حجة الاسلام و المسلمین مرتضی اسکندری:
خفقان سبب شد شبکه نمایندگان امام(ع) شکل بگیرد
به گزارش خبرگزاری رضوی، به مناسبت فرارسیدن ولادت امام هادی علیه السلام، در گفتگویی صمیمانه که با استاد حوزه و مسئول مرکز فقهی ائمه اطهار در مشهد، با محوریت شباهت مراجع کنونی و نمایندگان معصومین، مطالبی مطرح شد که توجه شما را به آن معطوف می داریم.
چه عللی سبب شد که امام هادی علیه السلام به فکر ایجاد شبکه نمایندگان افتادند؟
در حقیقت گسترش شبکه وکالت و نمایندگی بیشتر برای این بود که شیعیان برای عصر غیبت آماده شوند، یعنی مسئله وکالت و مسئله ارجاعات که البته از دوره امام باقر و امام صادق علیه السلام شروع شده بود، مثل ارجاع به ابان بن تغلب و دیگران تا برسد به زمان امام رضا علیه السلام و نمایندگی بزرگانی مثل یونس بن عبدالرحمن و امثال ایشان، که هر چه به عصر غیبت نزدیکتر بشویم، میبینیم که این جریان بیشتر گسترش پیدا میکند به این جهت که شیعیان آماده بشوند برای وکلای معصوم که در هر زمینه ای به آنان رجوع کنند مانند جنبههای تحویل دادن وجوهات که شاهد این هستیم که احادیثی که در این زمینه وجود دارد هر چه که به ائمه آخر نزدیکتر میشویم احادیث در این زمینه و جریان هایی که مؤید قضیه وکالت هستند بیشتر میشود.
تا میرسد به ابوالادیانی که تعریف میکند از شهادت امام حسن عسکری و رسیدن به سامرا که داستانش در این زمینه مشهور است. به این خاطر نظر بنده این است که ایشان داشتند مردم را آماده میکردند که در عصر غیبت شیعیان چگونه به وکلای رجوع کنند که البته در آن زمان نواب خاص بودند و به مجتهدین و بزرگان رجوع کردن در امروزه از زمینه سازی أئمه علیهمالسلام در آن قضیه می باشد.
فقط علتش این بود؟
نمی شود گفت فقط به این علت شبکه نمایندگی تشکیل شده است؛ مثلا نکته دیگری که میشود به آن اشاره کرد این که دسترسی به معصومین جور دیگر شده بود. یعنی مثلاً در عصر امام باقر و امام صادق علیهما السلام حضرات در حصر شدید بودند و مسأله مهم این بود که هر چه به ائمه آخر نزدیک میشویم اختناق هم خیلی بیشتر میشود. لذا ارتباط با ائمه معصومین هم سخت تر می شود. به این جهت هم بود که شبکه وکالت در زمان أئمه آخر توسعه بیشتری پیدا کرد. همین دو علت عمده ی در این مسئله بود، مضافا به این که تقیه شدید در آن زمان بوده و ارتباط با معصومین بسیار سخت بوده است و هم اینکه دشمنان هم روایات درباره ی حضرت مهدی علیه السلام را شنیده بودند و حضرات معصومین علیهمالسلام را تحت کنترل داشتند که قضایا در این زمینه مفصل است.
نمایندگان حضرت امام هادی علیه السلام دایره و گستره اختیاراتشان چقدر بوده است؟
مختلف بوده و نمیشود گفت همه یک جور بوده اند؛ مثلا بزرگانی که شخصیتهای مهم بودند اینها فرق داشتند، مانند جناب عبدالعظیم حسنی که دایره اختیارات شان به حسب جلالت شأنی که دارا بود فرق داشت که افراد دیگر را نمیشود گفت که همه به این شکل بودند. یعنی فرض کنید بزرگانی مثل علی بن بابویه قمی، یا فضل بن شاذان، امثال اینها یک حسابهای دیگری نزد معصومین علیهمالسلام و شیعیان داشتند که اینها را نمیشود همسنگ دیگران قرار داد که یعنی وکالتهایشان به قول بعضی از بزرگان به صورت تام بوده است، ولی بعضیها فقط مجاز به موارد محدودی در وکالت بودند، خلاصه محدوده اختیارات فرق میکرد.
پس بعضی از وکلا محدوده اختیاراتشان فقط در رابطه با گرفتن مثلاً وجوهات بوده است؟
بله، ولی بعضیها هم فراتر از آن اختیارات شان بود، جواب مسائل را میدادند، فتوا میدادند که در کتب رجالی شواهد زیاد بر آن است.
آن عده ای که امانت دار بودند، لزوما فقیه نبودند؟
کم و ببش همین طور مانند ابوالادیان، که یکی از کسانی است که این کار را انجام میداد و در عین حال از شمار بزرگان نبود، ولی در رساندن امانت، همان امانتداری کفایت میکرد که مثلا ابوالادیان دارای خصوصیت امانت داری بود و لذا گاهی ممکن بود یک شیعهای معمولی هم این کار را انجام بدهد، و امانتها را برساند.
در زمان فعلی ما آیا شیوه نمایندگی همان روشی است که از زمان امام هادی علیه السلام به ارث رسیده یا شیوه تغییر کرده است؟
و ریشه از همان جاست. ولی الآن شبهاتی را مطرح میکنند، و خیلی از این شبهات قابل اعتنا نیست . اما در آن زمان که وقت حضور معصوم بوده و ارتباط با معصوم مقدور بوده است، طبعا نظارت معصوم و تذکرات مستقیم شان وجود داشته است و جایی هم اگر بعضی اشتباه میکردند نامهای می آمد برای این وکلا به این جهت که بزرگانی بودند که در زمان معصومین علیهمالسلام می زیستند، طبیعی بود که کارهایشان همه زیر نظر بود. ولی اصل در امروزه جامعه ی ما شبیه همان است.
چه عللی سبب شد که امام هادی علیه السلام به فکر ایجاد شبکه نمایندگان افتادند؟
در حقیقت گسترش شبکه وکالت و نمایندگی بیشتر برای این بود که شیعیان برای عصر غیبت آماده شوند، یعنی مسئله وکالت و مسئله ارجاعات که البته از دوره امام باقر و امام صادق علیه السلام شروع شده بود، مثل ارجاع به ابان بن تغلب و دیگران تا برسد به زمان امام رضا علیه السلام و نمایندگی بزرگانی مثل یونس بن عبدالرحمن و امثال ایشان، که هر چه به عصر غیبت نزدیکتر بشویم، میبینیم که این جریان بیشتر گسترش پیدا میکند به این جهت که شیعیان آماده بشوند برای وکلای معصوم که در هر زمینه ای به آنان رجوع کنند مانند جنبههای تحویل دادن وجوهات که شاهد این هستیم که احادیثی که در این زمینه وجود دارد هر چه که به ائمه آخر نزدیکتر میشویم احادیث در این زمینه و جریان هایی که مؤید قضیه وکالت هستند بیشتر میشود.
تا میرسد به ابوالادیانی که تعریف میکند از شهادت امام حسن عسکری و رسیدن به سامرا که داستانش در این زمینه مشهور است. به این خاطر نظر بنده این است که ایشان داشتند مردم را آماده میکردند که در عصر غیبت شیعیان چگونه به وکلای رجوع کنند که البته در آن زمان نواب خاص بودند و به مجتهدین و بزرگان رجوع کردن در امروزه از زمینه سازی أئمه علیهمالسلام در آن قضیه می باشد.
فقط علتش این بود؟
نمی شود گفت فقط به این علت شبکه نمایندگی تشکیل شده است؛ مثلا نکته دیگری که میشود به آن اشاره کرد این که دسترسی به معصومین جور دیگر شده بود. یعنی مثلاً در عصر امام باقر و امام صادق علیهما السلام حضرات در حصر شدید بودند و مسأله مهم این بود که هر چه به ائمه آخر نزدیک میشویم اختناق هم خیلی بیشتر میشود. لذا ارتباط با ائمه معصومین هم سخت تر می شود. به این جهت هم بود که شبکه وکالت در زمان أئمه آخر توسعه بیشتری پیدا کرد. همین دو علت عمده ی در این مسئله بود، مضافا به این که تقیه شدید در آن زمان بوده و ارتباط با معصومین بسیار سخت بوده است و هم اینکه دشمنان هم روایات درباره ی حضرت مهدی علیه السلام را شنیده بودند و حضرات معصومین علیهمالسلام را تحت کنترل داشتند که قضایا در این زمینه مفصل است.
نمایندگان حضرت امام هادی علیه السلام دایره و گستره اختیاراتشان چقدر بوده است؟
مختلف بوده و نمیشود گفت همه یک جور بوده اند؛ مثلا بزرگانی که شخصیتهای مهم بودند اینها فرق داشتند، مانند جناب عبدالعظیم حسنی که دایره اختیارات شان به حسب جلالت شأنی که دارا بود فرق داشت که افراد دیگر را نمیشود گفت که همه به این شکل بودند. یعنی فرض کنید بزرگانی مثل علی بن بابویه قمی، یا فضل بن شاذان، امثال اینها یک حسابهای دیگری نزد معصومین علیهمالسلام و شیعیان داشتند که اینها را نمیشود همسنگ دیگران قرار داد که یعنی وکالتهایشان به قول بعضی از بزرگان به صورت تام بوده است، ولی بعضیها فقط مجاز به موارد محدودی در وکالت بودند، خلاصه محدوده اختیارات فرق میکرد.
پس بعضی از وکلا محدوده اختیاراتشان فقط در رابطه با گرفتن مثلاً وجوهات بوده است؟
بله، ولی بعضیها هم فراتر از آن اختیارات شان بود، جواب مسائل را میدادند، فتوا میدادند که در کتب رجالی شواهد زیاد بر آن است.
آن عده ای که امانت دار بودند، لزوما فقیه نبودند؟
کم و ببش همین طور مانند ابوالادیان، که یکی از کسانی است که این کار را انجام میداد و در عین حال از شمار بزرگان نبود، ولی در رساندن امانت، همان امانتداری کفایت میکرد که مثلا ابوالادیان دارای خصوصیت امانت داری بود و لذا گاهی ممکن بود یک شیعهای معمولی هم این کار را انجام بدهد، و امانتها را برساند.
در زمان فعلی ما آیا شیوه نمایندگی همان روشی است که از زمان امام هادی علیه السلام به ارث رسیده یا شیوه تغییر کرده است؟
و ریشه از همان جاست. ولی الآن شبهاتی را مطرح میکنند، و خیلی از این شبهات قابل اعتنا نیست . اما در آن زمان که وقت حضور معصوم بوده و ارتباط با معصوم مقدور بوده است، طبعا نظارت معصوم و تذکرات مستقیم شان وجود داشته است و جایی هم اگر بعضی اشتباه میکردند نامهای می آمد برای این وکلا به این جهت که بزرگانی بودند که در زمان معصومین علیهمالسلام می زیستند، طبیعی بود که کارهایشان همه زیر نظر بود. ولی اصل در امروزه جامعه ی ما شبیه همان است.