۰
تاریخ انتشار
دوشنبه ۱۳ آذر ۱۳۹۶ ساعت ۲۰:۴۶
گفتگو با پژوهشگری که از 200 عالم سنی، اجازه نقل حدیث دارد؛

حضور کمرنگ علمای درجه اول اهل سنت در همایش های تقریبی/ آیت‌الله سیستانی نمی‌دانست که استادش سنی است

حضور کمرنگ علمای درجه اول اهل سنت در همایش های تقریبی/ آیت‌الله سیستانی نمی‌دانست که استادش سنی است
سرویس معرفت/ شاید بتوان گفت او یکی از معدود شیعیانی است که ارتباط فراوانی را با اهل‌سنت و علمای آنها داشته است. سید محمدباقر پوسانی، متخصص درزمینه‌ی کلام و صاحب تألیفاتی درزمینه‌ی ایام فاطمیه، بیش از 200 اجازه نقل حدیث از علمای اهل‌سنت دارد که از مشهورترین آنها می‌توان علامه محمد یونس جونفوری و عبدالوکیل هاشمی و عبدالرحمن تویجری را نام برد. او البته از عالمان بزرگ شیعه نظیر آیات علوی گرگانی، غروی علیاری و سید رضی شیرازی نیز اجازه نقل حدیث را داراست و درعین حال، به ده‌ها علم سنی نیز اجازه نقل روایت داده است. پوسانی در گفتگو با خبرگزاری رضوی، به بررسی نقش همایشهای متعدد تقریب، در ایجاد تقریب بین مذاهب شیعه و سنی پرداخت. صحبتهای بی‌پرده و در عین حال، کارشناسانه او، این گفتگو را خواندنی کرده است.

آیا برگزاری همایش‌های تقریب مذاهب را در راستای وحدت بین مذاهب مفید می‌دانید؟
متأسفانه مسئله تقریب مذاهب تا همین چند دهه قبل به شکل بسیار نامنظم و ضعیف بود تا اینکه در زمان مرحوم آیت‌الله بروجردی و شیخ شلتوت و ماجرای معروفشان، کم‌کم شکل منظمی یافته‌ گرفت. تلاش‌هایی که در این زمینه صورت گرفته است متأسفانه مثمر ثمر واقع نشده است. همایش‌هایی که
در این رابطه برگزار می‌شود در حال حاضر، به شکل نوپا و بنیادین هستند و به همین علت، فعالیت بسیار گسترده‌ای ندارند و علمای شیعه و سنی هم آن‌طور که باید و شاید به آن‌ها نمی‌پردازند.

حاضرین در این همایش‌ها، معمولاً علمای درجه اول اهل سنت هستند یا علمای درجه چندم؟
متأسفانه یکی از علل اینکه این همایش‌ها به‌اندازه مطلوب کارساز نیستند، این است افرادی که در آن جلسات شرکت می‌کنند، شخصیت‌های ردیف اول و دوی مذاهب نیستند. به‌طور مثال بسیاری از مراجع عظام تقلید شیعه، حتی نامه و موضع‌گیری خاصی هم دراین‌باره نمی‌کنند، چه برسد به شرکت در این همایش‌ها؛ البته برخی از علمای اهل سنت نیز این‌چنین هستند.
به‌طور مثال، علمای درجه اول اهل‌سنت نظیر علامه جونفوری و عبدالوکیل هاشمی و سفر الحوالی و ماهریاسین فحل و غیره، هیچ‌گاه در این مراسم شرکت نکرده‌اند.

آیا رابطه بین علما پس از جلسات نیز ادامه پیدا می‌کند؟
خیر، همایش‌های تقریب مذاهب در طول زمان، باعث ارتباطات زیادی بین علمای مسلمین اعم از شیعه و سنی و غیره شده است. لیکن هنوز هم جای کار دارد و آن‌طور که باید، مؤثر نیست.

به نظر شما چه راه‌هایی برای تقریب بین مذاهب وجود دارد؟
یکی
از مهم‌ترین این مسائل، پرهیز از مسائل تفرقه‌انگیز مثل مراسم موسوم به عیدالزهرا(س) در شیعه و تکفیر سایرین در اهل سنت است. این‌جور مسائل هیچ‌کدام سند معتبری در دو مذهب ندارند. روایت درزمینه‌ی عیدالزهرا(س) ازنظر شیعه ضعیف است و در اهل سنت هم روایاتی در این باب داریم که نقل کرده‌اند: «سباب المسلم فسوق و قتاله کفر»: توهین به مسلمان، باعث فسق است و قتل مؤمن، موجب کفر می‌باشد. منتها برخی از شیعیان و اهل سنت به این مسائل توجه نمی‌کنند و به خاطر جهلشان، دست‌به‌کارهای تفرقه‌انگیز می‌زنند.
از راه‌های دیگر تقریب مذاهب، ورود علمای درجه اول مذاهب به این مسئله و گسترش فقه مقارن است؛ که متأسفانه به‌جز معدودی از علما، کسی پیگیر این مسئله نمی‌شود و یکی از مهم‌ترین علل کم کارآمدی مراسم تقریب مذاهب، همین است.
مسئله دیگر که متأسفانه به آن‌هم توجه نمی‌شود، ایجاد جلسات مناظره کاملاً محترمانه بین علمای درجه اول مذاهب اسلامی در مسائل اختلافی است تا به جمع‌بندی کاملی برسند. متأسفانه به‌جز معدودی مثل شبکه طیبه ولایت، این مسئله رعایت نمی‌شود و در برخی مسائل اختلافی، هیچ مناظره‌ای صورت نمی‌گیرد و از آن‌طرف، در برخی مسائل، مناظرات
با لحن بسیار بی‌ادبانه از سمت شیعه و یا سنی شکل می‌گیرد که این صحیح نیست.
راه دیگر اینکه باید مطابق سنت هزارساله علمای مسلمین، مناظرات در مسائل اختلافی اولاً به شکل بسیار محترمانه و ثانیاً فقط بین علمای آن مذاهب برگزار شود. متأسفانه در برخی فضاهای پیام‌رسان، عوام شیعه و سنی باهم بحث‌های بسیار عامیانه و بی‌سند می‌کنند و به خاطر نداشتن سواد، جبهه‌گیری‌ها و برخوردهای تندی با یکدیگر می‌کنند که باعث ناراحتی هردو مذهب می‌شود.

اقدامات اهل سنت در راستای تقریب مذاهب را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
علمای مذاهب چهارگانه اهل سنت، نظیر علمای شیعه، اقدامات بسیار مؤثری در راستای تقریب مذاهب انجام داده‌اند و سعی نموده‌اند فاصله بین مذاهب را کم کنند. به‌طور مثال، خود حقیر از بیش از دویست عالم اهل سنت اجازه روایت گرفته‌ام و به ده‌ها نفر از علمای آن‌ها اجازه روایت داده‌ام. این سنت در نزد علمای اعلام وجود داشته است. شهید ثانی، آقابزرگ تهرانی، آیت‌الله مرعشی و سید شرف‌الدین هم از کبار علمای اهل سنت اجازه روایت داشتند و به‌علاوه، به آن‌ها اجازه روایت می‌دادند. یا شیخ طوسی رحمه الله علیه در محضر بسیاری از علمای اهل سنت تلمذ کرد و ایضاً
صدها عالم اهل سنت هم از محضر ایشان کسب علم کردند. این کارها فاصله بین مذاهب را کم می‌کند. در عصر حاضر هم برخی از علما نظیر حضرت آیت‌الله سیستانی، نظیر شیخ طوسی، نزد علمای اهل سنت شاگردی کردند و اهل سنت هم بعدها شاگردی ایشان را کردند. منتهی بازهم همه این فعالیت‌ها در حد مطلوب نیست و نیاز به پیگیری‌ها و فعالیت‌های بیشتری در این زمینه است که برخی از علمای شیعه نظیر حضرت آیت‌الله مکارم و تسخیری و برخی از علمای اهل سنت نظیر علامه جونفوری، در همین زمینه مشغول به فعالیت هستند.

آیا نظریه تقریب مذاهب، به ایجاد رابطه خاصی بین علمای درجه‌یک شیعه و سنی منجر شده است؟
بله. از آثار و فواید تقریب مذاهب می‌توان به همین مورداشاره کرد. به‌طور مثال در زمان مرحوم بروجردی، براثر همین تقریب مذاهب، مفتی اعظم الازهر که در آن زمان شیخ شلتوت بود رأی داد شیعه پنجمین مذهب اسلامی است و این نظریه تا الآن در الازهر وجود دارد و شخصیت‌ها و اساتید آنجا رابطه بسیار خوبی با علمای شیعه دارند؛ و یا حضرت آیت‌الله سیستانی که فرمودند در سامرا مدتی شاگرد احمد الراوی بودند و حتی به ذهنشان هم خطور نمی‌کرد آن فرد سنی باشد. اقدامات علمای مسلمین در جواب به داعش و توهین به نبی اکرم و
غیره نیز نمونه‌های دیگری از این مطلب هستند.

چرا علمای فعلی شیعه، اثرگذاری افرادی مانند امام موسی صدر یا عبدالهادی فضلی را در میان اهل سنت ندارند؟
این مطلب صحیح نیست. اگر در روابط علمای شیعه دقت شود متوجه می‌شوید که تأثیرگذاری بسیار زیادی روی اهل سنت دارند و در بسیاری از مواقع، اهل سنت و علمایشان تابع نظر علمای شیعه شده‌اند. برای مثال می‌توان به فتوای جهاد حضرت آیت‌الله سیستانی علیه داعش اشاره نمود که اهل‌سنت و علمایشان نیز به خاطر فتوای ایشان، راهی جهاد علیه داعش شدند؛ و یا روابط حضرت امام خامنه‌ای حفظه الله تعالی با علمای اهل‌سنت که می‌توان در مواقعی مثل فتنه 88 و انتخابات و دفاع مقدس و غیره اشاره نمود و حتی تأثیر این بزرگواران بر اهل سنت از علمایی مثل مرحوم صدر و فضلی هم بیشتر است.

چرا مسئله وحدت و تقریب مذاهب، باوجود تبلیغات فراوان، هنوز بازدهی و اثر خاصی نداشته است؟
علل آن در بالا عرض شد. از علت‌های مهم آن می‌توان به تعصبات بیجا و عدم دخول علمای طراز اول مذاهب و درگیری‌های بین عوام و نبود مناظرات بین علمای مذاهب و غیره اشاره نمود که باوجوداین مشکلات، هرچه درزمینه‌ی تقریب مذاهب فعالیت و هزینه شود ثمردهی کافی را ندارد.
https://www.razavi.news/vdcfjcd0.w6dyyagiiw.html
razavi.news/vdcfjcd0.w6dyyagiiw.html
کد مطلب ۲۱۸۱۴
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما