گفتگو با آهنگساز مشهدی و جوان آلبوم «حتی به روزگاران»؛
ماییم و نوای بی نوایی، بسمالله اگر حریف مایی/موسیقی در مشهد، فقط در بخش آموزش در جریان است و نه اجرا!
سخت است در خطهای که از شمال، صدای دوتار حاج قربان سلیمانیاش آتش به جانات میزند و از جنوب، نجابت آواز سهتار پورعطاییها و محمدپرستها چنگ بر دلت میزند و از مشهدش نادر ایام، استاد شجریان به جهان موسیقی لبخند میزند و کیوان ساکتها متولد میشوند، ادعا کنی دلت به ساز و آواز پیوند خورده که اگر قدم در این گود گذاشتی تنت باید به کوهی از نامها گرم باشد اما تلاش و غیرتت دو صد افزون. ولی کم نیستند جوانهایی که با همه بیمهریها کفشها را ور کشیدند و زیر لب تکرار کردند: «ماییم و نوای بی نوایی، بسمالله اگر حریف مایی». سلمان هاشمی متولد شهریور 62 مشهد یکی از همانها است که وجودش را گویی با موسیقی سرشتهاند. آهنگساز، مدرس، نوازنده پیانو، تحصیلکرده کنسرواتوار موسیقی تهران، موسس و مدیر استودیو آرون در مشهد است. گفتگوی ما با او در یک روز بارانیِ اردیبهشتی، درست زمانی که از کوچ استاد ناصر چشمآذر اندوهگین است را بخوانید. سلمان هاشمی کمی ناامید است و از ناملایمتیهای این شهر با هنر موسیقی میگوید:
آهنگساز بیش از 150 اثر مذهبی و انقلابی
سلمان هاشمی، دانشجوی برتر کنسرواتوار تهران در سالهای 90 و 91 است. وی که از اساتید مطرحی همچون استاد کیوان علایی، پروفسور کلارا بوکوچاوا مدرس پیانو از گرجستان، دکتر مارینا اقابکیان از ارمنستان و استاد الهامیان و دیگران مشق موسیقی آموخته، تدریس را از سال 81 با تئوری موسیقی و نتخوانی و پیانو عمومی در فرهنگسرای غدیر آغاز کرد و در موسسه فرهنگی و هنری فروغ زندگی ادامه داد. وی درباره ادامه فعالیتهای هنریاش میگوید: «سه سال، مدرس انجمن موسیقی مشهد در رشتههای مبانی نظری موسیقی و پیانو بودم و در آموزشگاههای متعدد مشهد، نوشهر و تنکابن به تدریس پرداختم. در حال حاضر نیز مشغول تدریس پیانو در آموزشگاهای شکوه،
با تحصیل در موسیقی به خودباوری رسیدم
موسیقیدان جوان مشهدی، هنوز در سالهای کودکی بود که عشقش به هنر موسیقی نمایان شد. خودش دراینباره میگوید: «علاقهام به موسیقی زود معلوم شد. حدودا 6یا7 سال داشتم که با ساز ملودیکا آشنا شدم. پدرم در همان دوران متوجه شد که من استعداد و گوش موسیقیایی خوبی در موسیقی دارم. در دوران مدرسه وارد گروههای سرود شدم و در جشنوارههای متعدد دانشآموزی شرکت کردم. با حضور در این جشنوارهها و کسب عناوین و مقامها، عشق و علاقه من به این هنر بیشتر و بیشتر شد». دانشگاه، اما مانعی بود که طبق گفتههای سلمان هاشمی، چند سالی بین او و موسیقی فاصله انداخت: «پس از اتمام دوره پیشدانشگاهی، متاسفانه وارد رشته مهندسی شیمی در دانشگاه آزاد شدم. متاسفانه از این بابت که هیچ شناخت و علاقه و پیشزمینهای در این رشته نداشتم. مشاورههای بسیار اشتباه در این انتخاب، 5 سال از عمر و احساس من را در اوج جوانی از بین برد. این مشکل کماکان در کشور ما وجود دارد و هر ساله شاهد ورود و خروج دانشجویان بسیاری در دانشگاهها میشویم که هیچگونه علاقه و توانایی در رشته دانشگاهی خودشان ندارند. وقتی در سال 90 وارد کنسرواتوار
فضای غمانگیز هنر
هنرمند جوان مشهدی، حال و روز موسیقی در شهر مادریاش و محدودیتها در روند حرفهای شدنش را اینطور توصیف میکند: «احساس میکنم هنر من از مرز محدودیت، به نزدیکی ممنوعیت رسیده و از ممیزیهای کوچک به حذف کامل. سال 92 کنسرت گروه موسیقی من(گروه موسیقی آرون) با وجود داشتن مجوز رسمی از وزارت ارشاد در شب قبل از برگزاری و فقط با یک تماس لغو شد و هنوز کسی دلیل آن اتفاق را نمیداند. باید اقرار کرد موسیقی در مشهد، فقط در بخش آموزش در جریان است و نه اجرا. حال اینکه یک نوازنده باید بتواند هنر و توانایی خودش را نشان دهد. من در این کشور، تحصیل موسیقی کردم و مدرک نوازندگی از وزارت علوم دارم. ولی با کمال تاسف اجازه اجرا ندارم. احساس میکنم تا الان در رفع این محدودیتها ناموفق بودیم. البته تلاشهای بسیاری در انجمن صنفی موسیقی و انجمن موسیقی صورت گرفته است. ولی همچنان فضای غمانگیز هنری بر مشهد حاکم است. شما ببینید در همین هفتههای اخیر در برج سلمان اتفاقاتی افتاد که هیچکدام از اهالی موسیقی مشهد در آن نه تنها نقشی نداشتند بلکه مخالف هم بودند. نتیجه این شد که کلیه کارگاههای آموزشی و پژوهشی موسیقی در سالن ادیب لغو شد. مصداق آن شعر معروف که میگوید: "گنه کرده در بلخ آهنگری... به شوشتر زدند گردن مسگری"».
استاد چشمآذر؛ یکی از 5 ملودیساز برتر ایران بود
به تازگی یکی از بزرگان موسیقی، استاد ناصر چشمآذر در کمال ناباوری و بهت، آهنگ رفتن را نواخت. هاشمی درباره آثار این استاد بزرگ و خصوصیاتش میگوید: «در مورد سبک موسیقی
پر توان ادامه میدهم
وقتی از موسیقیدان جوان شهرمان سوال میشود در کجای مسیر موسیقیایی مد نظرش ایستاده و چه روزها و احوالی را برای هنرش پیشبینی میکند، جواب میدهد: «من علیرغم همه محدودیتها با تمام توان تلاش کردم، در حال حاضر 3 آلبوم موسیقی باکلام و بیکلام در دست تهیه و انتشار دارم که امیدوارم تا پایان سال 97 منتشر شود. ولی اگر بخواهم صادقانه پاسخ بدهم باید بگویم با این رویه مسئولین، احساس مثبتی نسبت به آینده موسیقی در کشورم و بالاخص در شهرم ندارم. در حال حاضر شاید فقط تحصیل در یکی از دانشگاهها یا کنسرواتوارهای خارج از کشور بتواند کمی از حس یأس و نامیدی من را کم کند. اما همچنان پر قوت ادامه میدهم و هرگز از پای نمینشینم».