گفتگو با نوازنده و مبتکر دوتار معاصر
روایت مرتضی گودرزی از موسیقی خراسان
مرتضی گودرزی، زادۀ ۱۷ اردیبهشت ۱۳۵۸ در قوچان است. وی آهنگساز، محقق، نوازندۀ دوتار خراسان و خوانندۀ موسیقی سنتی ایرانی است و بیشتر بر روی موسیقی محلی شمال خراسان تمرکز دارد. او طراح و سازندۀ «دوتار معاصر» نیز هست و هماکنون در تهران و کرج به آموزش دوتار و آواز خراسانی و آموزش و ساخت دوتار معاصر مشغول است. تاکنون از وی آلبوم موسیقی محلی قوچان(۱۳۶۹)، آلبوم شاختایی(۱۳۸۰) و آلبوم ابریشم طرب(۱۳۸۵) و آلبوم رهگذار(۱۳۸۸) و آلبوم پیوند(۱۳۸۸) و آلبوم صبوری با یادداشتی از محمد مفتاحی و همکاری علی مؤمنیان منتشر شدهاست. با این هنرمند خراسانی گفتگویی داشتیم که توجه شما را به آن جلب میکنم:
دوران کودکی
از بدو تولد به دلیل شغل پدرم که کارمند ادارۀ کل ارشاد اسلامی خراسان بود، هفت سال و نیم در مشهد زندگی کردیم که به دلیل یکسری مشکلات تصمیم گرفت از مشهد به قوچان کوچ کند و به زادگاه خودش برگردد. این شد که ساکن قوچان شدیم. همزمان با سکونت در قوچان و ورود پدرم به ادارۀ ارشاد این شهر، در محیط پر جنبوجوش فرهنگی قرار گرفتم و ناخواسته با بسیاری از بزرگان فعال موسیقی خراسان آشنا شدم. فعالیتهای فرهنگی در آن زمان عمدتاً متمرکز بر ایام خاصی بود؛ ازجمله ماه بهمن و دهۀ فجر که جشنها و مراسم فرهنگی هنری در ارگانها و سازمانها برگزار میشد. در این ایام، فرصتی برای من ایجاد شد تا با هنر هنرمندان پیشکسوت و صاحبنام آن مقطع از نزدیک آشنا شوم و از آنان تأثیر بپذیریم.
آشنایی با اساتید موسیقی خراسان
خاطرم هست در اواخر دهۀ 60 و اوایل دهۀ 70، استاد محمد یگانه گروهی را که از بهترین و فعالترین گروههای آن زمان بود، تشکیل داد. استاد محمد یگانه در زمینۀ موسیقی بسیار فعال بود و خیلی از هنرمندان بهعنوان یک الگوی موفق، گروه هنری استاد یگانه را سرلوحۀ کار خود قرار میدادند. من افتخار آشنایی با پدر ایشان را نیز داشتم، ولی آنچه باعث شد با ساز دوتار آشنا شوم، جناب استاد محمد یگانه بودند. بهواسطۀ اعتباری که پدرم در ادارۀ ارشاد داشت و ارتباطی که بین ایشان و هنرمندان ایجاد شده بود، پای من به منزل حاج حسین یگانه، یعنی پدر استاد محمد یگانه باز شد و توأمان ضمن اینکه از محضر استاد حاج حسین یگانه استفاده میکردم و بهرهمند میشدم، در حال کسب تجربۀ گروهنوازی و تلمذ نزد فرزند ایشان
آشنایی با استاد ستار زاده
زمانی که انقلاب شد، مرحوم ستار زاده تا حوالی سال 70 ممنوع الکار بود و اجازه نداشت فعالیت هنری داشته باشد؛ به همین دلیل هم هنرمندی منزوی و گوشهگیر شد و سالهای سال مردم این سعادت را نداشتند که از هنر ایشان استفاده کنند. وی در کرج ساکن شده بود و مدتهای مدیدی در آنجا زندگی میکرد تا اینکه در سال 70 که ایشان سفری به قوچان داشتند، پدرم به همراه جمعی از همکاران ادارۀ ارشاد با ریاست آقای صحاف در آن زمان، به استاد ستار زاده پیشنهاد کردند که به زادگاهش برگردد تا با بهبود شرایط، ایشان بتوانند به فعالیت هنری خود ادامه دهند. ایشان هم قبول کردند. بهسرعت، محل درخور و مناسبی برای استاد ستار زاده مهیا شد تا ایشان بتوانند در آن زندگی کنند. محل سکونت استاد ستار زاده در نزدیکی منزل ما بود و خوشبختانه این توفیق نصیبم شد که روزانه خدمت استاد ستار زاده برسم و مثل فرزند ایشان هم خدمت و هم شاگردی ایشان را بکنم و تا پایان عمرشان هم در خدمت ایشان بمانم. من آواز را بهعنوان همخوان در کلاس استاد یگانه تجربه کردم؛ اما بهعنوان یک خوانندۀ سولو و تکخوان زیر نظر مرحوم ستار زاده آموزش دیدم.
باوجود اینکه تقریباً سه دهه از فعالیتم میگذرد، طی این سالها همیشه سعی کردهام شنوندۀ خوبی از هنرنمایی هنرمندان خطۀ خراسان باشم. یعنی دقت دارم ببینم چه افرادی را از قلم انداختهام و هنرشان را ندیدهام و بسیار مشتاق شنیدن هنر هنرمندان پیشکسوت و حتی جوان هستم.
سبک نوازندگی
سبک نوازندگی من چکیدهای است از سبکهای متعددی که در خراسان و
وی درباره دو تار ابداعی خود گفت: عمدهی تغییر در دوتار معاصر در گسترهی صوتی (پرده بندی) این ساز است که به ۱۷ پرده افزایش یافته است، گوشیهای دوتار معاصر هم برگرفته از الگوی استاد قنبری مِهر به سرپنجه پیچی بدل شدهاند. ابعاد کاسه و قطر دستهی این ساز هم بر اساس شرایط فیزیکی افراد ساخته میشود، یعنی هر دوتار معاصر ویژهی یک فرد طراحی و اجرا میشود تا سازِ دستِ نوازنده کوچکتر یا بزرگتر از جثهی صاحبش نباشد!
از موارد دیگر می توان به استفاده از چوبهای آبنوس، رُزوود، اوکالیپتوس، مَلَچ، وَن، گردو، زردآلو و عناب اشاره کرد که در کنار چوب توت در ساخت دوتار معاصر مصرف می شود.
رکود موسیقی خراسان
من سالهاست که در خراسان زندگی نمیکنم و ارتباط آنچنانی هم با هنرمندان خراسانی ندارم؛ به خصوص در این سالهای اخیر که فعالیتم در تهران متمرکز بوده است. اما اگر بخواهم بهصورت رسمی جایگاه موسیقی مقامی را در خراسان بررسی کنم، ضمن احترام به همۀ هنرمندان عزیزی که در آن حوزه فعالیت دارند و همۀ آن بزرگواران که حکم استادان بنده را دارند، باید بگویم با توجه به اینکه ما یکسری انتشارات در سطح کشور داریم که کارشان ارائۀ محصولات فرهنگی سرزمینمان است، اگر سبد فرهنگیای که اینها سالانه از محصولات موسیقایی پر میکنند، مشاهده کنیم، به آمار نگرانکننده و تکاندهندهای خواهیم رسید. فکر میکنید چند اثر رسمی از هنرمندانمان انتشار دادهشده است؟ آثاری که در همین سه دههای که در آن فعالیت میکنم، قاعدتاً باید یک بخش آن بر اساس موسیقی قدمای ما باشد؛ یعنی توجه به موسیقی اصیل و آنچه از گذشتگان به ما رسیده است. بخشی هم باید مربوط به خلاقیت و نوآوری هنرمندان باشد که البته در این زمینه، متأسفانه خیلی آمار محدود و نگرانکنندهای داریم و باید بگویم سیر تکاملی، سیر دگرگونی، تغییرات، نوآوری و خلاقیت در موسیقی خراسان در این سالهای اخیر، روند لاکپشتی داشته است. بهعنوانمثال، استادانی که خدا را شکر زنده هستند و در حال فعالیتاند، سی سال پیش مقام نوایی را اجرا میکردند، بیست سال پیش هم مقام نوایی
تعصّب، سرکوب خلاقیت و نوآوری
متأسفانه خلاقیت و نوآوری در جامعۀ هنری ما و عمدتاً از جانب پیشکسوتان سرکوب و منکوب میشود. بهعنوانمثال، اگر من امروز یک کار نویی را ارائه دهم و روایت شخصی خودم را از موسیقی خراسان ارائه کنم، پیشکسوتان این اثر را میکوبند و سرکوبش میکنند و حتی جوانترها به تأسی از استادانشان که استادان من نیزهستند، این اجازه را به خودشان میدهند که به من توهین کنند و از الفاظ رکیک استفاده کنند. (این اتفاق افتاده است که من آن را بازگو میکنم. اگر تجربه نمیکردم قطعاً بیانش نمیکردم.) در همین اواخر در پی کارهای متعددی که از بنده در فضای مجازی منتشر و عمدتاً هم رایگان پیشکش مردم شده و کاملاً با هدف فرهنگی، باوجود دغدغههای فراوان این کارها به سامان و انتشار رسیده است، از سوی تعدادی از پیشکسوتان و هنرمندانی که از جامعۀ جوان موسیقی امروز خراسان هستند، به بنده توهین شده است. جوانانی که امروز هنرمندان ساز را مورد توهین قرار میدهند، درواقع شأن خودشان را هم پایین میآورند
.
استاد ستار زاده، الگوی هنری و اخلاقی
برخلاف این رفتار، من چیزهایی را با مرحوم ستار زاده تجربه کردم که در هیچ هنرمند دیگری ندیدم و به همین دلیل، استاد ستار زاده برای من از جایگاه بسیار رفیعی برخوردارند. استاد ستار زاده کسی بود که این شهامت را به من داد تا در حضور خودش، زیر سایهاش بنشینم و نوازندگی و خوانندگی را تجربه کنم. او مثل پدری دلسوز، دست مرا میگرفت و ضمن اینکه به لحاظ معنوی بسیار حامی خوب و درجهیکی بود، مرا تشویق و سعی میکرد که ترس را از وجودم دور کند. بارها پیش آمد که در آن سالها روی صحنه، منِ نوجوان که صدای خامی هم داشتم و بسیار کمتجربه بودم، بهگونهای مرا به مخاطبین معرفی میکرد و در من این اعتماد به نفس را بدون هرگونه ترسی ایجاد میکرد تا با همان اندک هنری که در آن مقطع داشتم، بتوانم کارم را ارائه دهم و نتیجهاش را هماکنون ببینم. این رفتار را متأسفانه امروزه در کمتر استادی مشاهده میکنم؛ البته این را هم عرض کنم که خودم هم پیرو همان رفتاری هستم که استاد ستار زاده با
دوران طلایی موسیقی خراسان
زمانی که امثال حاج قربان سلیمانی و حاج حسین یگانه و اسماعیل ستار زاده زنده بودند و در قوچان فعالیت داشتند، دوران طلایی موسیقی خراسان بود. نوازندگان صاحب نامی که هرکدام متخصص سبک خاصی بودند در منطقه فعالیت داشتند و این فرصت مغتنمی بود که من و همسالانم بتوانیم از هنرشان بهرهمند شویم. متأسفانه امروز ما آن افراد را نداریم؛ البته بهغیراز بازماندۀ مرحوم حاج قربان سلیمانی، یعنی استاد علیرضا سلیمانی که ساکن علیآباد قوچان است. از ایشان که بگذریم با اختلاف سطح بسیار زیادی میتوان از هنرمندان دیگری که در قوچان فعالیت دارند، نام برد. هنرمندانی که آنچنانکه باید و شاید سعی نکردهاند خودشان را بالا بکشند. هنرمندانی که 30 سال پیش در فعالیتهای مختلف هنری حضور داشتهاند، اکثراً در همان سطح باقیماندهاند و ما بعد از آثار هنرمندان برجستۀ گذشته، عمدتاً شاهد آثار فاخری نبودهایم و این جای تأسف دارد. قابلذکر است که ارشاد یکی از متولیان امور هنری بوده و هست. من بهعنوان یک نوجوان در آن دوران شاهد بودم در زمان ریاست آقای علی صحاف در ارشاد قوچان که پدر بنده هم یکی از کارمندان ایشان بودند و جناب آقای حمید ضیایی؛ رئیس فعلی ادارۀ ارشاد قوچان که آن زمان یکی از کارکنان آن اداره بودند، بسیار کوشش کردند که فعالیتهای بیشتری در حوزۀ موسیقی به وجود بیاید.
تغییر سیاست دولتها؛ تیشه بر ریشۀ موسیقی
البته باید گفت که متأسفانه همهچیز ما موسمی است. یعنی وقتی دولتی تغییر میکند، اساساً همۀ سیاستها هم دگرگون میشود. مثلاً در دورۀ مرحوم آیتالله رفسنجانی ازنظر هنری به یک سمت رفتیم و در دورۀ جناب آقای خاتمی به سمتوسوی دیگری و دورۀ آقای احمدینژاد که اساساً همۀ فعالیتها در عرصۀ موسیقی تعطیل شد و حالا هم که جناب آقای روحانی آمدهاند و ظاهراً بودجههای انقباضی میبندند، عملاً وقتی انقباضی اتفاق بیفتد، اولین جاهایی که از بودجههایشان میزنند درزمینۀ فعالیتهای هنری، ورزشی و اقداماتی ازایندست است که متأسفانه این قبیل
افتخارات و فعالیتهای هنری
ــ دریافت عنوان نوازندۀ برتر از جشنوارۀ بینالمللی موسیقی فجر
ــ دریافت دیپلم افتخار از فستیوال رومی در کشور نروژ
ــ دریافت دیپلم افتخار و لوح تقدیر در فستیوال فلک تاجیکستان
ــ اجرای کنسرت در قارههای آسیا، اروپا و آمریکا
ــ حضور در سی و یکمین جشنواره بینالمللی موسیقی فجر به عنوان یکی از اعضای هیئت داوران
ــ استادیار کنسرتوار موسیقی تاجیکستان و عضو افتخاری کمیتۀ ملی رادیو و تلویزیون تاجیکستان
ــ مدیر تولید و آهنگساز مستند "دور مشو " براساس زندگی استاد دولتمردان خالُف
ــ اجرای کنسرت در قارۀ آسیا، اروپا و آمریکا و هفده سال سابقۀ فعالیت در برنامههای فرهنگی تلویزیون ایران ( با کاروان شعر و موسیقی، تماشاگه راز، صدای پای آب، ضیافت، بهارانه، راه آسمانی، معرفت، فرزندان ایران، از فراوانی گل و…)
ــ اجرای موسیقی فیلم سینمایی وقتی همه خواب بودند، سینمایی تنبور، سریال چک برگشتی و سریال مهمانان ویژه
ــ کاست موسیقى محلى قوچان 1369 ناشر انجمن موسیقى ایران
ــ کاست و سی دی شاختایى 1380 ناشر چهار باغ
ــ سی دی ابریشم طرب 1385 ناشر آواى باربد
ــ سی دی رهگذار 1388 ناشر آوای باربد
ــ سی دی پیوند (ثبت شده در کشور تاجیکستان) 1388 ناشر آوای باربد اشاره کرد.