رفتار امام صادق(ع) به هنگام گرانی و التهاب اقتصادی چگونه بود؟
خبرگزاری رضوی. سرویس زیارت. در یادروز شهادت امام صادق(ع) بر آن شدیم از صحبت های حجت الاسلام و المسلمین علی اکبر ذاکر خمی، عضو هیات علمی گروه سیره اهل بیت(ع) پژوهشگاه دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه در شهر قم که از مراکز معتبر سیره پژوهی در کشور است بهره مند شویم. از این محقق سیره ائمه اطهار و صاحب مقالات و تألیفات در زندگانی امامان دین پرسیدیم ایران و حتی جهان اسلام این روزها با مشکلات و چالش های پرشماری دست به گریبان است. اکنون و در این روزگار سخت کدام آموزه های رئیس مذهب راهگشای امت خواهد بود؟
"با تسلیت سالروز شهادت امام صادق (ع) رئیس مذهب جعفری نکاتی را در ارتباط با پرسش شما ذکر میکنم؛ واقعیت این است که ما یک سری مشکلات در سطح کشور و در سطح جهان اسلام داریم. با توجه به موقعیت و زمان و مقطعی که امام صادق (ع) بودند، یعنی دوران ضعف خلافت بنی امیه و بعداً به قدرت رسیدن بنیعباس، در چنین مرحلهای امام صادق(ع) زندگی میکردند و آن حضرت توانستهاند با ارتباطاتی که با علما، دانشمندان و شخصیتهای جهان اسلام داشتند خدمات متعددی را عرضه کنند و جلوی درگیریها، نزاعها و اختلافات بین مسلمانان در سطح جهان اسلام در آن دوره را بگیرند.
یکی از مشکلات مطرح در آن دوره این بود که برخی از شیعیان تصور میکردند باید کارهایی را انجام دهند و برخوردهایی با دیگران داشته باشند و با توجه به اینکه میشود گفت وضعیت شیعه در ان مقطع به گونه ای بود که نسبت به زمانهای قبل تر مقداری بهتر تلقی می شد. چون حکومت بنی امیه که ضد شیعه و ضد اهل بیت بود تضعیف شده بودند و طبیعتاً به نظر بخشی از شیعیان می رسید که باید به گونهای دیگر در این فرصت عمل کنند.
اما جزء توصیههای اکید امام صادق(ع) مسأله وحدت بین مسلمانان بود. روایات مختلفی از ائمه(ع) در دست ما است که توصیه به اقامه نماز و همراهی با دیگران از سایر مذاهب می کنند. بخشی از این روایات در زمان امام صادق(ع) بیان شده است که به یاران خود توصیه میکردند و میدانید این دست روایات را امام خمینی(ره) در فقه خود به تقیه مداراتی تعبیر میکنند و این استنباط فقهی امام راحل ابتکاری است که جزء اندیشهها و آراء امام است که شاید این تعبیر و برداشت را ما در گذشته در بین فقها نداشته باشیم ولی به هر حال این برداشتی است که از روایات امام صادق و دیگر ائمه علیهم السلام دارند.
از نظر دیگر میبینیم که بخشی از رهبران جهان اسلام، رهبران فقهی و کلامی در آن مقطع به گونهای در خدمت امام صادق بودند و از حضرت پرسشهایی داشتند؛ با واسطه یا بدون واسطه شاگرد امام صادق (ع) بودند.
اگر بخواهیم در نظر بگیریم یکی از آنها مالک بن انس رئیس مذهب مالکیه است که ساکن مدینه بوده است و کتابی با عنوان موطاء دارد. مالکیه که پیروان مذهب مالک هستند در شمال آفریقا فراوان هستند. مغرب و تونس و کشورهای شمال آفریقا از نظر فقهی پیرو مالک هستند و در قدیم مسلمانان اندلس هم از مذهب فقهی مالک پیروی میکردند و او شاگرد امام صادق(ع) بوده است. البته وقتی میگوییم شاگرد برخی تصور میکنند که جلسه درسی داشتهاند مثلاً در مسجد اعظم، مسجد گوهرشاد، چهار هزار نفر در آنجا حاضر میشدند و حضرت درسی میگفته است و آنها میشنیدهاند، نه! شاگرد و استاد که در روایات گفته میشود یعنی کسانی که حدیثی، روایتی، سخنی از امام صادق شنیدهاند. این افراد که سخن و احادیثی از امام صادق را شنیده یا روایت کرده اند در تاریخ ذکر شده و به چهار هزار نفر برشمرده اند یعنی این عقیده یکی از دانشمندانی که حالا به گونهای گرایشی زیدی(مذهب زیدی) داشته و کتابی نوشته است و این چهار هزار نفر را نام برده است. یعنی کسانی که روایتی و سخنی از امام صادق(ع) نقل کردهاند. مالکبن انس هم جزء کسانی است که روایات متعددی از امام صادق(ع) نقل کرده است. در همان کتاب موطاء که من روایات آن را بررسی کردم، در آنجا بیش از هفده روایت از امام صادق(ع) نقل کرده است. در مقدمه کتابها یا در شرح حال افراد مینویسند که مشایخ و اساتید این نویسنده چه کسی بوده است یا شاگردان نویسنده چه افرادی بوده اند. بر این اساس ذکر میکنند یکی از اساتید مالک ابن انس رئیس فرقه مالکیه حضرت جعفر بن محمد(ع) است.
در موطاء مالک و در یکی از چاپها که شاید از قدیمیترین چاپهای باشد که به شکل جدید حروفچینی و تصحیح و تجدید چاپ شده است، در آنجا وقتی به امام صادق یا جعفر بن محمد میرسد میخواهد بگوید که دو تا جعفر بن محمد داریم، یکی جعفر بن محمد استاد مالک و دیگری هم جعفر بن محمد که شیعیان به آن اعتقاد دارند و در کتاب بحار خیلی روایت از او نقل کردهاند! حال آنکه این آقای مصحح کتاب آشنا نبوده و اطلاعاتش نسبت به منابع شیعه کم بوده است چون بالاخره هر دو یکی هستند. جعفر بن محمد ی که او پنداشته استاد مالک بن انس بوده است همان رئیس مذهب جعفریه است. این شاگرد امام صادق(ع) و با واسطه بوده است.
ابو حنیفه هم در خدمت حضرت تلمذ و شاگردی کرده است. ابوحنیفه هم رئیس مذهب حنفی بوده است. این آقای ابو حنیفه که رئیس مذهب حنفی است، نقل می کنند که می گفته است اگر آن دو سال نبود یعنی مصاحبت با جعفر بن محمد الصادق نبود، نعمان(اسم کوچک ابو حنیفه) هلاک میشد!
بنابراین میبینیم که دو نفر از رهبران اولیه مذاهب اهل سنت، حالا اینها رهبران فقهی هستند، امام مالک و ابوحنیفه به گونهای شاگرد امام صادق(ع) بودهاند. این نشان میدهد که امام صادق(ع) با دیگر مسلمانان حشر و نشر داشته است، برخورد میکرده، همسرش را که حمیده باشد توصیه میکرده است که در مجالس آنها، مجالس عزای آنها شرکت و حضور پیدا کنند.
یا روایتی که بارها شنیدهایم که "کونوا لنا زیناً و لا تکونوا علینا شینا"؛ همیشه زینت ما باشید، باعث عیبجویی از ما نشوید. بگویند که این جزو پیروان جعفر بن محمد(ع) است یعنی در برخوردهایتان با دیگر مسلمانان برخورد منطقی داشته باشید، برخوردی که به دور از تعصب باشد.
در آن وضعیتی که امام صادق (ع) بودند، در آن وضعیت اجتماعی تلاش میکردند با دیگر علما، دانشمندان، حالت برخورد و نزاع و درگیری نداشته باشند. البته مواردی بوده که اگر مواجهه ای بوده است، احتجاجی بوده است قوی و مستدل احتجاج میکردند.
دیدارهایی یا دیداری با رهبران معتزله داشتند، با دیگران سران فرق هم دیدارهایی را داشتهاند، کسانی که جزء نحلههای کلامی بودند اما در همه اینها برخوردهایی که حضرت داشته است برخورد متعصبانه نبوده است که فرد را منزجر کند. وقتی یکی از این افراد و پیروان فرق آن زمان با یکی از شاگردان امام صادق(ع) برخورد میکند و این شاگرد امام صادق(ع) خیلی برخوردش شدید است به او میگوید که ما با جعفر بن محمد استاد تو که برخورد میکردیم اینگونه با شدت رفتار نمی کرد. او آرام بود، ابتدا سخن ما را میشنید و بعد از اینکه سخن ما را میشنید به آن پاسخ میداد.
بنابراین اگر کسی امروز بخواهد راه حل اختلافات جهان اسلام را در آموزه های امام صادق(ع) بیابد میتواند به راحتی از مکتب آن حضرت این راه حل را پیدا کند. آن حضرت برخورد منطقی و خوبی داشتند و حتی این برخورد منطقی منحصر به مسلمانان نبود. غیر مسلمانان هم اگر با امام صادق(ع) روبرو میشدند با آنها هم برخورد خشونت آمیزی در میان نبود یا با آنها از راه تکفیر وارد نمیشد بلکه از راه تکریم و آموزش وارد میشدند و از این طریق آنها را جذب میکرد که بخشی یا جمعی از آنها که در آن دوره دهری مذهب بودند و تفکر الحادی داشتند آن را ترویج می کردند، دوباره به دامن اسلام بازگشتند.
علاوه بر این اگر بخواهیم در بین ائمه(ع) بررسی کنیم میبینیم که بیشترین احادیث، اخبار، روایات که مسائل فقهی و بخشی از مسائل عقیدتی را بیان کرده است از امام صادق(ع) است و رمز اینکه رئیس مذهب جعفری هم هست همین است که تبیین کننده احکام و مسائل دینی برای شیعه است و هم در برخوردش با دیگر مسلمانان میتواند الگو و زمینه اختلافات و نزاعهای بیخود و بیجهت را از بین ببرد. به همین خاطر می بینیم در میان علما و دانشمندان اهل سنت، یک سری از آنها کتابهایی درباره زندگی امام صادق(ع) نوشتهاند، چون این زمینه وحدت آفرینی و ایجاد الفت بین مسلمانان در اندیشه و تفکر امام صادق(ع) وجود داشته و دارد.
من می خواهم علاوه بر جنبه های مناسب برای روابط بین مسلمانان در جهان اسلام در سیره آن حضرت، نکته دیگری را هم اشاره کنم.
ما در سطح داخلی کشور و نیز جامعه خودمان نیز مشکلات و گرفتاری هایی داریم. حالا این مشکلاتی که داریم، بعضا یا غالبا از آن با عنوان مشکلات اقتصادی یاد میشود.
با توجه به اینکه دشمن ما، آمریکا است و توطئه میکند، مردم را تحت فشار قرار داده است و میخواهد مشکلات اقتصادی ایجاد کند، واقعیت این است که اگر طبق سیره و روش ائمه عمل کنیم، خود به خود بخشی از این مشکلات حل میشود، یعنی بخشی از این مشکلات مشکلات روانی است، این مشکلات روانی با باور و اعتقاد و آرامش قابل حل شدن است.
واقعا ممکن است خیلی از آنها نیاز به کار اقتصادی خاصی نداشته باشد. مردم باید خودشان به این باور برسند که حرص نزنند! طبق ضوابط شرعی معاملات را انجام دهند، طبق ضوابط شرعی عمل کنند و به تبع آن، خود به خود دشمن هم نمیتواند نفوذ کند. در سیره امام صادق (ع) در هر زمینه نمونههایی داریم.
یکی از مشکلات در زمان امام صادق(ع) این بود که هر کسی میخواست سودی ببرد یا معاملهای سودآور و هنگفت، انجام دهد ولو اینکه به ضرر و زیان دیگران باشد این حرص، ولع و این وضعیت باعث میشد که اطمینان و اعتماد بین افراد از بین برود.
وقتی سیره امام صادق(ع) را میبینیم در می یابیم اینگونه نیست. امام صادق(ع) غلام و خدمتکاری به نام مصادف داشتند. حضرت این آقا را برای تجارت فرستاد و قرار شد ایشان تجارت را به صورت مضاربه ای انجام دهند - البته الان هم مضاربه هست ولی شکل اصلی خود را از دست داده است - این غلام حضرت بود، حدود صد و بیست دینار یا کمتر، یا هزار دینار، امام صادق(ع) در اختیار او قرار داد و فرمود که حالا که عیالات ما زیاد شده است شما برو و تجارت کن تا با مشکلات اقتصادی روبرو نشویم.
این آقا رفت با هزار درهمی که با خود برده بود، رفت و معامله ای انجام داد و برگشت و وقتی برگشت دو کیسه زر جلوی حضرت گذاشت. هزار درهم یا دینار پولی بود که حضرت به او داده بود و سود او هم به همان مقدار بود. یعنی یک معامله صد در صد سود کرده بود و خیلی هم خوشحال بود و با افتخار گفت که این پول شما و این هم سودش هست. حضرت فرمود که چطور این سود را به دست آوردی؟ در جواب گفت آن منطقه و شهری که رفتیم گفتند که جنس و کالایی که شما آوردهاید و میخواهید معامله کنید این جنس و کالا نایاب است لذا ما همه در کاروان تجارتی که با هم بودیم اتفاق کردیم تا قیمت جنس را دو برابر بفروشیم و همه با هم قیمت را افزایش داده و دو برابر فروختیم و طبیعتاً سود ما هم دو برابر شد، یعنی به اندازهای که جنس داشتیم همان مقدار سود بردیم. امام صادق (ع) گفتند: شما با این کارتان به مسلمانان ضرر زدید، به دیگران آسیب رساندید. سود بردید، اما چرا سودی که از این معامله کردید باید ناعادلانه باشد؟ شما باید یک قیمت مناسبی را در نظر میگرفتید، وقتی که جنسی یا کالایی در آنجا کمیاب یا نایاب بوده است به قیمت مناسب عرضه میکردید، نه به قیمت زیاد و مضاعف. و حضرت با اینکه برای رفع نیازمندی هایشان این آقا را به تجارت فرستاده بودند فقط آن سرمایهای که به او دادند برداشتند و گفتند که من به بقیه این پول و سود نیاز ندارم، هر کاری میخواهی بکن چون این پول و سود از طریق ضرر به دیگر مسلمانان حاصل آمده است.
الان در جامعه ما واقعاً این کار را میکنند؟ یا افراد دنبال سود بیشتر هستند و از هر طریق و وسیلهای که باشد ولو به ضرر دیگران، کمبود مصنوعی ایجاد میکنند؟ فقط به خاطر اینکه سود ببرند! در حالی که این معاملهگران و یا این کاروان تجارتی اصلاً باعث کمبود کالا نشدند، کمبود کالا در آن شهر یا آن منطقه بود، ولی اینها به جای اینکه بیایند و عادلانه کالای خودشان را به قیمت منصفانه بفروشند قیمت را طوری قرار دادند که سودشان به اندازه سرمایهشان باشد. در واقع دو برابر میشود و امام صادق(ع) سود را بر نداشتند و فقط از آن سرمایهای که به آقای مصادف کارگزار خود داده بودند استفاده کرده و بقیه را رها کردند.
این سیره و روش ائمه است و اگر بخواهیم اینگونه عمل کنیم، حرص نزنیم و هر کس قانع باشد بسیاری از این مشکلات حل میشود. چرا ما باید تمام امکانات خود را بگیریم و سکه و دلار یا جنسی بخریم که این ریال ما ممکن است در آینده بیارزش شود پس تبدیل به جنس کنیم؟ خود به خود این باعث بیاعتباری پول ما میشود و باعث ضرر زدن به جامعه و طبیعتاً کل جامعه میشود. اینها چیزهایی است که با سیره ائمه از جمله امام صادق (ع) ناسازگار است.
موارد متعدد دیگری در سیره حضرت صادق(ع) می توانیم در این رابطه ذکر کنیم. زمانی طعام یعنی گندم در شهر مدینه کم شد. ما ایرانیها رسم مان این است وقتی میبینیم کالای کم شده است دو برابر میخریم! خودمان باعث کمبود میشویم اما امام صادق(ع) به غلام شان دستور دادند که بروید و هر مقداری از این اجناس در خانه که معمولاً و بصورت عادی در گذشته برای قوت و غذا و خوراک یکسال شان خریده بودند _ چون مانند حالا نبود که دولت گندم را در اختیار بگذارد، شاید پنجاه سال قبل نیز همینطور بود که افراد به اندازه نیاز یک سال خود گندم شان را تهیه و ذخیره میکردند _ به بازار برگردانند!
حضرت فرمودند هر چه از این کالا یا گندم ذخیره دارید بفروشید تا کمکی کرده باشیم تا ولع و نیاز عمومی را تا حدودی برطرف کنیم. بعد هم به هنگام نیاز مانند بقیه مردم کم کم میخریم. حالا اگر گران شده باشد گران و اگر ارزان شده باشد ارزان میخریم اما این حرص و ولع را دامن نمیزنیم بلکه جلوی آن را میگیریم.
این هم بخشی مهم و حیاتی از سیره امام صادق(ع) است. خیلی از اوقات در مجالس عزاداری ائمه شرکت میکنیم اما به همین قدر که شرکت کنیم بسنده می کنیم و حتی شاید نذری هم بدهیم اما گاهی متأسفانه پول این نذری را از راههایی به دست میآوریم که خود ائمه راضی نیستند. خود ائمه آن گونه عمل نمیکردند و خود ائمه با وضعیت اقتصادی مردم چنین برخورد نمیکردند. به هر حال این بخشی از سیره امام صادق(ع) در ارتباط با مسائل اجتماعی و اقتصادی بود که به گونهای بخشی از مشکلات جامعه ما نیز به چنین مرحمی نیاز دارد.
"با تسلیت سالروز شهادت امام صادق (ع) رئیس مذهب جعفری نکاتی را در ارتباط با پرسش شما ذکر میکنم؛ واقعیت این است که ما یک سری مشکلات در سطح کشور و در سطح جهان اسلام داریم. با توجه به موقعیت و زمان و مقطعی که امام صادق (ع) بودند، یعنی دوران ضعف خلافت بنی امیه و بعداً به قدرت رسیدن بنیعباس، در چنین مرحلهای امام صادق(ع) زندگی میکردند و آن حضرت توانستهاند با ارتباطاتی که با علما، دانشمندان و شخصیتهای جهان اسلام داشتند خدمات متعددی را عرضه کنند و جلوی درگیریها، نزاعها و اختلافات بین مسلمانان در سطح جهان اسلام در آن دوره را بگیرند.
یکی از مشکلات مطرح در آن دوره این بود که برخی از شیعیان تصور میکردند باید کارهایی را انجام دهند و برخوردهایی با دیگران داشته باشند و با توجه به اینکه میشود گفت وضعیت شیعه در ان مقطع به گونه ای بود که نسبت به زمانهای قبل تر مقداری بهتر تلقی می شد. چون حکومت بنی امیه که ضد شیعه و ضد اهل بیت بود تضعیف شده بودند و طبیعتاً به نظر بخشی از شیعیان می رسید که باید به گونهای دیگر در این فرصت عمل کنند.
اما جزء توصیههای اکید امام صادق(ع) مسأله وحدت بین مسلمانان بود. روایات مختلفی از ائمه(ع) در دست ما است که توصیه به اقامه نماز و همراهی با دیگران از سایر مذاهب می کنند. بخشی از این روایات در زمان امام صادق(ع) بیان شده است که به یاران خود توصیه میکردند و میدانید این دست روایات را امام خمینی(ره) در فقه خود به تقیه مداراتی تعبیر میکنند و این استنباط فقهی امام راحل ابتکاری است که جزء اندیشهها و آراء امام است که شاید این تعبیر و برداشت را ما در گذشته در بین فقها نداشته باشیم ولی به هر حال این برداشتی است که از روایات امام صادق و دیگر ائمه علیهم السلام دارند.
از نظر دیگر میبینیم که بخشی از رهبران جهان اسلام، رهبران فقهی و کلامی در آن مقطع به گونهای در خدمت امام صادق بودند و از حضرت پرسشهایی داشتند؛ با واسطه یا بدون واسطه شاگرد امام صادق (ع) بودند.
اگر بخواهیم در نظر بگیریم یکی از آنها مالک بن انس رئیس مذهب مالکیه است که ساکن مدینه بوده است و کتابی با عنوان موطاء دارد. مالکیه که پیروان مذهب مالک هستند در شمال آفریقا فراوان هستند. مغرب و تونس و کشورهای شمال آفریقا از نظر فقهی پیرو مالک هستند و در قدیم مسلمانان اندلس هم از مذهب فقهی مالک پیروی میکردند و او شاگرد امام صادق(ع) بوده است. البته وقتی میگوییم شاگرد برخی تصور میکنند که جلسه درسی داشتهاند مثلاً در مسجد اعظم، مسجد گوهرشاد، چهار هزار نفر در آنجا حاضر میشدند و حضرت درسی میگفته است و آنها میشنیدهاند، نه! شاگرد و استاد که در روایات گفته میشود یعنی کسانی که حدیثی، روایتی، سخنی از امام صادق شنیدهاند. این افراد که سخن و احادیثی از امام صادق را شنیده یا روایت کرده اند در تاریخ ذکر شده و به چهار هزار نفر برشمرده اند یعنی این عقیده یکی از دانشمندانی که حالا به گونهای گرایشی زیدی(مذهب زیدی) داشته و کتابی نوشته است و این چهار هزار نفر را نام برده است. یعنی کسانی که روایتی و سخنی از امام صادق(ع) نقل کردهاند. مالکبن انس هم جزء کسانی است که روایات متعددی از امام صادق(ع) نقل کرده است. در همان کتاب موطاء که من روایات آن را بررسی کردم، در آنجا بیش از هفده روایت از امام صادق(ع) نقل کرده است. در مقدمه کتابها یا در شرح حال افراد مینویسند که مشایخ و اساتید این نویسنده چه کسی بوده است یا شاگردان نویسنده چه افرادی بوده اند. بر این اساس ذکر میکنند یکی از اساتید مالک ابن انس رئیس فرقه مالکیه حضرت جعفر بن محمد(ع) است.
در موطاء مالک و در یکی از چاپها که شاید از قدیمیترین چاپهای باشد که به شکل جدید حروفچینی و تصحیح و تجدید چاپ شده است، در آنجا وقتی به امام صادق یا جعفر بن محمد میرسد میخواهد بگوید که دو تا جعفر بن محمد داریم، یکی جعفر بن محمد استاد مالک و دیگری هم جعفر بن محمد که شیعیان به آن اعتقاد دارند و در کتاب بحار خیلی روایت از او نقل کردهاند! حال آنکه این آقای مصحح کتاب آشنا نبوده و اطلاعاتش نسبت به منابع شیعه کم بوده است چون بالاخره هر دو یکی هستند. جعفر بن محمد ی که او پنداشته استاد مالک بن انس بوده است همان رئیس مذهب جعفریه است. این شاگرد امام صادق(ع) و با واسطه بوده است.
ابو حنیفه هم در خدمت حضرت تلمذ و شاگردی کرده است. ابوحنیفه هم رئیس مذهب حنفی بوده است. این آقای ابو حنیفه که رئیس مذهب حنفی است، نقل می کنند که می گفته است اگر آن دو سال نبود یعنی مصاحبت با جعفر بن محمد الصادق نبود، نعمان(اسم کوچک ابو حنیفه) هلاک میشد!
بنابراین میبینیم که دو نفر از رهبران اولیه مذاهب اهل سنت، حالا اینها رهبران فقهی هستند، امام مالک و ابوحنیفه به گونهای شاگرد امام صادق(ع) بودهاند. این نشان میدهد که امام صادق(ع) با دیگر مسلمانان حشر و نشر داشته است، برخورد میکرده، همسرش را که حمیده باشد توصیه میکرده است که در مجالس آنها، مجالس عزای آنها شرکت و حضور پیدا کنند.
یا روایتی که بارها شنیدهایم که "کونوا لنا زیناً و لا تکونوا علینا شینا"؛ همیشه زینت ما باشید، باعث عیبجویی از ما نشوید. بگویند که این جزو پیروان جعفر بن محمد(ع) است یعنی در برخوردهایتان با دیگر مسلمانان برخورد منطقی داشته باشید، برخوردی که به دور از تعصب باشد.
در آن وضعیتی که امام صادق (ع) بودند، در آن وضعیت اجتماعی تلاش میکردند با دیگر علما، دانشمندان، حالت برخورد و نزاع و درگیری نداشته باشند. البته مواردی بوده که اگر مواجهه ای بوده است، احتجاجی بوده است قوی و مستدل احتجاج میکردند.
دیدارهایی یا دیداری با رهبران معتزله داشتند، با دیگران سران فرق هم دیدارهایی را داشتهاند، کسانی که جزء نحلههای کلامی بودند اما در همه اینها برخوردهایی که حضرت داشته است برخورد متعصبانه نبوده است که فرد را منزجر کند. وقتی یکی از این افراد و پیروان فرق آن زمان با یکی از شاگردان امام صادق(ع) برخورد میکند و این شاگرد امام صادق(ع) خیلی برخوردش شدید است به او میگوید که ما با جعفر بن محمد استاد تو که برخورد میکردیم اینگونه با شدت رفتار نمی کرد. او آرام بود، ابتدا سخن ما را میشنید و بعد از اینکه سخن ما را میشنید به آن پاسخ میداد.
بنابراین اگر کسی امروز بخواهد راه حل اختلافات جهان اسلام را در آموزه های امام صادق(ع) بیابد میتواند به راحتی از مکتب آن حضرت این راه حل را پیدا کند. آن حضرت برخورد منطقی و خوبی داشتند و حتی این برخورد منطقی منحصر به مسلمانان نبود. غیر مسلمانان هم اگر با امام صادق(ع) روبرو میشدند با آنها هم برخورد خشونت آمیزی در میان نبود یا با آنها از راه تکفیر وارد نمیشد بلکه از راه تکریم و آموزش وارد میشدند و از این طریق آنها را جذب میکرد که بخشی یا جمعی از آنها که در آن دوره دهری مذهب بودند و تفکر الحادی داشتند آن را ترویج می کردند، دوباره به دامن اسلام بازگشتند.
علاوه بر این اگر بخواهیم در بین ائمه(ع) بررسی کنیم میبینیم که بیشترین احادیث، اخبار، روایات که مسائل فقهی و بخشی از مسائل عقیدتی را بیان کرده است از امام صادق(ع) است و رمز اینکه رئیس مذهب جعفری هم هست همین است که تبیین کننده احکام و مسائل دینی برای شیعه است و هم در برخوردش با دیگر مسلمانان میتواند الگو و زمینه اختلافات و نزاعهای بیخود و بیجهت را از بین ببرد. به همین خاطر می بینیم در میان علما و دانشمندان اهل سنت، یک سری از آنها کتابهایی درباره زندگی امام صادق(ع) نوشتهاند، چون این زمینه وحدت آفرینی و ایجاد الفت بین مسلمانان در اندیشه و تفکر امام صادق(ع) وجود داشته و دارد.
من می خواهم علاوه بر جنبه های مناسب برای روابط بین مسلمانان در جهان اسلام در سیره آن حضرت، نکته دیگری را هم اشاره کنم.
ما در سطح داخلی کشور و نیز جامعه خودمان نیز مشکلات و گرفتاری هایی داریم. حالا این مشکلاتی که داریم، بعضا یا غالبا از آن با عنوان مشکلات اقتصادی یاد میشود.
با توجه به اینکه دشمن ما، آمریکا است و توطئه میکند، مردم را تحت فشار قرار داده است و میخواهد مشکلات اقتصادی ایجاد کند، واقعیت این است که اگر طبق سیره و روش ائمه عمل کنیم، خود به خود بخشی از این مشکلات حل میشود، یعنی بخشی از این مشکلات مشکلات روانی است، این مشکلات روانی با باور و اعتقاد و آرامش قابل حل شدن است.
واقعا ممکن است خیلی از آنها نیاز به کار اقتصادی خاصی نداشته باشد. مردم باید خودشان به این باور برسند که حرص نزنند! طبق ضوابط شرعی معاملات را انجام دهند، طبق ضوابط شرعی عمل کنند و به تبع آن، خود به خود دشمن هم نمیتواند نفوذ کند. در سیره امام صادق (ع) در هر زمینه نمونههایی داریم.
یکی از مشکلات در زمان امام صادق(ع) این بود که هر کسی میخواست سودی ببرد یا معاملهای سودآور و هنگفت، انجام دهد ولو اینکه به ضرر و زیان دیگران باشد این حرص، ولع و این وضعیت باعث میشد که اطمینان و اعتماد بین افراد از بین برود.
وقتی سیره امام صادق(ع) را میبینیم در می یابیم اینگونه نیست. امام صادق(ع) غلام و خدمتکاری به نام مصادف داشتند. حضرت این آقا را برای تجارت فرستاد و قرار شد ایشان تجارت را به صورت مضاربه ای انجام دهند - البته الان هم مضاربه هست ولی شکل اصلی خود را از دست داده است - این غلام حضرت بود، حدود صد و بیست دینار یا کمتر، یا هزار دینار، امام صادق(ع) در اختیار او قرار داد و فرمود که حالا که عیالات ما زیاد شده است شما برو و تجارت کن تا با مشکلات اقتصادی روبرو نشویم.
این آقا رفت با هزار درهمی که با خود برده بود، رفت و معامله ای انجام داد و برگشت و وقتی برگشت دو کیسه زر جلوی حضرت گذاشت. هزار درهم یا دینار پولی بود که حضرت به او داده بود و سود او هم به همان مقدار بود. یعنی یک معامله صد در صد سود کرده بود و خیلی هم خوشحال بود و با افتخار گفت که این پول شما و این هم سودش هست. حضرت فرمود که چطور این سود را به دست آوردی؟ در جواب گفت آن منطقه و شهری که رفتیم گفتند که جنس و کالایی که شما آوردهاید و میخواهید معامله کنید این جنس و کالا نایاب است لذا ما همه در کاروان تجارتی که با هم بودیم اتفاق کردیم تا قیمت جنس را دو برابر بفروشیم و همه با هم قیمت را افزایش داده و دو برابر فروختیم و طبیعتاً سود ما هم دو برابر شد، یعنی به اندازهای که جنس داشتیم همان مقدار سود بردیم. امام صادق (ع) گفتند: شما با این کارتان به مسلمانان ضرر زدید، به دیگران آسیب رساندید. سود بردید، اما چرا سودی که از این معامله کردید باید ناعادلانه باشد؟ شما باید یک قیمت مناسبی را در نظر میگرفتید، وقتی که جنسی یا کالایی در آنجا کمیاب یا نایاب بوده است به قیمت مناسب عرضه میکردید، نه به قیمت زیاد و مضاعف. و حضرت با اینکه برای رفع نیازمندی هایشان این آقا را به تجارت فرستاده بودند فقط آن سرمایهای که به او دادند برداشتند و گفتند که من به بقیه این پول و سود نیاز ندارم، هر کاری میخواهی بکن چون این پول و سود از طریق ضرر به دیگر مسلمانان حاصل آمده است.
الان در جامعه ما واقعاً این کار را میکنند؟ یا افراد دنبال سود بیشتر هستند و از هر طریق و وسیلهای که باشد ولو به ضرر دیگران، کمبود مصنوعی ایجاد میکنند؟ فقط به خاطر اینکه سود ببرند! در حالی که این معاملهگران و یا این کاروان تجارتی اصلاً باعث کمبود کالا نشدند، کمبود کالا در آن شهر یا آن منطقه بود، ولی اینها به جای اینکه بیایند و عادلانه کالای خودشان را به قیمت منصفانه بفروشند قیمت را طوری قرار دادند که سودشان به اندازه سرمایهشان باشد. در واقع دو برابر میشود و امام صادق(ع) سود را بر نداشتند و فقط از آن سرمایهای که به آقای مصادف کارگزار خود داده بودند استفاده کرده و بقیه را رها کردند.
این سیره و روش ائمه است و اگر بخواهیم اینگونه عمل کنیم، حرص نزنیم و هر کس قانع باشد بسیاری از این مشکلات حل میشود. چرا ما باید تمام امکانات خود را بگیریم و سکه و دلار یا جنسی بخریم که این ریال ما ممکن است در آینده بیارزش شود پس تبدیل به جنس کنیم؟ خود به خود این باعث بیاعتباری پول ما میشود و باعث ضرر زدن به جامعه و طبیعتاً کل جامعه میشود. اینها چیزهایی است که با سیره ائمه از جمله امام صادق (ع) ناسازگار است.
موارد متعدد دیگری در سیره حضرت صادق(ع) می توانیم در این رابطه ذکر کنیم. زمانی طعام یعنی گندم در شهر مدینه کم شد. ما ایرانیها رسم مان این است وقتی میبینیم کالای کم شده است دو برابر میخریم! خودمان باعث کمبود میشویم اما امام صادق(ع) به غلام شان دستور دادند که بروید و هر مقداری از این اجناس در خانه که معمولاً و بصورت عادی در گذشته برای قوت و غذا و خوراک یکسال شان خریده بودند _ چون مانند حالا نبود که دولت گندم را در اختیار بگذارد، شاید پنجاه سال قبل نیز همینطور بود که افراد به اندازه نیاز یک سال خود گندم شان را تهیه و ذخیره میکردند _ به بازار برگردانند!
حضرت فرمودند هر چه از این کالا یا گندم ذخیره دارید بفروشید تا کمکی کرده باشیم تا ولع و نیاز عمومی را تا حدودی برطرف کنیم. بعد هم به هنگام نیاز مانند بقیه مردم کم کم میخریم. حالا اگر گران شده باشد گران و اگر ارزان شده باشد ارزان میخریم اما این حرص و ولع را دامن نمیزنیم بلکه جلوی آن را میگیریم.
این هم بخشی مهم و حیاتی از سیره امام صادق(ع) است. خیلی از اوقات در مجالس عزاداری ائمه شرکت میکنیم اما به همین قدر که شرکت کنیم بسنده می کنیم و حتی شاید نذری هم بدهیم اما گاهی متأسفانه پول این نذری را از راههایی به دست میآوریم که خود ائمه راضی نیستند. خود ائمه آن گونه عمل نمیکردند و خود ائمه با وضعیت اقتصادی مردم چنین برخورد نمیکردند. به هر حال این بخشی از سیره امام صادق(ع) در ارتباط با مسائل اجتماعی و اقتصادی بود که به گونهای بخشی از مشکلات جامعه ما نیز به چنین مرحمی نیاز دارد.