به گزارش سرویس فرهنگ خبرگزاری رضوی، بسیاری کارشناسان معتقد هستند مقابله با هجمه سنگین دشمنان در حوزه فرهنگ ضرورت دارد و از این بابت ارتقای سواد رسانهای مهمترین نیاز امروز نسل جوان انقلابی است، از این رو در خصوص نقش رسانه در ترویج گفتمان فرهنگی در جامعه و ضرورت ارتقا سواد رسانه ای برای افراد جامعه گفت و گویی با امیر یزدیان، محقق ارتباطات؛ دکتری ارتباطات دانشگاه علامهطباطبایی و مترجم كتاب «رويكردهايي به سواد رسانهاي» انجام داده ایم که در ادامه می خوانید.
وظیفه سواد رسانهای برای حفظ و تقویت گفتمانهای بومی جامعه چیست؟ و سواد رسانهای چگونه میتواند این وظیفه را انجام دهد؟
يك تعريف جامع از سواد رسانهاي، شامل معيارهاي مثل توانايي دسترسي به پيامهاي اصلي، توانايي درك پيام رسانهاي، توانايي تجزيه و تحليل پيام رسانهاي و در نهايت توليد پيام است. اين كه مخاطب به توليد كنندهي پيام تبديل شود، نقطهي اشتراك دانش رسانهاي با روزنامهنگاري شهروندي است. شهروندِ آگاه به سواد رسانهاي، توانايي نقد و تحليل پيام را دارد، به همين سبب در ساخت پيام رسانهاي هم ميتواند هوشمندانهتر عمل كند. مخاطب باید با هدف گذاری سواد رسانه ای آشنا باشد و در زمان لزوم واکنش لازم را نشان دهد. در این مورد 5 حوزه به طورخاص مدنظر است، موضوع اول این است که مخاطب باید آگاه باشد پیامی که دریافت می کند پیام شفاف و واضحی نیست، عینیتی در پیام وجود ندارد و واقعیت را کاملا وارونه نشان می دهد و نباید به راحتی پیام را بپذیرد.
پیام برای هرکدام از مخاطبان می تواند بارمنفی یا مثبت داشته باشد وباید مخاطب آگاه باشد خبری را که دریافت می کند باتوجه به چه بافت منطقه ای، پیشینه قومی و فرهنگی است و معنا و مفهوم آن را دریابد چون شرایط درهر کشوری متفاوت است که این مورد موضوع دوم است همچنین موضوع سوم زبان رسانه آمیخته با رمز و قواعد است مخاطب باید بداند پیام که ارسال می شود طبق رمز و قواعدی است و منطبق با واقعیت نیست. به عنوان مثال اگر مخاطب متنی را منتشر می کند در کنار آن ویدئو یا فایل صوتی منظور دیگری را هم به مخاطب القا می نماید که مسلما معنای پنهانی در آن نهفته که می خواهد به مخاطب القاء کند.
موضوع چهارم این است اگر مخاطب خبری را منتشر می کند که نسبت به آن موضوع اطلاع کامل ندارد و در واقع تمام ابعاد آن خبر واقیعت ندارد بلکه برشی از واقعیت است.طرح ایدئولوژی پنهان غرب باعث می شود که ایدئولوژی خود را در قالب خبری که شفاف نیست و برداشت خود را از واقعیت مبتنی بر ایدئولوژی خود به مخاطب ارائه می کنند.
موضوع پنجم اقتصاد سیاسی رسانه ها است بدین منظور که شناختی که مخاطب باید از رسانه داشته باشد مستلزم انگیزه سیاسی غرب است و ر ابتدا باید صاحب قدرت را بشناسد و سپس مخاطب آگاه می شود که رویکرد این رسانه چیست و چه هدفی را دنبال می کند؟
به عنوان مثال در تحقیقات آمریکایی که در سال 2011 انجام شد به این موضوع پی بردند که 90 درصد شبکه های رسانه ای آمریکایی تخت مالکیت 6 کمپانی مطرح آمریکایی است مخاطب اگر این موضوع را بداند مسلما هم به ایدئولوژی و هم به انگیزه فرستنده آگاه می شود.
آیا سواد رسانهای در این زمینه صرفاً نقش تدافعی داشته و یا میتواند در ایجاد و ترویج یک گفتمان فرهنگی نیز مؤثر باشد؟
ابتدا باید مخاطب را از سواد رسانه ای به صورت چند جانبه آگاه کنیم سواد رسانه ای یعنی توانایی به دسترسی اطلاعات و پیام رسانی، توانایی تحلیل و ارزیابی پیام رسانی و برقراری ارتباط. توانایی به دسترسی اطلاعات بدین منظور است که باید منابع گوناگونی را رصد کنیم و تنها به یک منبع اکتفا نکنیم. مخاطب باید توانایی تحلیل و ارزیابی داشته باشد یعنی باید با فهم و ادبیات موضوع آشنایی کامل را داشته باشد و به خوبی درک کند و مطلب را ازجهت صحت و سقم آن ارزیابی کند.
برقراری ارتباط بدین منظور است که مخاطب تنها نباید پس از خواندن پیامی حالت تدافعی داشته باشد باید خود دست به تولید پیام بزند و واکنشی از خود نشان دهد و اطلاعیه در شبکه های اجتماعی صادر کند و صرف اینکه انتقادی عمل کند خوب نیست.
از وظایف دستگاههای اجرایی دولتی که بگذریم، خود خانوادهها و عامه مردم چگونه میتوانند به سواد رسانهای مجهز شده و از آن استفاده نمایند؟
هدف ِاصلي دانش رسانهاي، توانمند سازي مخاطب است ، متاسفانه به سیستم آموزشی در آموزش و پرورش کم بها داده می شود و این عامل نیازمند بسیج عمومی قوی است. سیستم آموزشی باید جای خود را در بین مردم باز کند ودر جهت آگاه سازی نسل های مختلف تلاش ودر وهله اول باید والدین را با ابعاد مختلف سواد رسانه ای آشنا کند . والدین باید استفاده ی رسانه ای فرزندانشان را کنترل کنند و راهبرد قوی را پیش گیرند. در این میان 3 راهبرد مطرح شده که باید والدین به کار گیرند.
راهبرد اول همراهی در حین تماشا است یعنی زمانی که فرزندشان فیلمی تماشا می کند پدر و مادر هم در کنار او به تماشای فیلم بنشینند؛ راهبرد دوم وساطت محدود کننده است یعنی پدرو مادر گزینشی عمل می کنند مثلا اگر فرزند فیلم خشنی نگاه می کند به او تذکر می دهند که این فیلم را نگاه نکن!
راهبرد سوم وساطت فعال است این مورد نزدیک ترین راه به راهبرد مدنظر سوادرسانه ای است که والدین کنار فرزندان می نشینند و هم زمان که فیلم می بینند با فرزند خود راجع به آن فیلم صحبت می کنند و موضوع را برای فرزند آگاه می کند.
آیا سواد رسانهای متکی به تکنیکهای ثابت و جهانشمولی است و یا مفهوم سواد رسانهای در فرهنگهای مختلف متفاوت میشود؟
کلا متفاوت نیست و سواد رسانهای متکی به تکنیکهای ثابت و جهانشمولی است ؛ با بکارگیری از مفاهیم اولیه برای شروع کار چهارچوب کار مشخص می شود. هر جامعه متناسب با فرهنگ نیاز روز آن جامعه برجسته می شود و باید بدانیم که متناسب سازی یکی از الزامات سواد رسانه ای است و چون فرهنگ هر کشور متفاوت است مثلا اگر موضوعی در امریکا مطرح شود در ایران اثرگذار نیست.