۰
تاریخ انتشار
سه شنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۶ ساعت ۱۴:۰۴

شیخ زکزکی دلیل موفقیت خود را نداشتن سلاح می دانست/ او به زنان و خانواده اهمیت بسیاری می داد

بخش دوم
شیخ زکزکی دلیل موفقیت خود را نداشتن سلاح می دانست/ او به زنان و خانواده اهمیت بسیاری می داد
در بخش اول گفت و گوی ویژه خبرگزاری رضوی با حجت الاسلام ناجی؛ جوانی که با وجود هشدارهای بسیار درباره ناامنی های موجود در نیجریه به دیدار شیخ زکزکی رفت را خواندید. وی از جو حاکم در مراسم چهلم شهدای روز قدس در سال 2015 و همچنین دشواری های سفرش گفت و گریزی هم به فعالیت های شیخ زکزکی زد. در بخش دوم این گفتگو نکاتی درباره شخصیت شیخ زکزکی و نوع تعاملات انسانی وی با افراد و نیز عوامل موفقیت وی در جهان اسلام را می خوانید:
-تجربه زیسته شما با مردمی که در آفریقا مهمان آنان بودید چه نکاتی دربردارد؟ کمی از رفتار مردم نیجریه، شیخ و طرفدارانش برایمان بگویید!
نکات جالبی درباره مردم نیجریه وجود دارد مثلا این که شیعیان نیجریه علی رغم آب و هوای گرم و بطور کلی شرایط بد زندگی، بانوانی محجبه داشتند و به مناسک دین نیز توجه می کردند. در مراسم نماز جماعت که شرکت می کردم اشتیاق بسیار نمازگزاران برای نماز خواندن پشت سر شیخ را می دیدم. نماز شیخ یک نماز عجیبی بود. قنوت هایی طولانی داشت اما کسی در آن احساس خستگی نمی کرد و اتفاقا همه با شیخ همراهی می کردند. آنها به ویژه خود شیخ زکزکی اهمیت زیادی به پاکی و فضایی معطر و سوزاندن عود قائل بود، چیزی که دقیقا در سنت پیامبر(ص) هم بر آن تاکید شده است.
مسئله دیگر وجود آزادی های بسیار در این کشور هست. در نیجریه دسترسی به مواد مخدر شدیدا آسان است. فساد اخلاقی در نیجریه بسیار فراگیر است و در رابطه با رسانه ها نیز نه سانسور و نه فیلترینگ وجود دارد! و همگی ارزان و قابل دسترس اند. با وجود همه این شرایط جوانان و نوجوانان و حتی کودکان آنان ترجیحشان بر این بود که در مراسم هایی که شیخ حضور دارد شکت کنند. همراه سخنران قرآن زمزمه کنند و نمازهای جماعت پرشوری برگزار کنند. و برای من این سوال پیش آمده بود که آنان چه چیزی در شخصیت شیخ دیده بودند که اینگونه وی را همراهی می کردند.
در رابطه با مهمان پذیری مردم نیجریه هم این را بگویم که، من در آنجا مریض شدم. در زمانی که شیوع بیماری ابولا در بالاترین میزان ممکن قرار داشت و با این وجود باید گفت، ما تقریبا ریسک کردیم و به آن منطقه رفتیم. کسی به ما این نکته را یادآوری نکرده بود که بیماری های خطرناکی در حال شیوع در این مناطق هستند و ما بدون هیچگونه قرص و واکسن و حتنی هیچ اقدامی علیه ویروس های قابل انتقال انجام نداده بودیم!
در جریان آن بیماری چند ساعتی را تب خیلی شدیدی داشتم و بدنم سرد شده بود. چندان متوجه آنچه اطرافم رخ میداد نبودم فقط یادم هست افراد زیادی برای مداوای من آمده بودند و در تلاش بودند. بعدا متوجه شدم که شیخ تیم پزشکی خودش را برای درمان من فرستاده بود و تاشب حالم کامل بهبود یافته بود. در همین زمان شیخ با وجود جمعیت زیادی که در اطرافش بودند برای من غذای خاصی سفارش داده بود و می گفت ما باید تقویت شوید. شیخ به طور کلی معتقد بود مهمانانش می بایست غذای متناسب با شرایط زیستی خودشان مصرف کنند و به همه سپرده بودند آن چه که مناسب شرایط ماست در اختیارمان قرار دهند. همینطور نیروهای امنیتی که شیخ به همراه ما می فرستاد به خوبی از ما محافظت می کردند. قبل از ما وارد محیط ها می شدند و یا خوردنی ها را بررسی می کردند تا مبادا خطری جان ما را تهدید کند. در پایان سفر نیز شیخ هدایای نفیسی برای ما تهیه کرده بود که شاید در مقابل آنچه ما برده بودیم و ابراز کرده بودیم اندک و ناچیز بود و همینطوراز ما خواسته بود به بازار برویم و هرچه متمایل بودیم بخریم.
زکزکی همچنین به "زنان و خانواده" اهمیت می داد؛ در تمامی سخنرانی های شیخ، همسرش هم ردیف با وی نشسته بود و حتی در دیدار اول که به منزل ایشان رفتیم همه اعضای خانواده در دیدارمان حضور داشتند.
 

-آیا هرگز شیخ را در اندیشه یا انجام فعالیت های سیاسی و جناحی دیده بودید؟ نکته ای وجود داشت که بر اساس آن بگوییم شیخ زکزکی نیز به فعالیت های جناحی علاقه دارد؟
شیخ یک بار در رابطه با دعواهای گروها و جناح ها مسئله ای را به من خصوصی گفت و آن این بود که این دعواها مارا از اصل مطلب، که دین اسلام است جدا می کند و دقیقا همان خواسته دشمن را محقق می سازد. وی در رابطه با حضورش در ایران نیز به من گفت: من صدای اسلام که در ایران بلند شد را شنیدم و آمدم تا آن را در ایران از نزدیک ببینم.

-از روحیه مردم نیجریه و جو حاکم بر زندگی شیعیان با توجه به شرایط خاصی که در آن زندگی می کنند بگویید؟
خب مردم نیجریه در فقر به سر می برند، وقتی یک سفید پوست وارد کشور آنان می شود به دیده یک منبع مادی به وی نگاه می شود. خاطرم هست که در شب آخر حضورم، وقتی از میان مردم رد شدم تا خانمی از جایگاه عقب تری خودش را به دشواری به من رساند، تصورم این بود که از من تقاضای کمک دارد و منتظر شنیدن همچین جمله ای از وی بودم اما وی فقط بعد از تشکری گرم و گیرا از من خواست تا به مردم ایران بگویم برایشان دعا کنند و گفت به آنان بگویید ما به آنان و دعای خیرشان امیدواریم.
اخیرا هم اطرافیان شیخ به من پیام داده بودند بازهم به آنجا برویم. می گفتند شیخ خواسته برای دلگرمی مردم به نیجریه سر بزنم اما برای حفظ امنیت جانمان در ابوجاه که امن هست بمانیم و گفته بود مردم خواهند آمد و ارتباطشان را با شما حفظ خواهند کرد و دلگرم خواهند شد.
نکته جالب دیگر این بود که میان این مردم روحیه جمعی عجیبی حاکم بود. آنان می گفتند ما مانند یک خانواده زندگی می کنیم. یادم هست یک مهندس تحصیل کرده در انگلستان می گفت من سعی می کنم کارگری که  برای پروژه هایم انتخاب می کنم از هم کیشان و هم وطنان خودم باشد تا خودمان به خودمان کمک کرده باشیم. ما حتی نمی خواهیم نیازمند یک مسیحی باشیم . آنان بنیاد شهید خودجوشی درست کرده بودند ا مردم بیایند و به بازماندگان شهدا کمک کنند.

-اگرچه شنیده می شود شیخ آزاد شده اما گمان هایی هم برای مخاطره جان ایشان وجود دارد! بنظرم در پایان کمی توضیح دهید با توجه به آنچه دیدید، برای آینده شیعیان نیجریه چه افقی را پیش بینی می کنید؟
شاید بتوان گفت بعد از حضور شیخ زکزکی در ایران، زیاده روی هایی که شد کمی برای ایشان خطر آفرین شد. به طور کلی آفریقا مقر و پایگاه اسرائیل است و وجود شیخ و نفوذش میان مردم برای اسرائیل زنگ خطر به حساب می آمد. از طرفی هم آفریقا یک منطقه فقیرنشین است و هرکسی پول بدهد برنده است و قدرت بدست می آورد. آفریقا به همه جای دیگر دنیا فرق می کند. عملا پول حکومت می کند. باید خیلی با دقت عمل می شد.
اگر با باز هم به شیخ اجازه فعالیت ندهند اهمیت چندانی ندارد، چون او نیروهای خودش را پرورش داده و نمایندگان تفکر ایشان که در همه شهرهای آفریقا وجود دارند می تواند در خفا و یا به اشکال دیگری رهبری کرده و به رواج اندیشه هایش بپردازند. طرفداران جوان ایشان را در شهرهای مهم می توان دید و بیش تر هم خواهند شد و می توانند در خفا و به صورتی که حتی نیاز نباشد شخصی را به صورت مشهود به عنوان رهبر معرفی کنند و این کار انجام شدنی هست. حکومت نیز احتمالا ایشان را در حصر خانگی نگه دارد.
توجه به این نکته هم مهم است زکزکی رمز موفقیت خود را نداشتن سلاح جنگی می داند. شیخ می گفت حکومت منتظر است من مسلح شوم و من را از بین ببرد و علت موفقیت من هم این است که اصلا سلاح نداشته ام و فقط با تعاملاتم با مردم توانستم رهبری آنان را بدست گیرم. در نتیجه باید گفت تشکیلات شیعیان نیجریه در خفا نیز به هم نریخته و آنها یاد گرفته اند مخفی باشد و فعالیت کنند.
 
 
 
 
 
 
https://www.razavi.news/vdcewe8w.jh8exi9bbj.html
razavi.news/vdcewe8w.jh8exi9bbj.html
کد مطلب ۲۴۴۳۲
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما