۱
تاریخ انتشار
شنبه ۲۰ مرداد ۱۳۹۷ ساعت ۱۱:۳۸
گفت و گوی خبرگزاری رضوی باحسن سلطانی (بخش دوم)؛

در اجراهای رضوی ام مخاطبم امام رضا(ع) است/بهترین لحظات زندگیم در حرم رضوی سپری می شود

در اجراهای رضوی ام مخاطبم امام رضا(ع) است/بهترین لحظات زندگیم در حرم رضوی سپری می شود
صدیقه رضوانی نیا-در قسمت دوم گفت و گو با حسن سلطانی او درباره علاقه اش به امام رضا(ع)سخن گفته است و به این سوال مهم جواب داده که چرا گاهی مردم نسبت به مجریان برنامه های مذهبی بی اعتماد می شوند؟
آقای سلطانی تا به حال حرم هم اجرا داشته اید؟
من شاید حدود بیست سال است در حرم اجرا می کنم.
این اجراها در چه زمان هایی بوده است؟
عید نوروز، ماه مبارک رمضان، شب های قدر، ایام شهادت حضرت رضا علیه السلام، ایام میلاد امام رضا  و..بوده است. شاید ده سال لحظه سال تحویل در عید برنامه داشته ام.
کدامیک را بیشتر دوست داشتید؟
همه آن ها را.
خاطره ای هم از این اجراها دارید؟ چیز خاصی که در ذهن شما مانده باشد؟خصوصا اینکه در زمان هایی اجرا داشته اید که همه دل ها و قلب ها متوجه حرم مطهر است.
در اجراهای رضوی من در حرم مطهر حضرت رضا سلام الله علیه دارم مخاطبم همواره خود حضرت بوده است. من هر مطلبی را که می گویم و عرض ادبی که می کنم، به سیاق اذن دخولی است که وقت ورود به حرم می خوانیم.
لذا با این باور، من فردا در شب میلاد امام رضا(ع) درصحن جامع رضوی برنامه داشته ام. روز میلاد در تالار آینه  اجرا داشتم. شاید 15 یا16 میلاد در حرم مطهر اجرا داشته ام.
این ها را لطف و توفیق و کرامت حضرت رضا(ع) می دانم. وقتی مطلبی را هم عنوان می کنم، با این حس و حال می گویم که انگار فقط دارم به حضرت رضا می گویم. مخاطب اصلی من در حرم مطهر حضرت رضا، خود امام علیه السلام است. این انتخاب های من را سخت می کند یعنی من هر شعری را نمی خوانم، هر حرفی را نمی زنم، هر مطلبی را بیان نمی کنم. آن چیزی را می گویم که بهتر از آن بلد نیستم. هر چه بلد باشم در حرم به کار می برم. یک روز یک نفر به من گفت که فلان شبکه برنامه داریم که می خواهیم از شما دعوت کنیم. گفتم من نمی توانم بیایم چون در حرم برنامه داریم. گفت خب آنجا یک نفر دیگر برود. گفتم هرگز. من این اجرا را که مخاطبش امام هشتم است را  با هیچ شبکه ای که حتی 200 میلیون مخاطب داشته باشد عوض نمی کنم. افتخار اینکه صدای من ولو برای چند دقیقه از این صحن و سرا پخش شود بی نهایت است این را برای خودم بالاترین ثروت جهان و دوران زندگیم می دانم. بهترین لحظات زندگی من لحظاتی است که در حرم مطهر حضرت رضا و در خلوت با ایشان و در نجوا و انس با حضرت رضا سلام الله علیه سپری می شود.
اینقدر آن لحظات برای من دوستداشتنی است که به چیزهای دیگر توجه نمی کنم. خیلی از مردم می آیند حرف می زنند، عکس می گیرند، خیلی اوقات دارم زیارتنامه می خوانم و نمی گذارند، می خواهم نماز بخوانم و نمی گذارند که همه اینها نشأت گرفته از محبت مردم است، اما هیچکدام از آن ها را به ذهن نمی سپارم. آنچه در ذهنم می ماند لحظاتی است که با حضرت ایشان سپری می شود.« ایام خوش آن بود که با دوست به سر شد" باقی همه بی حاصلی و بی خبری است».
آقای سلطانی، امام رضا(ع) و اجراهای رضوی، در زندگی و کار شما چه جایگاهی دارد؟ متاسفانه ما مجریان و کسانی را در عرصه برنامه های مذهبی داشته ایم و داریم که در مکه، مشهد ،کربلا  و ...اجراهایی داشته اند اما بعدها اتفاقاتی افتاده که مردم و مخاطبان ذهنیت خوبی از آن ها ندارند که حالا اسم فرد خاصی را مثال نزنیم. شما چطور زندگی شخصی و حرفه ای تان را طوری تنظیم می کنید، که من به عنوان مخاطب احساس کنم آنچه که آقای سلطانی در اجراهای خود در حرم می گویند همان چیزی است که در رفتار و فکر خودشان متجری است. ما گاهی می بینیم که مردم نسبت به بعضی مجریان یا بازیگران مذهبیاز این جهت انتقاد دارند.
بعضی افراد فی نفسه باورهایی دارند و این باور در محیط کاریشان دستخوش فراز و فرود می شود. مثلا وقتی این افراد در عرصه هنر و ... قرار می گیرند و شهرت پیدا می کنند و چهره می شوند. وقتی در خیابان راه می روند خیلی از مردم آنها را می شناسند، ابراز محبت می کنند، عکس می گیرند،  نقد می کنند و.. این دسته به چالش هایی بر می خورند.
من حدود بیست سال است به تلویزیون آمده ام از بیست سالگی وارد تلویزیون شده ام اما همواره وام دار صحبت های یک سردبیر و یک مدیر اطلاعات و اخبار هستم که وقتی جوان بودم و رفته بودم کارآموزی کنم. یکی دو ماه که از کار کردن من گذشت، خدایش بیامرزد، روزی دست مرا گرفت و مرا بیرون آورد و به من گفت شما روزی جزو چند چهره انگشت شمار کشور می شوید. من با خودم گفتم چه دل خوشی دارد. چه کسی ما را به این میدان عریض و طویل راه می دهد. او دقیقا به من گفت: این حرفه چه چالش ها و چه فرصت هایی دارد. چه چیزهایی شما را تهدید می کند. کجاها اگر حواست نباشد قافیه را می بازی و... چقدر آن حرف ها برایم راهگشا بود.
 من همکار داشته ام، با چند بچه، هم همکار خانم و هم همکار آقا که این به به ها و چه چه ها و شهرت ها و برو بیاها چه بلاهایی که سر آنها و زندگیشان نیاورده.
خانمی زندگی اش را با دو سه بچه رها کرد رفت. چون بعد از اینکه همه جا اسمش مطرح شد، تحویلش گرفتند، او دیگر از اینکه با شوهرش راه برود احساس خوبی نداشت. یا آن آقا از اینکه با همسرش راه برود خجالت می کشد احتمالا فکر می کرد باید از آسمان یک خانم برایش حواله شود و بگویند این همسر شایسته توست.
من معتقدم اگر ما نیروهایی که ابتدای کار آن ها را به خدمت می گیریم، مراقبت کنیم و آگاهی های لازم را به آنها بدهیم. وقتی به شهرت رسیدند این شهرت را حفظ می کنند. اینکه شما بدانید که نفس آدمی همواره دنبال این است که غلبه پیدا کند. اینکه بدانی آن احترامی که مردم به تو می گذارند، به خاطر شخص شما نیست بلکه به خاطر مسائل جانبی است که تو از آن ها برخوردار و بهره مندی، اگر این احترام ها را به حساب آن ها بگذاری هیچگاه از مسیر مستقیم خارج نمی شوی. حالا وقتی این فرد وارد حوزه معارفی و معرفتی می شود حساسیت خیلی بیشتر است.
امام صادق(ع) به یکی از شیعیانشان می گویند: فلانی کار نیک از همه خوب است، از شما خوب تر، چون به ما منسوب هستید. کار بد از همه بد است، از شما بدتر چون به ما منسوب هستید.
حالا اگر یک نفر  ادعای تدین و دین داری داشته باشد و بعد قول و فعلش با هم نخواند مردم به عنوان مخاطبان از آنها زده می شوند.من که در عرصع برنامه های دینی کار میکنم بعدها شما به دورون خانواده ما بیایید ببینیدحجاب همسر و دختر و عروس من، زندگی من  آن نیست که در تلویزیون می گویم حواشی ای برای زندگی من درست می شود که،.شماوقتی ببینید این مغایر با حرف هایی است که می زنم، ساختار ذهنی شما عوض می شود.
می گویند سارقی در روزگاران قدیم به دزدی رفت و همه چیز را جمع کرد. یک کیسه ای بود. باز کرد. فکر می کرد داخل آن همه پول است. اما دید که داخل آن کاغذی است و روی آن نوشته است امام صادق فرمودند هرکس آیت الکرسی را بخواند و بنویسد و بر مالش بگذارد، خداوند به برکت آیت الکرسی مالش را حفظ می کند. دزد این را خواند و روی درهم و دینار ها گذاشت و دستمال را بست. به دستیارانش گفت هر کس هرچیزی برداشته است بگذارد، برویم. آن ها گفتند این همه زحمت کشیده ایم، سختی کشیده ایم  جانمان را به خطر انداخته ایم، و کلی چیز جمع کرده ایم، حالا که می خواهیم برویم می گویی نمی شود؟ گفت من رئیس هستم و همین که می گویم. وقتی بیرون آمدند یکی از دستیاران گفت چه شد چه دیدی که از سرقت منصرف شدی؟ گفت من دستمالی را باز کردم و این کاغذ را با این مضمون دیدم. من دیدم اگر این مال را ببریم، اعتقاد این نسبت به این آیه و روایت و حدیث اهل بیت کم می شود. ما دزد مالیم، نه دزد عقیده. حالا اگر یک نفر وارد زندگی من شد و عملکرد من را مغایر با حرف های من دید خب بی اعتماد می شود.
 کسی که در حوزه دین می خواهد قدمی بردارد، اول باید خودش عامل باشد، بعدا به دیگران بگوید. البته نگوید من می گویم، از قول بزرگان نقل قول کند. امیرالمومنین در کوفه می فرماید: هیچگاه سخنی را نگفتم الا اینکه ابتدا خودم عمل کردم سپس به شما گفتم.
خدا رحمت کند آقای مجتهدی تهرانی می گوید می دانید مومن کیست؟ کسی است که اگر به او بگویند از پنج شنبه گذشته تا روز شنبه، هر جا که رفتید همه را ضبط کرده ایم و می خواهیم این را در شبکه یک تلویزیون پخش کنیم. اگر او گفت هیچ ایرادی ندارد. این آدم مومن است.
البته این را بگویم ما خیلی اوقات رعایت تقوا را نمی کنیم. فرمود آبروی مومن از خون او محترم تر است. از این بالاتر، حرمت آبروی مومن از حرمت کعبه بالاتر است.
امروزه به راحتی در جامعه ما از طریق فضای مجازی، دروغ و تهدید و آبرو بردن و تهمت و بهتان زدن مد شده است. جالب است  گاهی حرف ها را از زبان و دهان کسانی می شنویم که مدعی دینداری هستند.
 
در پایان این گفت و گو چه حرف نگفته ای دارید که دوست دارید به حضرت رضا(ع) بگویید؟
 ما ران ملخ به بارگاه سلیمان می بریم     تا چه قبول افتد و چه در نظر آید.
 
 
https://www.razavi.news/vdcdkx0s.yt0xx6a22y.html
razavi.news/vdcdkx0s.yt0xx6a22y.html
کد مطلب ۳۲۲۲۵
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما