حجتالاسلام سید محسن ابنالرضا در گفتگوی اختصاصی با رضوی:
«عالم آل محمد» یعنی امام گفتگو/ امام حسین(ع) بارها با عمر سعد مذاکره کردند تا کار به جنگ نکشد/ صلح امام حسن(ع) حاصل گفتگو بود
سرویس معرفت/ حجتالاسلام سید محسن ابنالرضا، از اساتید سطوح عالی حوزه علمیهی قم، در گفتگو با خبرنگار خبرگزاری رضوی، رفتار امام رضا علیهالسلام با علمای سایر ادیان و مذاهب را همان روش رسولالله صلیالله علیه و آله و سایر ائمه علیهمالسلام دانستند. به باور این استاد حوزه علمیه قم، گفتگو محوری امام در مواجه با متدینین به سایر ادیان، موجب ملقب شدن ایشان به لقب «عالم آل محمد» گردید. مشروح این گفتگو به قرار زیر است.
شیوه برخورد امام رضا با متدینان به سایر ادیان، چگونه بود و چه آثاری را به دنبال داشت؟
روشی که حضرت رضا علیهالسلام در برخورد با رؤسای ادیان داشتند، همان روشی بوده که پیغمبر اکرم و سایر معصومین علیهمالسلام هم داشتند. شاید برای معصومین دیگر چنین موقعیتی پیش نیامده بوده است و لذا در مورد حضرت رضا علیهالسلام اهمیت خاصی پیداکرده است و الاّ روش حضرت همان روش پیغمبر اکرم بوده است. امام رضا علیهالسلام ملقّب به عالم آل محمّد هستند؛ البته تمام معصومین عالم آل محمّد هستند و ملقّب شدن حضرت رضا علیهالسلام به این لقب به این معنا نیست که دیگر ائمه علیهمالسلام، عالم آل محمد صلیالله علیه و آله نیستند، ولی برای خود حضرت رضا علیهالسلام، ویژگی خاصی پیدا شد که حالت مناظره و گفتگو برای حضرت پیدا شد، بهگونهای که این شرایط برای
روش امام رضا علیهالسلام در مناظرات خویش با علمای سایر ادیان چگونه بوده است؟
روش حضرت بیان حقیقت همراه با دلیل بوده است؛ یعنی حضرت حقیقت را همراه با استدلال بیان می کردند، بهگونهای که طرف مقابل، هیچ چارهای جز تسلیم در مقابل حضرت نداشت. نظیر این مطلب را میتوان در مناظراتی که حضرت در مرو با علمای فرق و مذاهب گوناگون داشتند، پیدا کرد. معروف است که حضرت رضا علیهالسلام، مناظرات و احتجاجاتی با رؤسای ادیان و فرق و مذاهب داشتند که نمونهی بارز آن مجلسی است که مأمون عباس به فضل بن سهل دستور داد که سران ادیان و علمای فِرَق و مذاهب را به مرو دعوت کنند تا با حضرت مناظره کنند.
البته اینکه هدف مأمون عباسی از این کار چه بوده، روشن نیست. شاید خواسته فضل و برتری امام علیهالسلام را به دیگران بفهماند، ولی مهمتر از این، شاید هدفش، تضعیف شخصیت امام در نزد دیگران بوده است.
ازجملهی مناظراتی که حضرت داشتند، مناظرهی با جاثلیق مسیحی، اسقف بزرگ مسیحیان بوده است. همچنین حضرت، با رأس الجالوت، دانشمند بزرگ یهود، هربز اکبر پیشوای بزرگ مجوس و قاضی زرتشتی و خادم آتشکده، عمران صابی رهبر صابئیان یعنی کسانی که دینشان صابئی بوده که گاه از آنها به ستارهپرست
حضرت با تمام این علما مناظره کردند و همهی آنها را به تسلیم وادار کردند، بهگونهای که آنها در مقابل مقام حضرت، چارهای جز تسلیم و اعتراف به کلمات حضرت نداشتند.
بخشی از مناظرات حضرت با جاثلیق این بوده که حضرت خطاب بهجاثلیق فرمودند: من نسبت به حضرت عیسی هیچ مطلبی که موجب وهن و ضعف باشد نمیتوانم بیان کنم. تنها ضعفی که در عیسی علیهالسلام بوده این است که عبادتش کم بوده و نماز و روزهی کمی بهجا میآورده است. جاثلیق گفت: شما با این حرف، مقام علمی خود را تضعیف کردید. من گمان میکردم که شما اعلم علمای اسلام هستید و با گفتن این جمله خود را تضعیف کردید. حضرت فرمودند: مگر من چه گفتم؟ جاثلیق گفت: حضرت عیسی قائم اللیل و صائم النهار بوده است؛ یعنی تمام شبها را عبادت و تمامروزها را روزه میگرفته است. شما چگونه میگویید عبادتهای عیسی، کم بوده است؟ حضرت فرمودند: عیسی علیهالسلام برای چه کسی روزه میگرفت و برای چه کسی عبادت میکرد؟ در اینجا تعبیر روایت، جاثلیق لال شد و نتوانست جواب بدهد.
این نشان میدهد که حضرت رضا علیهالسلام طبق روش آباء و اجداد خویش، مناظره میکردند و حقیقت را بیان میکردند و طرف مقابل چارهای جز تسلیم در برابر حقیقت چارهی دیگری نداشته است.
تلاشهای امام رضا برای وحدت را چگونه ارزیابی میکنید؟ نتیجه تلاشهای این امام برای وحدت چگونه بود؟ آیا اهل سنت به ائمهی معصومین و ازجمله امام رضا علیهالسلام، محبت دارند؟
نسبت به تلاش امام رضا علیه السلام برای وحدت بین شیعه وسنی اطلاعات کافی ندارم؛ اما این محرز و روشن است که حضرت رضا علیهالسلام و همهی اهلبیت علیهمالسلام مورد محبت اهل سنّت هستند، شکی نیست. کدام سنی را پیدا میکنید که محبت اهلبیت را در دل نداشته باشد، مگر اینکه ناصبی باشد. هیچیک از طوایف اهل سنّت، با اهلبیت دشمن نیستند، مگر اینکه ناصبی باشند و الا همهی فرق اهل سنّت محبت اهلبیت را در دل دارند. ولی مطلبی که هست این است که ولایت اهلبیت را قبول ندارند و الا نسبت به محبت به معصومین، هیچ شک و شبههای نیست.
آیا میتوان مبنای امام رضا در برخورد با سایر مذاهب را بر گفتگو دانست و ایشان را امام گفتگو دانست؟
به معنای عام کلمه، تمام اهلبیت، اهل گفتگو بودند و اینکه بگوییم فقط حضرت رضا اهل گفتگو بودند و دیگر ائمه علیهمالسلام نعوذبالله اهل خشونت بودند درست نیست. حضرت امیر علیهالسلام اهل گفتگو بودند، حتی امیرالمؤمنین علیهالسلام، در جنگ احزاب در مقابل با عمرو بن عبدود ابتدا سه پیشنهاد مطرح میکنند. این یعنی گفتگو.
صلح امام مجتبی علیهالسلام، چیزی جز گفتگو نبوده است. سیدالشهدا علیهالسلام، بارها با عمر بن سعد ملعون گفتگو کرده است تا کار به جنگ منتهی نشود. همهی اهلبیت اهل گفتگو بودند ولی موقعیتی که برای حضرت رضا علیهالسلام ازلحاظ کمی و کیفی به سبب سفر به مرو و تشکیل جلسات مناظره توسط مأمون ملعون و وزیر ملعونش، فضل بن سهل، ایجاد شد، اهمیت بیشتری پیدا کرد، لذا حضرت به مناظره و گفتگو معروف شدند و حضرت توانستند با سران ادیان و مذاهب، گفتگو کنند که بالاتر از این گفتگوها، مصداقی برای گفتگو و مناظره پیدا نمیشود. البته امام صادق و امام باقر علیهماالسلام هم با زنادقه و ملحدین زمان خود، در مسجدالحرام، مناظراتی داشتند و این مناظرات در کتب روایی ما نقلشده است، ولی ازلحاظ کمیت و کیفیت به مقدار مناظراتی که امام رضا علیهالسلام داشتند نبوده است.
کتاب الاحتجاج، تألیف ابومنصور احمد بن علی بن ابیطالب طبرسی، سرشار از احتجاجاتی است که حضرت رضا علیهالسلام داشتند. در این کتاب، از سایر ائمه علیهمالسلام نیز احتجاجاتی نقلشده ولی به گستردگی مناظرات امام رضا علیهالسلام نبوده است. لذا همهی اهلبیت اهل گفتگو بودهاند.
بخشی از مناظرات حضرت با جاثلیق این بوده که حضرت خطاب بهجاثلیق فرمودند: من نسبت به حضرت عیسی هیچ مطلبی که موجب وهن و ضعف باشد نمیتوانم بیان کنم. تنها ضعفی که در عیسی علیهالسلام بوده این است که عبادتش کم بوده و نماز و روزهی کمی بهجا میآورده است. جاثلیق گفت: شما با این حرف، مقام علمی خود را تضعیف کردید. من گمان میکردم که شما اعلم علمای اسلام هستید و با گفتن این جمله خود را تضعیف کردید. حضرت فرمودند: مگر من چه گفتم؟ جاثلیق گفت: حضرت عیسی قائم اللیل و صائم النهار بوده است؛ یعنی تمام شبها را عبادت و تمامروزها را روزه میگرفته است. شما چگونه میگویید عبادتهای عیسی، کم بوده است؟ حضرت فرمودند: عیسی علیهالسلام برای چه کسی روزه میگرفت و برای چه کسی عبادت میکرد؟ در اینجا تعبیر روایت، جاثلیق لال شد و نتوانست جواب بدهد.
این نشان میدهد که حضرت رضا علیهالسلام
تلاشهای امام رضا برای وحدت را چگونه ارزیابی میکنید؟ نتیجه تلاشهای این امام برای وحدت چگونه بود؟ آیا اهل سنت به ائمهی معصومین و ازجمله امام رضا علیهالسلام، محبت دارند؟
نسبت به تلاش امام رضا علیه السلام برای وحدت بین شیعه وسنی اطلاعات کافی ندارم؛ اما این محرز و روشن است که حضرت رضا علیهالسلام و همهی اهلبیت علیهمالسلام مورد محبت اهل سنّت هستند، شکی نیست. کدام سنی را پیدا میکنید که محبت اهلبیت را در دل نداشته باشد، مگر اینکه ناصبی باشد. هیچیک از طوایف اهل سنّت، با اهلبیت دشمن نیستند، مگر اینکه ناصبی باشند و الا همهی فرق اهل سنّت محبت اهلبیت را در دل دارند. ولی مطلبی که هست این است که ولایت اهلبیت را قبول ندارند و الا نسبت به محبت به معصومین، هیچ شک و شبههای نیست.
آیا میتوان مبنای امام رضا در برخورد با سایر مذاهب را بر گفتگو دانست و ایشان را امام گفتگو دانست؟
به معنای عام کلمه، تمام اهلبیت، اهل گفتگو بودند و اینکه بگوییم فقط حضرت رضا اهل گفتگو بودند و دیگر ائمه علیهمالسلام نعوذبالله اهل خشونت بودند درست نیست. حضرت امیر علیهالسلام اهل گفتگو بودند، حتی
صلح امام مجتبی علیهالسلام، چیزی جز گفتگو نبوده است. سیدالشهدا علیهالسلام، بارها با عمر بن سعد ملعون گفتگو کرده است تا کار به جنگ منتهی نشود. همهی اهلبیت اهل گفتگو بودند ولی موقعیتی که برای حضرت رضا علیهالسلام ازلحاظ کمی و کیفی به سبب سفر به مرو و تشکیل جلسات مناظره توسط مأمون ملعون و وزیر ملعونش، فضل بن سهل، ایجاد شد، اهمیت بیشتری پیدا کرد، لذا حضرت به مناظره و گفتگو معروف شدند و حضرت توانستند با سران ادیان و مذاهب، گفتگو کنند که بالاتر از این گفتگوها، مصداقی برای گفتگو و مناظره پیدا نمیشود. البته امام صادق و امام باقر علیهماالسلام هم با زنادقه و ملحدین زمان خود، در مسجدالحرام، مناظراتی داشتند و این مناظرات در کتب روایی ما نقلشده است، ولی ازلحاظ کمیت و کیفیت به مقدار مناظراتی که امام رضا علیهالسلام داشتند نبوده است.
کتاب الاحتجاج، تألیف ابومنصور احمد بن علی بن ابیطالب طبرسی، سرشار از احتجاجاتی است که حضرت رضا علیهالسلام داشتند. در این کتاب، از سایر ائمه علیهمالسلام نیز احتجاجاتی نقلشده ولی به گستردگی مناظرات امام رضا علیهالسلام نبوده است. لذا همهی اهلبیت اهل گفتگو بودهاند.