ترکاشوند: هیچ حکم شرعی را مادامی که منجر به اضرار به غیر نباشد، نمیتوان قانونی کرد/ حائری یزدی: مقابله با بدحجابی، وظیفه حکومت و مردم است
اگر شما تلاش کنید و ثابت کنید که نمایان بودن روسری هیچ اضرار به غیری ندارد و اینهمه در کشورهای دیگر و حتی مسلمان، روسری نمیپوشند و موجب به گناه افتادن کسی هم نمیشود، ولی آنها معتقدند که اضرار به غیر که فقط مهم نیست بلکه همینکه شریعت از ما خواسته باشد که خانمها باید روسری بر سر کند، درنتیجه آن حکم باید اجباراً اجرا بشود و باید لباس قانون بپوشد.
سرویس معرفت/ الزامی کردن حجاب و یا عدم الزامی کردن آن از مباحثی است که از ابتدای انقلاب مطرح بوده و همواره مخالفان و موافقانی داشته است. هر یک از مخالفان و موافقان نیز ادله خاص خود را دارند و در پی ابطال استدلال گروه مقابل خود هستند. این بحث در چند روز اخیر و با وجود رسانههای اجتماعی، دوباره به یک بحث جنجالبرانگیز تبدیل شده است، به گونهای که حتی برخی از نمایندگان مجلس نیز دراینباره اظهارنظر کردهاند. روشنفکران دینی نیز در این موضوع فعالیتهای گستردهای داشتهاند. یکی از این روشنفکران که در حوزه بازنگری متون دینی زحمات بسیاری کشیده است امیر حسین ترکاشوند است. نویسنده کتاب "حجاب شرعی در عصر پیامبر" که در زمان انتشار آن در مجامع علمی گفتگوهای بسیاری در مورد آن انجام شد و هم اکنون نیز این کتاب از منابع اصلی حوزه بازخوانی در متون دینی است، در گفتگوی اختصاصی با خبرنگار خبرگزاری رضوی، نظرات خود در رابطه با حجاب اجباری را بازگو کرد. او معتقد است، نه تنها بر حجاب، بلکه بر هیچ حکم شرعی، مادامی که منجر به اضرار به غیر نشود، نمیتوان اجبار کرد.
ترکاشوند در رابطه با آسیبهای قانونی کردن حجاب به خبرنگار ما گفت:
در اینجا یک بحث کلی وجود دارد. نه فقط بحث مربوط به خصوص حجاب، بلکه در فقه ما، تمام احکام دینی و شرعی، از دیدگاه فقهای ما، باید قانونی بشود ولو آن احکام، هیچ اضرار به غیری در آن نباشد؛ یعنی در واقع، آنها معتقدند که همه احکام شرعی ولو اینکه انجام یا عدم انجام آن شری به دیگران نرساند و به حوزه شخصی دیگران ضرری وارد نکند، باز هم باید قانونی بشود. این مشکل فقط محدود به بحث حجاب نیست؛ یعنی اگر شما تلاش کنید و ثابت کنید که نمایان بودن روسری هیچ اضرار به غیری ندارد و این همه در کشورهای دیگر و حتی مسلمان، روسری نمیپوشند و موجب به گناه افتادن کسی هم نمیشود، ولی آنها معتقدند که اضرار به غیر که فقط مهم نیست بلکه همینکه شریعت از ما خواسته باشد که خانمها باید روسری بر سر کند، در نتیجه آن حکم باید اجباراً اجرا بشود و باید لباس قانون بپوشد.
این مسئله نگرانکنندهای است که وجود دارد؛ اما در خصوص سؤال، به نظر من الزامی کردن حجاب، موجب خدشهدار شدن تصویر دینی آن در جامعه و موجب تضعیف این مسئله میشود و در واقع، همه آن مشکلاتی که متدینان هوشمند به آن اشاره کردند را با خودش به همراه میآورد ولی ما برای اصلاح، چارهای نداریم جز اینکه به بازخوانی متون دینی بپردازیم و ثابت کنیم که اساساً احکام شرعی نباید لباس قانون بپوشد مگر آن دسته از احکامی که عرف و عقول بشری هم به لزوم قانونی شدن آن، اذعان دارند. متأسفانه این اتفاق بدی است که در متون سنتی ما وجود دارد. امیدواریم که فقهای ما و سایر دستاندرکاران به این فکر بیفتند که یک بازخوانی جدیدی بر روی متون انجام بدهند.
به باور وی البته بزرگان انقلاب در ابتدای تشکیل حکومت اسلامی، اتفاق نظری در رابطه با اجباری کردن حجاب نداشتند:
در ابتدای انقلاب، برخی از بزرگان، معتقد بودند که اجباری در کار نیست و با استدلال به منابع غنی و دستاول اسلامی و با استناد به آیات قرآن و نیز با استناد به سیره و روش پیامبر صلیالله علیه و آله در هنگام ظهورش، معتقد بودند که اجبار و الزامی بر حجاب نباید در کار باشد و لذا دریکی دو سال اول انقلاب، پروژهی قانونی و اجباری کردن حجاب، مقداری با نوسان همراه بود. ولی آرام آرام برخی از متفکران روشنفکر دینی که مخالف قانونی کردن حجاب بودند، به رحمت خدا رفتند و برخی نیز منزوی شدند و متأسفانه، پروژهی قانونی شدن حجاب، با جدیت پیگیری شد.
او سپس به ادله اجباری بودنِ حجاب از منظر مخالفان پرداخت و افزود:
موافقان، برای این کار دلایل کلامی و نیز دلایل جدی فقهی دارند. آنها معتقدند که این جهان را خدا آفریده و خداست که قانونگذار است و وقتیکه قانونی نوشت، انسانها که خدا، ولینعمت آنهاست، موظفاند همهی آن قوانین را اجرا کنند و مجاری قانونی هم به زعم این دسته از افراد، کتاب خدا و سخن پیامبر و معصومین علیهمالسلام است. در واقع آنها معتقدند که هر چه که از طریق این سه کانال گفته شود و از طریق فقها به ما برسد، این همان نظر خداوند متعال است و چون خداوند متعال ولینعمت انسانهاست، لذا انسان باید آنها را انجام بدهد و کاری نداریم که آن حکم، از نوع حقالناس است یا از نوع حقالله است؛ یعنی ولو حکم، حقالله باشد که هیچ ضرری به دیگران نرساند، همینکه خداوند متعال فرموده باید این کار را انجام بدهید باید انجام شود.
البته این برداشت علمای سنتی ما از موضوعات است، وگرنه امروزه، نواندیشان دینی میگویند برداشتهایی که تابهحال از تفسیر کلام خداوند متعال و از سیره پیامبر صلیالله علیه و آله و سخنان ائمه معصومین علیهمالسلام شده است، نیاز به بررسی مجدد دارد. بهعبارتدیگر، نواندیشان دینی، پروژه بازخوانی و بازنگری در متون دینی را کلید زدهاند و خوشبختانه در این چند دهه نیز بسیاری از موضوعات، مورد بازاندیشی قرارگرفته و تفسیرهای علمای قبلی را از موضوعات دینی رد کردهاند و خودشان به تفسیر جدیدی رسیدهاند.
بههرحال، کلام موافقان اجباری و قانونی شدن حجاب، این است که این حکم از ناحیه خداست و در واقع حرف شریعت است و لذا چون منسوب به خداست، پس لازمالاجرا است؛ لذا در این رابطه از خودشان، جدیت نشان دادهاند و تعزیرات را وضع کردهاند. تعزیرات یعنی اینکه اگر کسی مرتکب گناه عرفی یا شرعی شد باید تعزیر شود و شلاق بخورد. گناه عرفی، آن گناهی است که خود مردم هم به زشتی و بد بودن آن عمل، اعتراف دارند؛ اما گناه شرعی، گناههایی است که مردم بد بودن آن را تشخیص نمیدهند ولی در شریعت به زشت بودن آن تصریح شده است. خلاصه اگر کسی نماز نخواند باید شلاق بخورد و اگر تکرار کرد باید دوباره شلاق بخورد و اگر بار سوم و یا چهارم، تکرار کرد باید او را اعدام کرد. درصورتیکه نماز خواندن یا نخواندن، روزه گرفتن یا نگرفتن، هیچ اضرار و شری به دیگران نمیرساند. ولی آنها میگویند چون نماز و روزه و امثالذلک، حکم خداست، رابطه عبد و مولا، اقتضا میکند که این احکام باید اجرا شود و اگر اجرا نکند، این شخص، عاصی میشود. در واقع دلیل این فقها مبنی بر قانونی کردن حجاب و سایر احکام دینی، این است که اگر این احکام، رعایت نشود، شخص در مقابل خداوند متعال، عصیان کار است و لایق مجازات است.
ما در دو جهت ما به این کلام اشکال داریم. هم از جهت برداشت از موضوعات دینی که به نظر ما معلوم نیست این برداشت درست باشد. مثلاً میگویند کسی که مرتکب زنای محصنه شده، باید سنگسار شود، درصورتیکه وقتی بررسی میکنیم، میبینیم که اصلاً سنگسار، جزء اسلام نبوده و بلکه اسلام با آن مقابله میکرده است و بنده دراینباره کتابی نوشتهام.
نکتهی دوم این است که حالا فرضاً فهمیدیم که شریعت این حرف را واقعاً بیان کرده و مثلاً گفته زنها باید چادر بر سر کنند، اما انجام دادن یا ترک آن موجب اضرار به غیر نیست، باید آن را اختیاری بکنیم نه الزامی.
در مقابل ترکاشوند، اما مدافعان اجباری کردنِ حجاب قرار دارند. یکی از این موافقین، دکتر محمدحسن حائری یزدی، عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد است.
او در گفتگویی که چند سال پیش با سایت «شبکه اجتهاد» داشت، دلیل اجباری بودنِ حجاب در اماکن عمومی را این گونه بیان کرد:
دلیل اصلی اجباری بودن حجاب همان دلیلی است که درباره ی سایر احکام مثل حرمت شرب خمر و حرمت روزه خواری در انظار وجود دارد. یعنی در یک جامعهی اسلامی، تظاهر به گناه ممنوع است. ممکن است کسی در منزل خودش روزه نگیرد، هیچ مأموری حق تجسس و ایجاد مزاحمت برای او ندارد. هرکس در خلوت خویش آزاد است و تنها ایمان وظیفهی شرعی بین او و خدای اوست که او را کنترل می کند. اما حق تظاهر به گناه در انظار عمومی را ندارد که اگر گناه او وارد عرصهی جامعه شد، وظیفهی بزرگ امر به معروف و نهی از منکر جلوه گر می شود که هم وظیفهی عموم مسلمانان است و هم وظیفهی حکومت. لذا اگر در انظار عمومی، روزه خواری صورت گیرد، تعزیر می شود یا هر گناه دیگری، اگر کسی در ملک خودش داد بزند و این داد زدن برای کسی مزاحمتی ایجاد نکند، با او برخورد نمیشود اما اگر همین کار را در بازار انجام دهد و مزاحمت ایجاد کند با او برخورد میشود.
نظام جامعه مهم است و حفظ نظام در یک جامعهی اسلامی در این است که در انظار عمومی، احکام اسلامی و شریعت هتک نشود، در غیر این صورت برخورد منطقی و قانونی و شرعی با آن وظیفهی همگان از جمله نظام و حکومت است.
رعایت پوشش مناسب در همهی جوامع عقلایی الزامی است. در کدام جامعه، افراد هر طور دلشان می خواهد، مثلاً عریان در جامعه ظاهر میشوند؟ پس اصل پوشش در همهی جوامع الزامی است. تفاوت در مقدار و حدود آن است که در هر جامعه به حسب فرهنگ و عرف آن محدودیت ایجاد میشود. در جوامع اسلامی هم حد و حدود آن براساس ضوابط و مقررات اسلامی تعیین میگردد. حتی اگر نظام اسلامی هم حاکم نباشد وظیفهی عموم مردم است که از باب امر به معروف و نهی از منکر اقدام نمایند.
ماجرای اجباری بودنِ حجاب اما هنوز ادامه دارد. ماجرایی که هرازگاهی موافقین و مخالفین آن، بهانه دیگری برای طرح آن مییابند.