غلامرسول صوفی؛ هنرمند موسیقی مقامی:
من هنرمند مردم هستم
خودم و هنرم را وقف مردم دیارم میکنم
اعظم شکوری/ سرویس هنر،خبرگزاری رضوی
متولد سال 41 در روستای قادرآباد تربتجام است. چین و شکن روی چهرهاش گویای عمری است که صرف هنر کرده و دستار سفیدی که بر سر دارد و جامه سفیدی که در اغلب موارد میپوشد، علاوه بر اینکه بین حرفه و پوشش هماهنگی ایجاد کرده، بیانگر زادگاهی است که به آن عشق میورزد. برخلاف ظاهر و صورت جدیاش، مثل اکثر هنرمندان این خطه، بسیار مهربان، ساده و خونگرم است، این مهربانی در همه زوایای زندگی غلامرسول صوفی ریشه دوانده و استاد، از جان و دل برای دوستداران هنر مایه میگذارد و زندگی خود را وقف هنر خویش میکند.
تار درمانی
استاد صوفی از آغاز علاقهاش به هنر موسیقی چنین میگوید: «همزمان با شروع دوره دبستان یعنی از 7سالگی خوانندگی را آغاز کردهام و با رسیدن به دوران نوجوانی یعنی از حول و حوش 16 سالگی، نوازندگی را نیز شروع کردم». به گفته استاد، نواختن بر تار، خاتمهای است بر تمامی مشکلات و احوالات بد این دوران زندگی و چه زیباست درمان احوالات بد درونی با احساسات نابی برخاسته از نوای تار یا به عبارتی چه زیباست این تار درمانی!
پسرم، رفیق هنریام
حرف از فرزندان که میشود، گل از گل استاد میشکفد: «چهار فرزند دارم. رضا و عارف در کنار من نوازندگی میکنند و دو پسر دیگرم به سوارکاری و پرورش اسب مشغولاند. عارف، رفیق هنری من است و در تمام عرصه های هنری پا به پای من بوده و هست. هنر در او بیشتر حالت ذاتی داشته و من به کمک خودش این هنر ذاتی را پروراندهام. عارف از 5 سالگی شروع به نوازندگی کرده و الان در کار خود بسیار خبره و وارد است».
ساز اصیل دوتار
تار و پود روح هنرمندان خطه تربتجام، با ساز دوتار آمیخته است. استاد صوفی درباره این ساز سنتی و خاطرهساز توضیح میدهد: «ساز دو تار، بسیار اصیل و قدیمی است و در ساخت نوع اصلی آن، از چوب درخت توت استفاده میشود. برای آموزش این ساز، دو ماه زمان کافی است. اما اگر در دریای عمیق و بیکران آن غرق شوی، پایانی برای آموختن وجود نخواهد داشت. دوتاری که من با آن مینوازم، هجده پرده و یک نیم پرده دارد و آن را در فاصله پنج یا شش کوک میکنم. خوشبختانه علاقهمندان به این ساز در بین نسل جوان رو به افزایش هستند و این بسیار خوشحالکننده است».
اساتید الگو
ساز سنتی دوتار و مقامهای به یادماندنیاش، سالهاست سینه به سینه و نسل به نسل از پدر به فرزند و از استاد به شاگرد منتقل میشود. استاد صوفی از اساتیدی که از آنها آموخته، اینطور یاد میکند: «مرحوم پورعطائی و دُرپور و همچنین استاد عبدالله امینی به دلیل سوابق درخشان و میزان محبوبیت زیاد بین مردم، همیشه الگوی من بوده و هستند. این اساتید بزرگوار، همه صاحب سبکاند و کار آنها همیشه سرلوحه کار و زندگی هنری من است».
ما بکاریم دیگران بخورند
عشق به انتقال داشتههایی که سالها با رنج و مرارت، به دست رسیده، به نسل پویا و جوان امروز، در وجود استاد صوفی همواره شعلهور است و استاد، با چه اشتیاقی دراینباره صحبت میکند: «به دلیل عشق زیادم به هنر و جوانان این مرز و بوم و از طرفی به خاطر عِرق زیادی که به موسیقی مقامی دارم و نمی خواهم به دست فراموشی سپرده شود، دوره های هنری به صورت رایگان و اغلب در منزل خود برای هنردوستان برگزار می کنم. در زندگی خود همیشه به این جمله پایبند بوده ام که: «دیگران کاشتند و ما خوردیم... ما بکاریم دیگران بخورند».
حال این روزهای موسیقی مقامی
وقتی نظر استاد را درباره حال و هوای این روزهای موسیقی مقامی میپرسم جواب میدهد: «خوشبختانه تا به حال برای اجرا در شهرهای مشهد و تربتجام به مشکلی برنخوردهایم. اما از نظر ارج و قرب نهادن به موسیقی مقامی و هنرمندان این عرصه، اوضاع پایتخت بهتر از مشهد و شهر خودمان است. از طرف دیگر به دلیل نبود بودجهای مصوب از سوی دولت و وزارت ارشاد برای این هنر و هنرمندان آن، پیشکسوتان آنطور که استحقاقش را دارند ارج نهاده نمیشوند».
اجراها و آثار هنری
از استاد صوفی میخواهم درباره اجراهایش توضیح دهد، میگوید: «آخرین اجرای ما در چهاردهمین دوره جشنواره موسیقی مقامی تربتجام و در اسفند ماه سال 96 بوده است. تا به حال در جشنواره های رضوی شرکت داشتم و رتبههای زیادی کسب کردهام. یک اثر رضوی هم تولید کرده ام. از طرف دیگر برای موسسه آفرینش های هنری امام رضا(ع) نیز خوانندگی کرده ام. اما با توجه به حال و هوای این روزهای موسیقی مقامی، همیشه نگرانم که مبادا این سبک از موسیقی در طول زمان به دست فراموشی سپرده شود. معتقدم هنرمندان این عرصه باید بیش از پیش در جشنواره های کشوری و حتی بینالمللی شرکت کنند تا هر چه بیشتر بتوانند در اعتلای این هنر و جایگاه آن تاثیرگذار باشند».
حرف آخر
آخرین صحبتهای استاد صوفی بوی عشق میدهد و عطر تواضع و فروتنی: «هیچوقت به فکر کسب درآمد از هنر خود نبوده ام و نیستم. برای دوستداران هنر و دوستان هنرمند از جان و دل مایه می گذارم. خودم و هنرم را وقف مردمم می کنم. من هنرمند مردم هستم و از نظر من، هنرمند واقعی باید برای دل خود بنوازد و انتظاری از دیگران نداشته باشد تا بتواند در کار خود به پیشرفت مطلوب و مورد نظر دست یابد».
متولد سال 41 در روستای قادرآباد تربتجام است. چین و شکن روی چهرهاش گویای عمری است که صرف هنر کرده و دستار سفیدی که بر سر دارد و جامه سفیدی که در اغلب موارد میپوشد، علاوه بر اینکه بین حرفه و پوشش هماهنگی ایجاد کرده، بیانگر زادگاهی است که به آن عشق میورزد. برخلاف ظاهر و صورت جدیاش، مثل اکثر هنرمندان این خطه، بسیار مهربان، ساده و خونگرم است، این مهربانی در همه زوایای زندگی غلامرسول صوفی ریشه دوانده و استاد، از جان و دل برای دوستداران هنر مایه میگذارد و زندگی خود را وقف هنر خویش میکند.
تار درمانی
استاد صوفی از آغاز علاقهاش به هنر موسیقی چنین میگوید: «همزمان با شروع دوره دبستان یعنی از 7سالگی خوانندگی را آغاز کردهام و با رسیدن به دوران نوجوانی یعنی از حول و حوش 16 سالگی، نوازندگی را نیز شروع کردم». به گفته استاد، نواختن بر تار، خاتمهای است بر تمامی مشکلات و احوالات بد این دوران زندگی و چه زیباست درمان احوالات بد درونی
پسرم، رفیق هنریام
حرف از فرزندان که میشود، گل از گل استاد میشکفد: «چهار فرزند دارم. رضا و عارف در کنار من نوازندگی میکنند و دو پسر دیگرم به سوارکاری و پرورش اسب مشغولاند. عارف، رفیق هنری من است و در تمام عرصه های هنری پا به پای من بوده و هست. هنر در او بیشتر حالت ذاتی داشته و من به کمک خودش این هنر ذاتی را پروراندهام. عارف از 5 سالگی شروع به نوازندگی کرده و الان در کار خود بسیار خبره و وارد است».
ساز اصیل دوتار
تار و پود روح هنرمندان خطه تربتجام، با ساز دوتار آمیخته است. استاد صوفی درباره این ساز سنتی و خاطرهساز توضیح میدهد: «ساز دو تار، بسیار اصیل و قدیمی است و در ساخت نوع اصلی آن، از چوب درخت توت استفاده میشود. برای آموزش این ساز، دو ماه زمان کافی است. اما اگر در دریای عمیق و بیکران آن غرق شوی، پایانی برای آموختن وجود نخواهد داشت. دوتاری که من با آن مینوازم، هجده پرده و یک نیم
اساتید الگو
ساز سنتی دوتار و مقامهای به یادماندنیاش، سالهاست سینه به سینه و نسل به نسل از پدر به فرزند و از استاد به شاگرد منتقل میشود. استاد صوفی از اساتیدی که از آنها آموخته، اینطور یاد میکند: «مرحوم پورعطائی و دُرپور و همچنین استاد عبدالله امینی به دلیل سوابق درخشان و میزان محبوبیت زیاد بین مردم، همیشه الگوی من بوده و هستند. این اساتید بزرگوار، همه صاحب سبکاند و کار آنها همیشه سرلوحه کار و زندگی هنری من است».
ما بکاریم دیگران بخورند
عشق به انتقال داشتههایی که سالها با رنج و مرارت، به دست رسیده، به نسل پویا و جوان امروز، در وجود استاد صوفی همواره شعلهور است و استاد، با چه اشتیاقی دراینباره صحبت میکند: «به دلیل عشق زیادم به هنر و جوانان این مرز و بوم و از طرفی به خاطر عِرق زیادی
حال این روزهای موسیقی مقامی
وقتی نظر استاد را درباره حال و هوای این روزهای موسیقی مقامی میپرسم جواب میدهد: «خوشبختانه تا به حال برای اجرا در شهرهای مشهد و تربتجام به مشکلی برنخوردهایم. اما از نظر ارج و قرب نهادن به موسیقی مقامی و هنرمندان این عرصه، اوضاع پایتخت بهتر از مشهد و شهر خودمان است. از طرف دیگر به دلیل نبود بودجهای مصوب از سوی دولت و وزارت ارشاد برای این هنر و هنرمندان آن، پیشکسوتان آنطور که استحقاقش را دارند ارج نهاده نمیشوند».
اجراها و آثار هنری
از استاد صوفی میخواهم درباره اجراهایش توضیح دهد، میگوید: «آخرین اجرای ما در چهاردهمین دوره جشنواره موسیقی مقامی تربتجام و در اسفند ماه
حرف آخر
آخرین صحبتهای استاد صوفی بوی عشق میدهد و عطر تواضع و فروتنی: «هیچوقت به فکر کسب درآمد از هنر خود نبوده ام و نیستم. برای دوستداران هنر و دوستان هنرمند از جان و دل مایه می گذارم. خودم و هنرم را وقف مردمم می کنم. من هنرمند مردم هستم و از نظر من، هنرمند واقعی باید برای دل خود بنوازد و انتظاری از دیگران نداشته باشد تا بتواند در کار خود به پیشرفت مطلوب و مورد نظر دست یابد».