سرویس معرفت/ حجاب به عنوان یکی از دستورات دین مبین اسلام، بعد از انقلاب اسلامی جنبه قانونی نیز پیدا کرد و الزامی شد. در اصل وجوب حجاب، در شریعت مقدس، جای هیچگونه تردید و شبههای نیست. آنچه محل بحث واقع شده، الزام قانونی حجاب است. این مسئله در این چند روز اخیر، در فضای مجازی بسیار جنجالبرانگیز شده تا جایی که یکی از نمایندگان مجلس نیز علناً به الزام قانونی حجاب، مخالفت کرد. در این خصوص به گفتگو با حجتالاسلام دکتر امین رضا عابدی نژاد پرداختیم. عابدی نژاد در سال 1354 در مشهد مقدس دیده به جهان گشود و پس از اخذ دیپلم وارد حوزه علمیه مشهد شد. وی پس از طی مقدمات برای ادامه تحصیل دروس سطح و خارج به شهر مقدس قم آمد و همزمان در موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی تا درجه دکترای فلسفه تطبیقی پیش رفت. او هماکنون در مراکز مختلف حوزوی و دانشگاهی قم به تدریس فقه و فلسفه و عرفان و کلام اشتغال دارد. ایشان از مقولهی قانونی بودن حجاب دفاع کرده و آن را امری عقلانی و موردپذیرش عموم مردم دانستند. گزیدهای از سخنان وی به شرح زیر است:
حجاب اجباری یا الزامی؟
نکتهای هم مخالفین و هم موافقین به آن توجه نمیکنند و از آن غفلت میکنند، این است که اصلاً کلیدواژهی حجاب اجباری، یک واژه مغالطی است. بهعبارتدیگر استفاده از این واژه متضمن یک قضاوت زود هنگام و یک پیشفرض غلط است. یکی از مباحث روشن فلسفه حقوق تفاوتی است که بین الزام و اجبار گذاشته میشود. حالا فرق بین الزام و اجبار چیست؟ الزام خصوصیت همه قوانین و قواعد حقوقی است. و اصولا قانونی در دنیا پیدا نمیشود که الزامی نباشد. شما چه مشتاق قانون و عدالت باشید و چه مشتاق قانون یا عدالت نباشید در هر حال قانون الزامی است. اما استفاده از مفهوم اجبار به این معنا است که شخصی از آن قانون متنفر است و برخلاف میل قلبی و با اکراه و زور، آن قانون را اجرا میکنند. در واقع به لحاظ منطقی الزام اعم از اجبار است. در واقع واژه حجاب اجباری پیش فرض تنفر از حجاب را در ذهن مخاطب القا میکند. در حالیکه حتی بسیاری از کسانی که در عمل حجاب کاملی ندارند دلبسته به اسلام و ارزشهای اسلامی هستند و از بسیاری از جهات حامل فرهنگ و هویت اسلامی هستند و حتی به حجاب کامل اسلامی علاقه و محبت قلبی دارند. منتهی عوامل متعددی در کار است. و نمیتوان توقع داشت که همه نسبت به همه ارزشها نصاب یکسانی داشته باشند. بنابراین استفاده از واژه حجاب اجباری فرو غلطیدن در یک طراحی غیر شیطنت آمیز و مغالطی است. و متاسفانه برخی به اصطلاح مدافعان حجاب، در دام این مغالطه گرفتار میشوند. بلکه باید بگوییم حجاب در کشور ما، قانونی است. از خصوصیات هر قانونی، خصوصیت الزامی بودن آن است. و حجاب در میان زنان جامعه ایرانی پرچم هویت ایرانی و اسلامی است.
خصوصیات قوانین مدنی در جوامع بشری
خوب حالا ممکن است کسی بگوید چرا ما اصولا باید حجاب را به عنوان یک قانون بپذیریم؟ در واقع سوال این است که چرا قانون حجاب یک قانون معتبر است؟ ابتدا باید بدانیم معیار اعتبار قانون چیست؟ اگر چیزی بخواهد قانون باشد، باید چه خصوصیاتی داشته باشد؟ خوب میدانیم اینجا نظریات مختلفی است. حالا من روی دو نظریه تکیه میکنم. بر اساس نظریه فلسفه حقوق اسلامی، معیار اعتبار قانون، اراده تشریعی خداوند متعال است. اگر با این منطق پیش برویم خوب حجاب، قانون قرآن است. قانون است و طبعا الزامی است. و بر اساس نص قرآن کریم حجاب ضروری، واجب و الزامی است. خوب حالا ممکن است کسی این منطق را قبول نداشته باشد. مثلا بگوید معیار اعتبار قانون به نظر من، رأی اکثریت است. خوب اگر این منطق را بپذیریم چه باید بگوییم؟
حالا سوال این است که این رأی اکثریت در کجا ظهور پیدا میکند؟ خوب ملت ایران با رای قاطعی به قانون اساسی رای دادهاند و بارها و بارها به صورت ضمنی یا صریح رای خود را تاکید و تایید کردهاند. بر اساس همین قانون اساسی که مورد پذیرش اکثریت قاطع ملت ایران است کلیه قوانین و مقررات مدنی، جزایی، مالی، اقتصادی، اداری، فرهنگی، نظامی، سیاسی و غیر اینها باید بر اساس موازین اسلامی باشد. بر اساس تمامی معیارهای دموکراتیک در همه جای دنیا مجلس و پارلمانی وجود دارد که قوانین موضوعه را وضع و تصویب میکنند. طبعا این مجالس و پارلمانها هم وابسته به رای مردم هستند. اگر از این طریق هم جلو بیاییم باز میبینیم مقوله حجاب از مقولاتی است که در نهادهای مردمسالار نظام جمهوری اسلامی تصویب شده است. پس حجاب، هم به منطق دین و هم به منطق عرفی و قراردادی، قانون است.
خوب حالا ممکن است مساله سومی پیش بیاید. و آن اینکه بر فرض که قانون حجاب به حکم شرع و به حکم قواعد دموکراتیک معتبر باشد باز افرادی هستند که حجاب را خوش ندارند. و دوست ندارند این قانون را رعایت کنند. در اینجا تکلیف چیست؟ در پاسخ باید گفت اصولا قانون قانون است برای اینکه سلایق متفاوت افراد نمیتواند در همه مسایل مبنای عمل قرار بگیرد. خوب شاید در این دنیا قانونی پیدا نشود که همه شهروندان با آن قانون موافق باشند. اگر بنا باشد هرکسی با هر قانونی مخالف باشد، مجوزی برای تخلف از قانون داشته باشد وجود قانون لغو و بی ثمر میشود. مثلاینکه عدهای با قانون مالیات، مخالفاند. خوب ما بگوییم چون شما با قانون مالیات مخالفی حق داری که مالیات ندهی. یا عدهای دیگر با بعضی از قوانین دیگر از قوانین ممکن است مخالف باشند، کدام نظام اجتماعی و کدام عقل سلیمی این را میپذیرد؟
مگر ممکن است قانونی وجود داشته باشد که هیچکس مخالف آن نباشد؟ در همه جوامع، کسانی هستند که قانون را صد در صد قبول ندارند و برخلاف میلشان است ولی اصل اول مدنیت این است که اگر در جامعهای، قانون آن جامعه را هم قبول نداشتید باید به آن قانون، ملتزم باشید. به همین جهت دعوت به نقض قانون، دعوت به بربریت و ارتجاع است. چون اگر کسی قانون الزامی بودن حجاب را قبول ندارد، صدها نفر دیگر هم هستند که قوانین دیگر را قبول ندارند و در چنین جامعهای نمیشود زندگی کرد و بنابراین این حرکت و دعوت به نقض قانون، یک حرکت بیمنطق و ارتجاعی بود که اتفاق افتاد و کلاهی که بر سر بعضی از آقایان رفت به خاطر همین بود که فرق مفهوم اجبار و مفهوم الزام را درست تشخیص ندادند. و ملتفت نشدند لزوم و التزام به قانون عین مدنیت است و در دام طراحی دشمن افتادند. ما میگوییم حجاب الزامی و قانونی است نه اجباری به همان بیانی که گذشت. به این منطق از جهت دیگری هم اشکال وارد است. حالا فرض کنیم کسی مثلا روسری را دوست نداشت و ما هم به میل او قانون حجاب را عوض کردیم. خوب، مساله تمام میشود؟ این روند قابل ادامه نیست؟ چرا قابل تسری به پوششهای دیگر نباشد؟ آیا بازی حجاب اجباری تمام میشود؟ خیر تمام نمیشود. مبنا غلط است. متاسفانه بعضی چهرههای سیاسی سطحی ملتفت نیستند چه میگویند.
الزام عملی، جای اظهارنظر شخصی نیست
ممکن است بعضی از افراد در اوایل انقلاب، با قانونی کردن حجاب مخالف بودند؛ منتهی همانطور که عرض کردیم. قانون حجاب به حکم قرآن به حکم قانون اساسی و به حکم نهادهای قانون گذار در کشور قانون است. حالا البته افراد ممکن است نظراتی در مخالفت یا موافقت یک امری داشته باشند. این اشکالی ندارد مقام بحث و محاجه است. چون همانطور که گفتیم قوانین کشور یا بر اساس اسلام است که در این صورت حجاب، قانون خداست و ما اگر میخواهیم طبق قانون اساسی جمهوری اسلامی عمل کنیم، قوانین موضوعه باید بر اساس قوانین الهی باشد. یا اگر گفتید قوانین کشور باید بر اساس رأی اکثریت باشد، در اینجا حق اظهارنظر نسبت به قانون داریم ولی وقتی قانونی مصوّب شد و مراحل قانونی خود را طی کرد، هرکسی هر نظری داشته باشد برای خودش محترم است ولی در مقام عمل باید ملتزم به قانون باشید و حق تضعیف قانون را نداریم. اینجا جای اظهارنظر شخصی نیست. بلکه یک حکمی، مجاری قانونی خود را طی کرده و تصویب شده است. و همه باید بر اساس قانون عمل کنند
آیا الزامی کردن حجاب، اثر معکوس دارد؟
هر قانونی برای اجرای بهتر نیازمند یک بستر روانی و اجتماعی است. قوانین الهی نیز که از اراده حکیمانه الهی نشات گرفته برای اجرا و اثر بخشی نیازمند اقناع درونی و تسهیل شرایط اجتماعی هستند. بنابراین بجای پاک کردن صورت مساله همه باید تلاش کنند زیر ساختهای هویتی لازم برای اجرای قوانین اسلامی فراهم شود. همه ما باید در اندیشه رنسانس و نوزایی تمدن اسلامی و طلوع دوباره عشق و ایمان در قلب هایمان باشیم.