نگارگر جوان مشهدی و خالق تابلوی شهادت حضرت علی(ع):
در اثر خود، نگاهی متفاوت به لحظات شهادت مولای متقیان داشتم
هدیه سادات میرمرتضوی/سرویس هنر،خبرگزاری رضوی
احسان افشار، سالهاست به هنر نگارگری مشغول است و آثار زیادی را با موضوع ائمه اطهار(ع)، در کارنامه پرافتخار هنریاش دارد. ولی وقتی از او، میخواهم از تابلویی که آرزوی خلقش را دارد بگوید، مکثی میکند و سپس جواب میدهد: «اثری که آرزو دارم روزی بتوانم آن را خلق کنم، درباره امام حسین(ع) است. ولی احساس میکنم روح و هنرم هنوز به آن درجه از خلوص نرسیده که بتوانم چنین کاری را انجام دهم. سعی میکنم این را جزء برنامههای اصلی زندگیام داشته باشم و به آن نقطه از شفافیت روحی برسم تا روزی بتوانم من هم اثری مرتبط با سیدالشهدا خلق کنم که مثل تابلوی "عصر عاشورا" از استاد فرشچیان، تاثیرگذار باشد و افتخار کنم که من واسطه خلق این اثر بودهام».
اساتید من
احسان افشار، سی و نهمین بهار زندگیاش را سپری میکند. او که از کودکی، طبع لطیفش به هنر نقاشی گرایش داشته است، با دیدن آثار مینیاتور در کتابهای ادبی و هنر دوران تحصیل، به نگارگری گرایش پیدا کرده و از سن 18 سالگی به طور رسمی به این هنر، مشغول شده است. افشار درباره اساتیدی که در این مسیر دشوار ولی تجربهانگیز، همراهیاش کردهاند میگوید: «در زمینه نگارگری از اساتید مختلفی بهره گرفتم. از زمانی که کار را شروع کردم خدمت استاد رضا مهدوی بودم و همزمان، از استاد پرویز اسکندرپور خرمی، کمک بسیار گرفتم. همزمان، خدمت استاد امیرهوشنگ جزیزاده از اصفهان رسیدم که برای طرحهای حرم در مشهد تشریف داشت و از حضورش بهرههای زیادی بردم». اما این نگارگر جوان، درباره استادی که بیشترین درسها را در محضرش آموخته، میگوید: «بیشترین کسی که در این مسیر به من کمک کرد، استاد محمود فرشچیان است. حالا چه با حضور خودش که از سال 76 وقتی به خاطر ساخت ضریح مطهر امام رضا(ع) به مشهد رفت و آمد داشت اولین بار ایشان را ملاقات و از راهنماییهایش استفاده کردم و چه الان که این ارتباط ادامه دارد. علاوه بر دیدارهای حضوری، با دیدن آثار این استاد برجسته نیز توانستهام حس استاد و شاگردی را بین خودمان پابرجا کنم. همانطور که میدانید به خاطر اینکه استاد فرشچیان سالها خارج از کشور زندگی میکند، هیچکس به طور دائم و حضوری از خدمت ایشان بهره نبرده است. ولی من همان سال 76 توفیق داشتم ایشان را ببینم و آثارم را که هنوز استادی نداشتم، خدمتش عرضه کنم. استاد فرشچیان، با لطف زیاد، وقت گذاشت و به من که در آغاز راه بودم، انرژی داد. راهنماییهایی ایشان تا امروز آویزه گوشم است و از آنها استفاده کردهام. از همان سال تا الان با استاد ارتباط دارم و میآموزم».
تابلوی شهادت حضرت علی(ع)
وقتی از این نگارگر جوان، درباره تابلوی شهادت حضرت علی(ع) که در زمان تصدی علیثابتنیا به سفارش موسسه آفرینشهای هنری آستان قدس رضوی، خلق کرده است سوال میکنم، با اشتیاق میگوید: «ارادت خاصی به ائمه اطهار(ع) دارم و همیشه دوست داشتم هنر نگارگری را یاد بگیرم و آثار ارزشمندی خلق کنم که بعد از من، به یادگار بماند. به نظر من، این مهمترین رسالتی است که یک هنرمند بر عهده دارد. اینکه در هنر خود، آثار زیبایی خلق کند و به یادگار بگذارد. برای مملکتش، مردمش و اعتقاداتش. این سرلوحه زندگی من بوده و همیشه میخواستم دست به خلق چنین آثاری بزنم. طی سالهای مختلف، دست هنرمند، قویتر میشود، دیدش بازتر و میتواند کارهای بهتری انجام بدهد. من هم زمانی که کار تابلوی شهادت حضرت علی(ع) را انجام میدادم سعی میکردم دیدی داشته باشم که ورای دید اساتید و هنرمندان دیگر با مضمون شهادت مولا علی(ع) باشد. در این اثر، تصمیم گرفتم صحنه شهادت را از نگاه خود حضرت علی(ع) ببینم. اکثر تابلوهای دیگری که در این زمینه خلق شده، از دید دیگران این صحنه را به تصویر میکشد که ابنملجم، با شقاوت تمام، به حضرت ضربت میزند و ایشان در محراب، غرق خون شدهاند. این صحنه، بسیار غمانگیز و ناراحتکننده است». افشار، درباره چگونگی نگاه متفاوت خود به صحنه شهادت مظلومانه مولای متقیان امام علی(ع) توضیح میدهد: «برای خلق اثر خود، به جملهای فکر کردم که حضرت، لحظات شهادت به زبان میآورد: "فزت و ربالکعبه" یعنی قسم به خدای کعبه رستگار شدم. یعنی ایشان در آن لحظات، چیزی جز زیبایی ندیدند که چنین جملهای گفتند. به نظر من، ما هرگز چیزی را که حضرت آن لحظات میدیدند و حال و هوایی که داشتند، درک نکردیم. من سعی کردم بفهمم چه چیزی حضرت را بیشتر در آن لحظات شاد کرده است و این شادی را در دیدار با عزیزانی دیدم که از دست رفته بودند و حضرت، سالها در فراقشان اشک ریختند. بنابراین تابلو را از دید ایشان کشیدم. در لحظهای که ضربت خوردند و در آغوش حضرت رسول(ص) افتادند و دست مبارکشان در دست حضرت فاطمه(س) است و اطرافشان را هالهای از پرهای فرشتگان که نمادی از ملکوت است در برگرفته. این نگاه، در عین حال که خبر از شهادت حضرت و یک اتفاق غمانگیز میدهد، فضایی کاملا روحانی و معنوی با عشقی مثلثوار بین این سه بزرگوار، خلق میکند. برای فضاسازی اثر، مثل همیشه سعی کردم، موضوع را از زاویهای جدید ببینم که شکر خدا، این اثر مورد استقبال مخاطبین قرار گرفت».
به امام رضا(ع) ارادت خاصی دارم
وقتی از احسان افشار درباره برکات خلق آثار مذهبی در زندگیاش سوال میشود، جواب میدهد: «بیشتر علاقه من، خلق کارهایی مذهبی هست که هم مورد علاقه مردم است و هم خودم به آنها اعتقاد دارم. کشیدن این آثار و سر و کار داشتن با آنها، آثار و برکات معنوی فراوانی در زندگی هنرمندان دارد و مطمئن هستم شرایط زندگی فعلیام، از برکات همین آثار بوده است». این هنرمند خوشذوق مشهدی، درباره بهترین اثر مورد علاقهاش میگوید: «من آثار مذهبی و عرفانی فراوانی کار کردهام. ولی چون در مشهد بزرگ شدم و زندگی کردم و به امام رضا(ع) ارادت خاصی دارم، آثار رضویام بیشتر است. از بین این آثار، یکی را خیلی دوست دارم که موزه رضوی وابسته به اداره ارشاد خراسان رضوی، آن را خریداری کرده و قرار است بعد از افتتاح به نمایش عمومی برسد. این تابلو را که نامش "زائر" است، خیلی دوست دارم و آن را کاملا خودجوش و احساسی و بدون سفارش، کار کردم. تابلو، یک رابطه عاطفی بین زائر و امام رضا(ع) را نشان میدهد و با گوشهی چشمی به داستان ضامن آهو، در تابلو، آهویی خسته و زخمی و تشنه به پای یک پارچه نورانی افتاده که نمادی از حضرت و ضریح است و میتوانیم بگوییم آهو همان زائر دلشکسته است که با چشم گریان و دلی خون به زیارت امام رضا(ع) میآید، به ضریح چنگ میزند و اشک میریزد. من آن لحظات را با نگاه به ضامن آهو بودن امام هشتم، به تصویر کشیدهام و هر کس آن را دیده، تحت تاثیر قرار گرفته است».
درسی که از استاد فرشچیان آموختم
وقتی از نگارگر جوان مشهدی درباره نزدیکی سبک کاریاش به استاد فرشچیان صحبت میکنم، با رضایت جواب میدهد: «مردم در اثر لطفی که به من دارند، میگویند سبک کاری من به سبک استاد فرشچیان نزدیک است. حقیقت امر این است که همیشه سعی کردهام ویژگیهایی را که در کار استاد فرشچیان برای مردم زیبا و جذاب بوده را کسب کنم. چون عقیده دارم استاد، برای هنر این مملکت زحمت فراوانی کشیدهاند و به یک خلوص و زیبایی از کار و فرم و رنگ رسیدهاند و در نگارگری تحولاتی ایجاد کردهاند، که هیچکس نمیتواند از آن چشمپوشی کند و برای متمایز بودن از سبک کاری استاد، کار دیگری انجام دهد. ایشان در راستای زیبایی و هنر خالص حرکت کردهاند و هرکس در این راستا حرکت کند بازهم به قلم استاد فرشچیان نزدیک میشود و باید این راه را ادزامه دهد تا بتواند این سبک را پرورش دهد. من هم سعی داشتم وجوه مثبتی را که روح خودم با آن سازگار است را از کار استاد فرشچیان بگیرم و نتیجهاش تابلوهایی شده که مورد پسند مردم قرار میگیرد. طی این سالها از استاد، درسهای فراوانی آموختهام ولی بزرگترین درسی که از ایشان فرا گرفتم، اول فروتنی بود و دوم اینکه هنرمند، به حق خودش قانع باشد و به جای خودنمایی فقط کار کند. اگه قرار باشد آوازه هنرش به گوش دیگران برسد، قطعا خواهد رسید». وقتی از احسان افشار درباره خصوصیات سبک کاری خودش سوال میشود، توضیح میدهد: «من در کار خودم دو سه مسئله را مد نظر دارم. یکی زاویه دیدم به موضوع است. دوم به کارهایی که تک رنگ هستند و رنگ کمتری دارند، بیشتر علاقهمند هستم و دوست دارم در تابلوهایم حال و هوای عرفانی حاکم باشد و بر همین اساس، موضوعات آثارم را انتخاب میکنم. سعی ندارم تابلوهایم حالت تزیینی صِرف داشته باشد. بلکه دلم میخواهد در آثاری که خلق میکنم مفهوم عرفانی و مفهوم بلند انسانی نهفته باشد و این آثار، در عین زیبایی، معانی عمیقی را برای مخاطب به همراه داشته باشد».
تفاوت فضای هنری تهران و مشهد
وقتی درباره جریان رفتن این هنرمند جوان از مشهد به تهران و بازگشت مجددش به مشهد میپرسم، توضیح میدهد: «مدت 3 الی 4 سال، برای اینکه مدیر پروژهای هنری بودم به تهران رفتم و چون دوست داشتم پیش خانوادهام باشم، دوباره به مشهد برگشتم. در همه این سالها، کار هنری مخصوصا نگارگری را کنار نگذاشتهام و حتی برنامههایی برای نمایشگاههای داخلی و خارجی دارم. در این مدت، از یکسری نهادها، بی مهریهایی دیدم که به دلیل ارزش نگذاشتن درست برای جایگاه هنرمندان، ترجیح دادم دیگر با آنها همکاری نداشته باشم. اما درباره فضای کاری در تهران باید بگویم در کل این فضا نسبت به مشهد، بازتر است. هنرمندان تعاملات زیادتری دارند و امکانات بهتر و جای کار بیشتر. چون اکثر نمایشگاهها و جشنوارهها در تهران است، شور و شوق خاصی بر فضای هنری تهران حاکم شده است. از این نظر، شاید هنرمندان در شهری مانند مشهد، این احساس را داشته باشند که فضای باز لازم را برای مانور فعالیتهای هنری خود ندارند. این در حالی است که به نظر من، مشهد، مخاطب خودش را دارد و اتفاقا محدودیتها باعث میشود آثار خاصتری به وجود بیاید و هنرمندان صرفا سراغ کارهای تزیینی یا تکراری نروند. فراموش نکنیم خیلی اوقات، محدودیت باعث شکوفایی میشود». نگارگر جوان مشهدی، درباره شرایط کار در این شهر عقیده دارد: «کار هنری در مشهد، شرایط خاصی دارد که هنرمندان باید این مسئله را رعایت کنند و بر اساس قوانین حاکم فعالیت داشته باشند. ضمن اینکه کسی هنرمندان را اجبار نکرده فقط در مشهد کار کنند یا کارشان مختص به شهر و کشورشان باشد. یک هنرمند میتواند جهانی باشد ولی در عین حال در شهر خود زندگی کند. من محدودیت خاصی برای فعالیتهای هنری در مشهد، نمیبینم. در مشهد، گالریهای خصوصی زیادی است که خیلی از ضوابط سایر گالریهای سازمانی پیروی نمیکنند و مانند تهران، فضای راحتتر و بازتری برای فعالیتهای هنری وجود دارد».
حمایت از هنرمندان در حد فاجعه است
وقتی از نگارگر پرافتخار شهرمان که برگزیده جشنوارههای مختلفی مانند دوسالانه نگارگری است، سوال میشود به عقیده او به عنوان هنرمندی که آثار فاخر مذهبی خلق کرده، آیا از پتانسیلهای هنرمندان شهر مشهد در راستای خلق چنین آثاری، به درستی استفاده شده است، میگوید: «همه میدانیم هنرمندان مشهد پتانسیل خیلی بالایی در زمینه هنری دارند. حدود 10 الی 15 سال پیش بود که استاد فرشچیان این نوید را داد که مشهد به زودی به قطب نگارگری ایران تبدیل میشود. این اتفاق امروز افتاده و بسیاری از هنرمندان نگارگری کشور مشهدی هستند و در این شهر فعالیت دارند. اما درباره اینکه استفاده از این پتانسیلها به چه صورت بوده است؟ به نظر من در حد فاجعه است. چه اداره میراث فرهنگی چه اداره ارشاد و چه آستان قدس رضوی و سایر موسسات خصوصی همه اظهار میکنند که دوست دارند با هنرمندان همکاری داشته باشند ولی از هنرمند انتظار دارند به خاطر هنرش، کوتاه بیاد و شرایط نامناسب مالی آنها را بپذیرد. در صورتی که اگر یک هنرمند از نظر مالی حمایت نشود نمیتواند اثر هنری فاخر خود را خلق کند. متاسفانه همیشه در لیست مخارج این نهادها، هنرمندان در صف آخر قرار دارند. در حالی که این سازمانها وظیفهشان این است که در جهت چهارچوبی که دارند، تولید آثار فاخر هنری داشته باشند. اما شرایط سال به سال بدتر میشود و باعث شده افرادی مثل من، از چنین قرادادهایی دلسرد شوند و به خلوت خود پناه ببرند. برای خودشان کارانجام دهند و سفارشهای خودشان را داشته باشند و حتی علیرغم میل باطنی، آثار خود را به سفارش مشتریهایی خارج از کشور کار کنند».
احسان افشار، سالهاست به هنر نگارگری مشغول است و آثار زیادی را با موضوع ائمه اطهار(ع)، در کارنامه پرافتخار هنریاش دارد. ولی وقتی از او، میخواهم از تابلویی که آرزوی خلقش را دارد بگوید، مکثی میکند و سپس جواب میدهد: «اثری که آرزو دارم روزی بتوانم آن را خلق کنم، درباره امام حسین(ع) است. ولی احساس میکنم روح و هنرم هنوز به آن درجه از خلوص نرسیده که بتوانم چنین کاری را انجام دهم. سعی میکنم این را جزء برنامههای اصلی زندگیام داشته باشم و به آن نقطه از شفافیت روحی برسم تا روزی بتوانم من هم اثری مرتبط با سیدالشهدا خلق کنم که مثل تابلوی "عصر عاشورا" از استاد فرشچیان، تاثیرگذار باشد و افتخار کنم که من واسطه خلق این اثر بودهام».
اساتید من
احسان افشار، سی و نهمین بهار زندگیاش را سپری میکند. او که از کودکی، طبع لطیفش به هنر نقاشی گرایش داشته است، با دیدن آثار مینیاتور در کتابهای ادبی و هنر دوران تحصیل، به نگارگری گرایش پیدا کرده و از سن 18 سالگی به طور رسمی به این هنر، مشغول شده است. افشار درباره اساتیدی که در این مسیر دشوار ولی تجربهانگیز، همراهیاش کردهاند میگوید: «در زمینه نگارگری از اساتید مختلفی بهره گرفتم. از زمانی که کار را شروع کردم خدمت استاد رضا مهدوی بودم و همزمان، از استاد پرویز اسکندرپور خرمی، کمک بسیار گرفتم. همزمان، خدمت استاد امیرهوشنگ جزیزاده از اصفهان رسیدم که برای طرحهای حرم در مشهد تشریف داشت و از حضورش بهرههای زیادی بردم». اما این نگارگر جوان، درباره استادی که بیشترین درسها را در محضرش آموخته، میگوید: «بیشترین کسی که در این مسیر به من کمک کرد، استاد محمود فرشچیان است. حالا چه با حضور خودش که از سال 76 وقتی به خاطر ساخت ضریح مطهر امام رضا(ع) به مشهد رفت و آمد داشت اولین بار ایشان را ملاقات و از راهنماییهایش استفاده کردم و چه الان که این ارتباط ادامه دارد. علاوه بر دیدارهای حضوری، با دیدن آثار این استاد برجسته نیز توانستهام حس استاد و شاگردی را بین خودمان پابرجا کنم. همانطور که میدانید به خاطر اینکه استاد فرشچیان سالها خارج از کشور زندگی میکند، هیچکس به طور دائم و حضوری از خدمت ایشان بهره نبرده است. ولی من همان سال 76 توفیق داشتم ایشان را ببینم و آثارم را که هنوز استادی نداشتم، خدمتش عرضه کنم. استاد فرشچیان، با لطف زیاد، وقت گذاشت و به من که در آغاز راه
تابلوی شهادت حضرت علی(ع)
وقتی از این نگارگر جوان، درباره تابلوی شهادت حضرت علی(ع) که در زمان تصدی علیثابتنیا به سفارش موسسه آفرینشهای هنری آستان قدس رضوی، خلق کرده است سوال میکنم، با اشتیاق میگوید: «ارادت خاصی به ائمه اطهار(ع) دارم و همیشه دوست داشتم هنر نگارگری را یاد بگیرم و آثار ارزشمندی خلق کنم که بعد از من، به یادگار بماند. به نظر من، این مهمترین رسالتی است که یک هنرمند بر عهده دارد. اینکه در هنر خود، آثار زیبایی خلق کند و به یادگار بگذارد. برای مملکتش، مردمش و اعتقاداتش. این سرلوحه زندگی من بوده و همیشه میخواستم دست به خلق چنین آثاری بزنم. طی سالهای مختلف، دست هنرمند، قویتر میشود، دیدش بازتر و میتواند کارهای بهتری انجام بدهد. من هم زمانی که کار تابلوی شهادت حضرت علی(ع) را انجام میدادم سعی میکردم دیدی داشته باشم که ورای دید اساتید و هنرمندان دیگر با مضمون شهادت مولا علی(ع) باشد. در این اثر، تصمیم گرفتم صحنه شهادت را از نگاه خود حضرت علی(ع) ببینم. اکثر تابلوهای دیگری که در این زمینه خلق شده، از دید دیگران این صحنه را به تصویر میکشد که ابنملجم، با شقاوت تمام، به حضرت ضربت میزند و ایشان در محراب، غرق خون شدهاند. این صحنه، بسیار غمانگیز و ناراحتکننده است». افشار، درباره چگونگی نگاه متفاوت خود به صحنه شهادت مظلومانه مولای متقیان امام علی(ع) توضیح میدهد: «برای خلق اثر خود، به جملهای فکر کردم که حضرت، لحظات شهادت به زبان میآورد: "فزت و ربالکعبه" یعنی قسم به خدای کعبه رستگار شدم. یعنی ایشان در آن لحظات، چیزی جز زیبایی ندیدند که چنین جملهای گفتند. به نظر من، ما هرگز چیزی را که حضرت آن لحظات میدیدند و حال و هوایی که داشتند، درک نکردیم. من سعی کردم بفهمم چه چیزی حضرت را بیشتر در آن لحظات شاد کرده است و این شادی را در دیدار با عزیزانی دیدم که از دست رفته بودند و حضرت، سالها در فراقشان اشک ریختند. بنابراین تابلو را از دید ایشان کشیدم. در لحظهای که ضربت خوردند و در آغوش حضرت رسول(ص) افتادند و دست مبارکشان در دست حضرت فاطمه(س) است و اطرافشان را هالهای از پرهای فرشتگان که نمادی از ملکوت است در برگرفته. این نگاه، در عین حال که خبر از شهادت حضرت و یک اتفاق غمانگیز میدهد، فضایی کاملا
به امام رضا(ع) ارادت خاصی دارم
وقتی از احسان افشار درباره برکات خلق آثار مذهبی در زندگیاش سوال میشود، جواب میدهد: «بیشتر علاقه من، خلق کارهایی مذهبی هست که هم مورد علاقه مردم است و هم خودم به آنها اعتقاد دارم. کشیدن این آثار و سر و کار داشتن با آنها، آثار و برکات معنوی فراوانی در زندگی هنرمندان دارد و مطمئن هستم شرایط زندگی فعلیام، از برکات همین آثار بوده است». این هنرمند خوشذوق مشهدی، درباره بهترین اثر مورد علاقهاش میگوید: «من آثار مذهبی و عرفانی فراوانی کار کردهام. ولی چون در مشهد بزرگ شدم و زندگی کردم و به امام رضا(ع) ارادت خاصی دارم، آثار رضویام بیشتر است. از بین این آثار، یکی را خیلی دوست دارم که موزه رضوی وابسته به اداره ارشاد خراسان رضوی، آن را خریداری کرده و قرار است بعد از افتتاح به نمایش عمومی برسد. این تابلو را که نامش "زائر" است، خیلی دوست دارم و آن را کاملا خودجوش و احساسی و بدون سفارش، کار کردم. تابلو، یک رابطه عاطفی بین زائر و امام رضا(ع) را نشان میدهد و با گوشهی چشمی به داستان ضامن آهو، در تابلو، آهویی خسته و زخمی و تشنه به پای یک پارچه نورانی افتاده که نمادی از حضرت و ضریح است و میتوانیم بگوییم آهو همان زائر دلشکسته است که با چشم گریان و دلی خون به زیارت امام رضا(ع) میآید، به ضریح چنگ میزند و اشک میریزد. من آن لحظات را با نگاه به ضامن آهو بودن امام هشتم، به تصویر کشیدهام و هر کس آن را دیده، تحت تاثیر قرار گرفته است».
درسی که از استاد فرشچیان آموختم
وقتی از نگارگر جوان مشهدی درباره نزدیکی سبک کاریاش به استاد فرشچیان صحبت میکنم، با رضایت جواب میدهد: «مردم در اثر لطفی که به من دارند، میگویند سبک کاری من به سبک استاد فرشچیان نزدیک است. حقیقت امر این است که همیشه سعی کردهام ویژگیهایی را که در کار استاد فرشچیان برای مردم زیبا و جذاب بوده را کسب کنم. چون عقیده دارم استاد، برای هنر این مملکت زحمت فراوانی کشیدهاند و به یک خلوص و زیبایی از کار و فرم و رنگ رسیدهاند و در نگارگری تحولاتی ایجاد کردهاند، که هیچکس نمیتواند از آن چشمپوشی کند و برای متمایز بودن از سبک کاری استاد، کار دیگری انجام دهد. ایشان در راستای زیبایی
تفاوت فضای هنری تهران و مشهد
وقتی درباره جریان رفتن این هنرمند جوان از مشهد به تهران و بازگشت مجددش به مشهد میپرسم، توضیح میدهد: «مدت 3 الی 4 سال، برای اینکه مدیر پروژهای هنری بودم به تهران رفتم و چون دوست داشتم پیش خانوادهام باشم، دوباره به مشهد برگشتم. در همه این سالها، کار هنری مخصوصا نگارگری را کنار نگذاشتهام و حتی برنامههایی برای نمایشگاههای داخلی و خارجی دارم. در این مدت، از یکسری نهادها، بی مهریهایی دیدم که به دلیل ارزش نگذاشتن درست برای جایگاه هنرمندان، ترجیح دادم دیگر با آنها همکاری نداشته باشم. اما درباره فضای کاری در تهران باید بگویم در کل این فضا نسبت به مشهد، بازتر است. هنرمندان تعاملات زیادتری دارند و امکانات بهتر و جای کار بیشتر. چون اکثر نمایشگاهها و جشنوارهها در تهران است، شور و شوق خاصی بر فضای هنری تهران حاکم شده است. از این نظر، شاید هنرمندان در شهری مانند مشهد، این احساس را داشته باشند که فضای باز لازم را برای مانور فعالیتهای هنری خود ندارند. این در حالی است که به نظر من، مشهد، مخاطب خودش را دارد و اتفاقا محدودیتها باعث میشود آثار خاصتری به وجود بیاید و هنرمندان
حمایت از هنرمندان در حد فاجعه است
وقتی از نگارگر پرافتخار شهرمان که برگزیده جشنوارههای مختلفی مانند دوسالانه نگارگری است، سوال میشود به عقیده او به عنوان هنرمندی که آثار فاخر مذهبی خلق کرده، آیا از پتانسیلهای هنرمندان شهر مشهد در راستای خلق چنین آثاری، به درستی استفاده شده است، میگوید: «همه میدانیم هنرمندان مشهد پتانسیل خیلی بالایی در زمینه هنری دارند. حدود 10 الی 15 سال پیش بود که استاد فرشچیان این نوید را داد که مشهد به زودی به قطب نگارگری ایران تبدیل میشود. این اتفاق امروز افتاده و بسیاری از هنرمندان نگارگری کشور مشهدی هستند و در این شهر فعالیت دارند. اما درباره اینکه استفاده از این پتانسیلها به چه صورت بوده است؟ به نظر من در حد فاجعه است. چه اداره میراث فرهنگی چه اداره ارشاد و چه آستان قدس رضوی و سایر موسسات خصوصی همه اظهار میکنند که دوست دارند با هنرمندان همکاری داشته باشند ولی از هنرمند انتظار دارند به خاطر هنرش، کوتاه بیاد و شرایط نامناسب مالی آنها را بپذیرد. در صورتی که اگر یک هنرمند از نظر مالی حمایت نشود نمیتواند اثر هنری فاخر خود را خلق کند. متاسفانه همیشه در لیست مخارج این نهادها، هنرمندان در صف آخر قرار دارند. در حالی که این سازمانها وظیفهشان این است که در جهت چهارچوبی که دارند، تولید آثار فاخر هنری داشته باشند. اما شرایط سال به سال بدتر میشود و باعث شده افرادی مثل من، از چنین قرادادهایی دلسرد شوند و به خلوت خود پناه ببرند. برای خودشان کارانجام دهند و سفارشهای خودشان را داشته باشند و حتی علیرغم میل باطنی، آثار خود را به سفارش مشتریهایی خارج از کشور کار کنند».