گفتوگوی صمیمانه با حسن توکلی عکاس پیشکسوت حرم رضوی؛
مردم وقتی عکس را می دیدند از همان جا به آقا سلام می دادند
فاطمه بیرجندی، سرویس هنر خبرگزاری رضوی/ حسن توکلی، عکاس پیشکسوت حرم مطهر رضوی در 21 بهمنماه سال 1336 در مشهد به دنیا آمد. وی از همان دوران کودکی به هنر عکاسی علاقهمند شد و در متن انشاءهای دوران مدرسه در پاسخ به این سؤال که «میخواهید در آینده چه شغلی داشته باشید؟» از عشق و علاقه خاص خود به هنر عکاسی مینوشت و خود را همیشه در پیشه عکاسباشی میدید.
در ادامه متن مصاحبه با ایشان را میخوانید:
در ادامه متن مصاحبه با ایشان را میخوانید:
در ابتدا بفرمایید کار عکاسی را از چه زمانی آغاز کردید؟
نخستین دوربین عکاسیام را با 8 تک تومانی از چهارراه دکتری خریدم که یک عکس خورشید و ابر روی آن حکشده بود، آن زمان فیلمها بهصورت آپارات پخش میشد و همه با دوربینهای فیلمبرداری 35 میلیمتری کار میکردند، در آن سن و سال فکر میکردم کار عکاسی آسان است، هرچند بعدها متوجه شدم کار بسیار سختی است. سوژههای عکاسی آن دوران برای من، بچههای همسایه بودند که در کوچه مشغول بازی بودند.
خاطرم هست نخستین بار که فیلم عکاسی را خریدم قیمتش 15 ریال بود، و وقتی از بچهها عکاسی کردم برای اینکه عکسها را به آنان نشان بدهم فیلم را از دوربین بیرون آوردم در مقابل نور خورشید گرفتم، بعدازاینکه رفتم عکاسی تا آنها را چاپ کنم، مسئول عکاسخانه گفت؛ «چرا درب دوربین را باز کردی؟ فیلم دوربین کامل سوخته!!!»، آن روز تازه متوجه شدم که نباید در مقابل نور درب دوربین را باز کرد و حتماً باید در فضای تاریک باشد.
بعد از آن اتفاق و همچنین ذوق و علاقهای که به آموختن هنر عکاسی داشتم تصمیم گرفتم تا در عکاسخانه کار کنم، نخستین عکاسخانهای که در آن مشغول شدم عکاسی «کارنیک» در خیابان پاستور احمدآباد بود، من از سن 12 سالگی در کنار رفتن به اکابر و تحصیل سرکار هم میرفتم، از ساعت هفت صبح تا هفت شب در عکاسی مشغول به کار بودم، به مدت پنج سال در عکاسخانهها بهعنوان شاگردی زمین میشستم و شیشه تمیز میکردم اما خبری از آموزش نبود، در آن دوران باید خودت زرنگ میبودی تا میتوانستنی چیزی یاد بگیری، اما من به دلیل اینکه میخواستم به هر نحوی که شده کار عکاسی را یاد بگیرم این شرایط را تحمل میکردم، حتی به چند شهر ازجمله تهران نیز سفر کردم اما آخر به مشهد برگشتم و شروع به عکاسی از حرم مطهر رضوی کردم.
خاطرم هست نخستین بار که فیلم عکاسی را خریدم قیمتش 15 ریال بود، و وقتی از بچهها عکاسی کردم برای اینکه عکسها را به آنان نشان بدهم فیلم را از دوربین بیرون آوردم در مقابل نور خورشید گرفتم، بعدازاینکه رفتم عکاسی تا آنها را چاپ کنم، مسئول عکاسخانه گفت؛ «چرا درب دوربین را باز کردی؟ فیلم دوربین کامل سوخته!!!»، آن روز تازه متوجه شدم که نباید در مقابل نور درب دوربین را باز کرد و حتماً باید در فضای تاریک باشد.
بعد از آن اتفاق و همچنین ذوق و علاقهای که به آموختن هنر عکاسی داشتم تصمیم گرفتم تا در عکاسخانه کار کنم، نخستین عکاسخانهای که در آن مشغول شدم عکاسی «کارنیک» در خیابان پاستور احمدآباد بود، من از سن 12 سالگی در کنار رفتن به اکابر و تحصیل سرکار هم میرفتم، از ساعت هفت صبح تا هفت شب در عکاسی مشغول به کار بودم، به مدت پنج سال در عکاسخانهها بهعنوان شاگردی زمین میشستم و شیشه تمیز میکردم اما خبری از آموزش نبود، در آن دوران باید خودت زرنگ میبودی تا میتوانستنی چیزی یاد بگیری، اما من به دلیل اینکه میخواستم به هر نحوی که شده کار عکاسی را یاد بگیرم این شرایط را تحمل میکردم، حتی به چند شهر ازجمله تهران نیز سفر کردم اما آخر به مشهد برگشتم و شروع به عکاسی از حرم مطهر رضوی کردم.
چه زمانی در حرم مطهر رضوی مشغول به کار شدید؟
در سال 1361 بهعنوان کتابدار در آستان قدس رضوی استخدام شدم، همزمان کار عکاسی از حرم مطهر رضوی را نیز بهصورت شخصی انجام میدادم، تا اینکه یکی از عکاسان آستان قدس از من خواست بهجای او به مناطق جنگی بروم و یک حلقه فیلم عکس بگیرم، با توجه به اینکه به دستور امام خمینی(ره) متولدین 1336 و 1337 از سربازی معاف شدند، این نخستین مواجه من با فضای جنگی و نظامی بود. خاطرم هست بهجای یک حلقه فیلم نزدیک به 30 حلقه فیلم از مناطق جنگی هویزه، سوسنگرد و ... عکاسی کردم، وقتی برگشتم عکسها را تحویل دادم، بعد از یک سال به من گفتند؛ «تو باید از کتابخانه به بخش هنری مجموعه آستان قدس بروی، اینجا بااستعداد و هنر تو مطابقت ندارد»، پس از آن از سال 1366 در سمت متصدی نمایش فیلم و اسلاید در بخش فرهنگی و هنری آستان قدس مشغول به کار شدم تا اینکه در سال 1369 به دلیل علاقه بسیار به عکاسی وارد مجموعه موسسه آفرینشهای هنری شدم.
با چه دوربینهای عکاسی تاکنون کار کردید؟
نخستین دوربینی که موسسه آفرینشهای هنری آستان قدس برای کار به من تحویل داد، دوربین (کانن اف 1) بود که جدیدترین مدل در آن زمان به حساب میآمد، بعد از آن دوربین 120 نگاتیو مامیا بود که فیلمهای 6 در 4 میگرفت و در نهایت دوربین هاسلبلاد بود که دوربین بسیار خوبی بود. من در تمام این مدت هم عکسهای سیاهوسفید و هم رنگی میگرفتم، البته اوایل از عکسهای من آستان قدس زیاد استقبال نمیکرد و توجهی به آن نمیشد اما امروز از آنها بهعنوان عکسهای تاریخی و آرشیوی حرم رضوی نگهداری میکنند.
شما برای تهیه عکس و عکاسی چه نکات و ترفندهایی را در نظر میگرفتید؟
من برای گرفتن یک عکس روزها و شاید ماهها تلاش میکردم، آن زمان مانند امروز نبود که دوربین دیجیتال باشد و با کمک فتوشاپ و کامپیوتر بتوان عکس را تغییر داد. خاطرم هست برای یک عکس من سه ماه هرروز عکاسی میکردم، نیمه ماه بود و میخواستم یک عکس از ماه بگیرم که بین گنبد و گلدسته قرار داشته باشد اما هر بار یک مشکلی پیش میآمد یا هوا بارانی بود یا گردوغبار میشد، یا آنطور که میخواستم که ماه بهصورت دقیق در وسط تصویر قرار نمیگرفت تا بالاخره موفق شدم که این تصویر را بگیرم.
امروز با آمدن دوربینهای دیجیتالی گاهی اوقات دوستان میگویند؛ «بیا توکلی، میخواهی ماه کجا قرار بگیرد؟» درست است که این دوربینها کار را خیلی ساده و آسان کرده است اما عکسی که بدون گذاشتن روی حالت اتوماتیک، پراگرام و زدن فلاش گرفته شود خیلی متفاوتتر و واقعیتر از عکسهایی است که با این ترفندها گرفته شود. سال گذشته که پدیده ماهگرفتگی داشتیم، برخی از دانشجویان عکاسی با من تماس گرفتند که «چرا هرکاری میکنیم، نمیتوانیم یک عکس واقعی و خوب از ماه بگیریم؟»، گفتم «دوربین را از حالت اتوماتیک خارج کنید و در یکصدم ثانیه و با یکچشم بر هم زدن شاتر بزنید، آنوقت ببنید چه عکسی میشود»؛ بعد عکاسی گفتند، «فلانی، چه نکته خوبی گفتید، حتی حفرههای ماه به این شیوه در عکس پیدا و نمایان شد».
همچنین گاهی به من مراجعه میکنند که چرا عکسهایی که ما از گنبد میگیریم یکنواخت میشود اما عکسهایی که شما میگیرید جان و روح دارد و متفاوت است، در پاسخ من به آنها متذکر شدم که برای عکاسی باید با سرعت و دیافراگم کار کنید و سرعت را بهصورت دستی تنظیم کنید، کار کردن با حالت اتوماتیک را که یک فرد عادی هم میتواند هنر عکاس این است که با اطلاعات و امکانات دوربین خودش آشنا باشد و از آنها استفاده کند، تنها بسنده کردن به یک یا دو حالت از دوربین که کار یک عکاس حرفهای و عاشق نیست! من همیشه به افراد و عکاسان جوان میگویم، هرکسی در هر رشته و هنری باید عاشق کارش باشد وگرنه شما با امکانات بسیار و حتی داشتن دوربین 300 میلیونی شما نمیتوانی عکاس خوبی باشید.
من گمان نمیکنم کار خارقالعادهای در عکاسی انجام داده باشم، هر چه بود عشق و علاقه به عکاسی بود، من از همان ابتدا تا امروز که نزدیک به 61 سالم است برای گرفتن عکس از سهپایه استفاده کردم، اما امروز همه دوربین به دست میگیرند و پشت سر هم شاتر میزنند، بعد وقتی میخواهند از عکسها استفاده کنند و بین آنها عکسی را انتخاب کنند، از بین 100 عکس شاید دو مورد آن مناسب و خوب ازکاردرآمده باشد.
امروز با آمدن دوربینهای دیجیتالی گاهی اوقات دوستان میگویند؛ «بیا توکلی، میخواهی ماه کجا قرار بگیرد؟» درست است که این دوربینها کار را خیلی ساده و آسان کرده است اما عکسی که بدون گذاشتن روی حالت اتوماتیک، پراگرام و زدن فلاش گرفته شود خیلی متفاوتتر و واقعیتر از عکسهایی است که با این ترفندها گرفته شود. سال گذشته که پدیده ماهگرفتگی داشتیم، برخی از دانشجویان عکاسی با من تماس گرفتند که «چرا هرکاری میکنیم، نمیتوانیم یک عکس واقعی و خوب از ماه بگیریم؟»، گفتم «دوربین را از حالت اتوماتیک خارج کنید و در یکصدم ثانیه و با یکچشم بر هم زدن شاتر بزنید، آنوقت ببنید چه عکسی میشود»؛ بعد عکاسی گفتند، «فلانی، چه نکته خوبی گفتید، حتی حفرههای ماه به این شیوه در عکس پیدا و نمایان شد».
همچنین گاهی به من مراجعه میکنند که چرا عکسهایی که ما از گنبد میگیریم یکنواخت میشود اما عکسهایی که شما میگیرید جان و روح دارد و متفاوت است، در پاسخ من به آنها متذکر شدم که برای عکاسی باید با سرعت و دیافراگم کار کنید و سرعت را بهصورت دستی تنظیم کنید، کار کردن با حالت اتوماتیک را که یک فرد عادی هم میتواند هنر عکاس این است که با اطلاعات و امکانات دوربین خودش آشنا باشد و از آنها استفاده کند، تنها بسنده کردن به یک یا دو حالت از دوربین که کار یک عکاس حرفهای و عاشق نیست! من همیشه به افراد و عکاسان جوان میگویم، هرکسی در هر رشته و هنری باید عاشق کارش باشد وگرنه شما با امکانات بسیار و حتی داشتن دوربین 300 میلیونی شما نمیتوانی عکاس خوبی باشید.
من گمان نمیکنم کار خارقالعادهای در عکاسی انجام داده باشم، هر چه بود عشق و علاقه به عکاسی بود، من از همان ابتدا تا امروز که نزدیک به 61 سالم است برای گرفتن عکس از سهپایه استفاده کردم، اما امروز همه دوربین به دست میگیرند و پشت سر هم شاتر میزنند، بعد وقتی میخواهند از عکسها استفاده کنند و بین آنها عکسی را انتخاب کنند، از بین 100 عکس شاید دو مورد آن مناسب و خوب ازکاردرآمده باشد.
یکی از خاطرات پررنگی که از عکاسی در ذهنتان مانده است را برای ما تعریف کنید.
باور کنید در این مدت 30 ساله که در حرم مطهر رضوی مشغول به خدمت و کار کردن بودم، با هر شاتری که برای گرفتن عکس میزدم یک خاطره در ذهن من ثبت شده است، معتقدم که تنها من نیستم که از تماشای این عکسها باید لذت ببرم بلکه تمام مخاطبان و زائران حرم مطهر باید از دیدن آنها لذت ببرند.
یادم میآید برای تولد امام رضا(ع) از طرف موسسه آفرینشهای هنری از من خواستند تا مجموعهای از عکسها را انتخاب کنم تا در یک بنر 12 متری برای شهرداری تهران چاپ شود، یکی از دوستان که از نصب و رونمایی این بنر فیلمبرداری کرده بود، تعریف میکرد؛ « توکلی، نمیدانی مردم با این بنر چه ارتباطی برقرار میکردند، آنقدر عکسها شفاف و زلال بود که مردم از همانجا به آقا سلام میدادند!!!».
ادامه دارد...
یادم میآید برای تولد امام رضا(ع) از طرف موسسه آفرینشهای هنری از من خواستند تا مجموعهای از عکسها را انتخاب کنم تا در یک بنر 12 متری برای شهرداری تهران چاپ شود، یکی از دوستان که از نصب و رونمایی این بنر فیلمبرداری کرده بود، تعریف میکرد؛ « توکلی، نمیدانی مردم با این بنر چه ارتباطی برقرار میکردند، آنقدر عکسها شفاف و زلال بود که مردم از همانجا به آقا سلام میدادند!!!».
ادامه دارد...