلاب را صادر کنیم.
_ با توجه به تنوع و جذابیت که عصر جدید دارد و تغییر نگاه مخاطب، آیا آثار عمار توانسته نیاز مخاطب را پاسخ بدهد و این نگاه به مشترکات در عمار دیده می شود؟
بنده بسیار کوچیکتر از آن هستم که بخواهم درباره عمار صحبت کنم و نظر بدهم. اما در سوال قبل عرض کردم عمار بسیار عالی جلو آمده است، اما با فضای ایده آل فاصله دارد و در درجه اول ما برای عمار دست می زنیم نه اینکه توبیخ کنیم. برای عمار دست می زنیم چون کارش را عالی انجام داده است تا اینجا خوب جلو رفته است. حالا که خوب جلو رفته است، باید بگوییم حالا که خوب جلو رفتی، کار را بهتر پیش ببر.
 

_ بنابراین عدم توجه به نقاط مشترک ضعف جدی در کارهای عمار است. برای رسیدن به نقاط مشترک چه اندازه فاصله داریم؟
نکته قابل تامل همین است که ما هر چه فیلم ساختیم برای خودمان ساختیم. یعنی اگر برای شهدای مدافع حرم می سازیم از ثواب و نماز اول وقت صحبت می کنیم و این محصول به گونه ای است که تنها برای بچه های پایگاه بسیج کوچه ساخته شده است و جوان های دیگر رغبتی به نگاه کردن ندارند.
این اشتباه بزرگی است، در حالیکه قرار بود انقلاب را صادر کنیم. چند سال پیش قرار شد در هلند دفتری برای جشنواره عمار بزنیم. در اروپا کارهایش را انجام دادیم و رسیدیم به اینجا که چه چیزی را اکران کنیم؟ دیدیم در برابر این هزاران کار جشنواره، یک اثر خوب که قابل فهم برای مخاطب اروپایی و بر اساس ارزش های او ساخته شده باشد، نیست.
نتیجه انفعال این می شود که تنها در لاک دفاعی باشیم و فقط در مقابل 4 کلیپ خنده داری که مسیح علی نژاد برای ما ساخته، گارد بگیریم و حمله نکنیم.  
ما قرار بود دست مستضعفین فکری عالم را بگیریم. سوژه های ما در این مستند در حقیقت مستضعفین فکری هستند و کسانی هستند که در بایکوت کامل فکری قرار دارند. اربعین با حدود 20 میلیون زائر، بزرگترین تجمع انسانی است و بزرگترین سفره رایگان دنیاست. منوئل چندین دوست شیعه دارد و در اربعین حضور داشتند.
«پدرو» می گوید وقتی به او گفتند همه چیز رایگان است، تصور می کرده چند موسسه است که غذا و اسکان رایگان دارد. ولی وقتی می بیند در مسیر 85 کیلومتر، حتی یک متر هم نیست که این فضا رایگان وجود نداشته باشد تعجب می کند.
مفهوم هایی که در این فضا وجود دارد مهم است و اگر غربی ها چنین چیزی داشتند منظومه شمسی که هیچ؛ بلکه کل عالم را تسخیر می کردند.
زبان مشترک را نمی دانیم  
و اینجاست که عدم توجه به زبان مشترک خود را بیشتر نشان می دهد. فارغ از نژاد، مذهب و کشور زبان مشترک فطرت است و «پدرو« اول تعجب و سوال می کند و بعد جلوتر که می آید یک جایی به خودش می آید که این همه خوبی، تعامل و همکاری را می بینم تعجب می کنم در حالیکه که نباید تعجب کنم.
زمانی که به اینجا می رسد که نباید تعجب کند بدین معناست که به فطرت خود برگشته و از آن فضا و چهارچوب های فکری که رسانه های غربی برای او بافتند به خودش بر می گردد؛ چون انسان ها نیکی کردن و کمک کردن را دوست دارند.
این همان زبان مشترکی است که درباره آن صحبت کردم. ما در مستند اسم از ثواب و سینه زنی نیاوردیم و از مفاهیم کلی چون صلح و کمک کردن که برای تمام انسان ها ارزشمند است صحبت کردیم.
این مستند نه تنها برای ایرانی ها،  بلکه برای غربی ها هم قابل فهم است. انشالله از شبکه های داخلی و به زبان انگلیسی هم پخش می شود. اسپانیایی و ترکی آن برای سال های آینده پخش خواهد شد.
https://www.razavi.news/vdcjyiex.uqeh8zsffu.html
razavi.news/vdcjyiex.uqeh8zsffu.html
کد مطلب ۴۹۵۲۰
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما