۲
تاریخ انتشار
سه شنبه ۲۵ دی ۱۳۹۷ ساعت ۱۰:۲۱
گفتگو با بانوی نوازنده و کارشناس موسیقی سنتی:

حس خوبِ نواختن قطعه ای زیبا/با همکاری همدیگر از موسیقی کلاسیک ایرانی حمایت کنیم

حس خوبِ نواختن قطعه ای زیبا/با همکاری همدیگر از موسیقی کلاسیک ایرانی حمایت کنیم
زهرا زارعی/ سرویس هنر خبرگزاری رضوی
عاشق درس و کتاب هم که باشی، هشت سال بی وقفه و بدون تعطیلی سر کلاس ات حاضر شوی و به عشق درس زودتر از ساعت به کلاس بروی، باز هم خستگی به سراغت می‌آید. اما اگر این‌ طور نشد و همچنان با شور و علاقه به تلاشت ادامه دادی، قطعا یگانه و بی نظیر هستی. مستانه تولایی بانویی که آموزش ساز سنتور را سال‌ها بی وقفه زیر نظر استاد طوفان تیموری گذرانده است. پای صحبت‌هایش نشستم و او آرام و با طمأنینه خط به خط زندگی موسیقیایی‌اش را شرح داد.
هشت سال فراگیری بی وقفه
این بانوی هنرمند ساز سنتور درباره آغاز مسیری که در راه آموختن این هنر طی کرده، این‌طور گفت: «از 10، 11 سالگی موسیقی را به صورت آوازی و شنیداری شروع کردم. کاست‌های اساتید را بارها و بارها با شور و علاقه گوش می‌دادم و با خودم زمزمه می کردم. در واقع یک جور کپی‌برداری می‌کردم. نت‌خوانی را در سال 68 پیش استاد رسا آموختم. شرایط اجتماعی و شغلی پدرم طوری بود
که نمی‌توانستم به طور جدی موسیقی را ادامه دهم. سال 70 ازدواج کردم و حدود سال 73،74 بود که با تشویق همسرم شهرام حقیر و از طریق دوستانم با ساز سنتور آشنا شدم. فراگیری ساز را پیش استاد تیموری آغاز کردم. علاقه و عطش موسیقی آن قدر در من زیاد بود که دو روز اول نت را کاملا در می‌آوردم و مابقی هفته، قطعه را 30تا 40 بار تمرین می کردم. آن زمان امکاناتی مثل تلگرام نبود تا بتوانیم اشکالاتمان را از طریق اینترنت و.... رفع کنیم. من برای رفع اشکالاتم  منتظر روز کلاسم نمی‌ماندم و سریع به استاد تماس می‌گرفتم و قبل از جلسه تمام اشکالاتم را رفع می‌کردم. وقتی ساعت کلاسم می‌رسید تقریبا قطعه را بدون غلط می‌زدم. هشت سال تمام بدون وقفه و مرخصی و تعطیلی سر کلاسم حاضر شدم. تنها مرخصی من زمان زایمانم بود که دو هفته طول کشید و بعد از دو هفته دوباره سر کلاسم حاضر شدم و تمریناتم را ادامه دادم.  زمانی که  دخترم یک سال و نیمه شد او را هم همراه خودم می‌بردم. مادر
استاد تیموری با مهربانی دخترم را نگه می‌داشت تا من کلاسم تمام شود. ایشان خانم بسیار صبور و مهربانی هستند و با شکیبایی از دخترم مراقبت می‌کردند».


 
یکی از اجزاء زندگی‌ام

سال‌ها با نت‌های موسیقی و تمرینات مداوم می‌گذرد و بالاخره نهال عشق به این هنر مسحورکننده، توسط مستانه تولایی ثمر می‌دهد: «سال 80 با تشویق استاد تیموری در جشنواره فرهنگی هنری مجتمع امام رضا، که اساتیدی چون استاد کیوان ساکت و استاد ناهید به عنوان داور حضور داشتند، شرکت کردم. من در این جشنواره توانستم با اجرای قطعه‌ی مقدمه ماهور، مقام دوم را کسب کنم. استاد کیوان ساکت با تعجب به استاد طوفان تیموری گفته بودند که محال است ایشان هشت سال ساز زده باشد. این طور ساز زدن مستلزم  13 سال تمرین و ممارست است و این طور بود که علاقه و عطش به فراگیری علم موسیقی من را به ساعت‌ها تمرین و ممارست وا می‌داشت. ساز برایم مثل یکی از فرزندانم شده بود. مثل یکی از اجزای
اصلی زندگی‌ام. فکر کنید شما مدت‌ها به اتاقتان رسیدگی نکنید یا مدت‌ها به کارهای فرزندتان رسیدگی نکنید چه پیش می‌آید؟ سنتور برایم مثل فرزندی بود که باید از او مراقبت و بزرگش می‌کردم. به پیشنهاد استادم برای گرفتن کارت صلاحیت تدریس به تهران رفتم و در آزمون صلاحیت تدریس شرکت کردم. به این ترتیب، جزء اولین زنانی شدم که چنین کارتی را دریافت می‌کردم. در آموزشگاه آوا تدریس را شروع کردم و سپس در آموزشگاه‌های یگانه، شیدا، کیانی‌نژاد، ماهور و فرید».



تک‌نوازی و گروه‌نوازی
از بانو مستانه تولایی کارهای گروهی بسیاری را دیده بودم. از ایشان می‌خواهم درباره شکل‌گیری گروه خود بگوید. بانوی هنرمند درباره این گروه توضیح می‌دهد: «خب در واقع وقتی هنری را سال‌ها آموخته باشی بعد از مدتی به دنبال بهره‌برداری و بازخورد کارخود هستی. یکی از این بهره‌برداری‌ها تک‌نوازی است. خب تک‌نوازی عالی است اما محدودیت‌های خودش
را  دارد که محدودیت های خانواده و جامعه هم بی تاثیر نیست. راه دیگر بهره‌برداری، گروه‌نوازی است. سال 85 گروه کوچکی تشکیل دادیم و هدفمان بیشتر این بود که در کنار هم ساز بزنیم و حس خوبی را به هم منتقل کنیم. مکان اجرا دانشگاه فردوسی با سرپرستی آقای کیانی‌نژاد بود. از آن پس با گروه در همایش‌ها و برنامه‌های ویژه بانوان اجراهایی را ترتیب می‌دادیم. متاسفانه در مشهد برای اجرای بانوان مشکلاتی وجود دارد. از نوع پوشش تا خوانندگی و... که نوع پوشش و آرایش عناصری هستند که قابل اصلاح و دست و پاگیر نیست. اما محدودیت خواننده، ممکن است خلل‌هایی را ایجاد کند. ما در انتخاب قطعه باید قطعات خاصی را انتخاب کنیم که نیاز به خواننده نداشته باشد. برای همین بیشتر قطعاتمان را  از آثار استاد فرامز پایور و استاد دهلوی انتخاب می‌کنیم. بیشتر به موسیقی بی کلام می پردازیم. شرایط مجوز برای خانم‌ها سخت است. در تهران روال کار کمی آسان‌تر است. اما در مشهد با
محدودیتهایی روبه رو هستیم. ان شاالله که این مشکلات و محدودیت ها در گذر زمان و با همکاری متصدیان امور، آسان تر شود».



اتفاق قشنگ
از این هنرمند مشهدی می‌پرسم چه چشم‌اندازی را برای موسیقی بانوان در آینده متصور است، می‌گوید: «نباید محدودیت‌ها جلوی پیشرفتمان را بگیرد. باید تلاش داشته باشیم و با همکاری همدیگر از موسیقی کلاسیک ایرانی حمایت کنیم. اتفاق از درون خود ما شروع می‌شود. باید تلاش کرد و صبور بود. هر چند بانوان به راحتی آقایان نمی‌توانند اجرا داشته باشند و همچنین  کنسرت و اجرایی شبیه آنچه که در تهران است داشته باشیم، اما باید به تلاشمان ادامه دهیم و بانوان را تشویق کنیم. باید فعالیت‌های گروهی را با همه‌ی محدودیت‌هایش در پیش بگیریم. مسلما همه این جریانات روزی به هم می‌پیوندد و اتفاق قشنگی،  شبیه احساسی که از نواختن قطعه‌ی زیبایی به ما دست می‌دهد، برای موسیقی بانوان در مشهد رقم می‌خورد».
https://www.razavi.news/vdcawmne.49nam15kk4.html
razavi.news/vdcawmne.49nam15kk4.html
کد مطلب ۳۸۵۵۰
برچسب ها
موسیقی بانوان
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما