در گفتگو با خبرگزاری فرهنگ رضوی تشریح شد:
ویژگیهای تربیت دینی / طراحی دورههای آموزشی برای زوجهای جوان درباره تربیت کودک
گفتوگوی مشروح با مدیرمسئول مؤسسه فرهنگی هنری «منتظران منجی»
در ضرورت توجّه به مقوله «فرزند پروری» و پیشگیری از آسیبهای ناشی از بیتوجّهی به این امر با مدیرمسئول مؤسسه فرهنگی هنری «منتظران منجی» به گفتگو نشستیم.
پرورش فرزند به چه معنا است؟
پرورش یعنی شکوفا کردن استعدادهای موجودی که در او قابلیتهای گوناگونی وجود دارد. مثلاً پرورش ماهی، گل و گیاه، حیوان و ... ، شما در سیرکها حیواناتی میبینید که قوایشان به شکل خاصی پرورش داده شده که حیرتآور است ولی اگر همان حیوان را در جنگل رها کنند، کارهایی ساده و غریزی و هنگامی که در سیرک آموزش و تعلیم میبیند کارهای شگفتآوری انجام میدهد که این آموزش را یک مربّی و پرورنده میتواند انجام دهد.
پرورش فرزند هم بدین معناست که پدر و مادر یا کسانی که مسؤلیت فرزند را به عهده دارند، قوای گوناگون خدادادی او را به گونهای شکوفا کنند که مصالح و سعادت دنیا و آخرت آن فرزند تأمین شود. قوای یک کودک پنجگونه است، که عبارت است از : حسی، خیالی، وهمی، عقلی و فوق عقلی (معنوی) که سه قوّه اول، کمالات حیوانی، چهارمی فرشتهای و پنجمی کمال انسانی است. هر کدام از این قوا اقسام مختلفی دارند و پدر و مادر یا مربّی آگاه، به تناسب ضرورت و اهمیّت، این پنج قوّه را باید شکوفا کند.
آیا انسان با توّجه به فطرت خدا جو و نیکیطلب نیاز به تربیت دارد؟
انسان موجودی است که قابلیتهای گوناگونی دارد و اگر خود به خود رها شود هیچکدام از قابلیتهای او رشد نمیکند و شکوفا نمیشود. کودک تا دست و پایش را حرکت ندهد، دست و پا نزند و تحرّک نداشته باشد، قوای جسمیاش شکوفا نمیشود؛ تا نشنود، لمس نکند،نبیند و تجربه نکند نیز قوای ذهنیاش شکوفا نمیشود و در مسائل اخلاقی، عقلانی و معنوی هم همین طور است و نیاز به پرورش دارد تا شکوفا شود.
اگر انسان رها شود، نه تنها قوای اصلیاش که برای مصالح دنیا و آخرت است تربیت نمیشود، بلکه ممکن است قوایش به گونهای شکوفا شود که سعادت و سلامت دنیا و آخرت را بر هم بزند. کما اینکه اکنون شاهد جنگها، جنایات و فسادهایی که اتفاق میافتد هستیم و همه اینها به خاطر انسانهایی است که تربیت نشدهاند. اگر این انسانها تربیت میشدند این همه فقر، فساد، تباهی و جنگ در دنیا نبود.
آیا در مؤسسه فرهنگی هنری «منتظران منجی»، آموزشهایی برای زوجهای جوان درباره تربیت کودک ارائه میشود؟
برای دختران و پسران بالای هجده سال که در آستانه ازدواج هستند یا قصد ازدواج دارند، برنامههای علمی و عملی داریم که روی پنج صفت سلامت و زیبایی، هوش، عقل، اخلاق و معنویت کار میشود. این مواردی که ذکر شد پنج رکن اصلی شخصیت یک انسان است که اگر با هم و متوازن رشد کنند و شکوفا شوند، سعادت دنیا و آخرت انسان تأمین میشود.
در این برنامههای علمی و عملی، مهارتها و اطلاعات دختران و پسران را در زمینههای انتخاب همسر مناسب، دوران نامزدی، عقد، ازدواج، مراقبتهای قبل و بعد از انعقاد نطفه، مراقبتهای نه ماه بارداری، مراقبتهای دو سال شیردهی، پنج سال بعد از شیردهی، هفت سال دوم و هفت سال سوم، بالا میبریم.
این سه بخش، همان سه دورهای است که پیامبر اکرم (ص) فرمودند: «از فرزندانتان در سه دوره هفت ساله مراقبت کنید و سپس آنها را رها کنید». این سه دوره شامل ۷ سال اول زندگی (دوره پادشاهی کودک)؛ ۷ سال دوم که دوره نوکری و اطاعت است و سپس ۷ سال سوم است که دوره مشاوره کردن با اوست.
متأسفانه در کشور ما به این دورهها توجهی نمیکنند که اگر هم داشته باشند، فقط به سلامت و زیبای و هوش است. به بقیه موارد که شامل عقل و اخلاق و معنویت است، کاری ندارند و این زمینه بوجود آمدن آسیبهای عقلانی، اخلاقی و معنوی در کشور میشود. بنابراین زمان تربیت فرزند از نظر ما، زمانی است که پدر و مادر تصمیم به ازدواج میگیرند و چه بسا قبلتر از آن؛ چون زمانی که پدر و مادر ژن هایشان را به اشتراک می گذارند، پنج صفت بنیادینی را که ذکر کردیم ؛45 درصد به واسطه پدر و 55 درصد به واسطه مادر به فرزند منتقل می شود .این پنج صفت بنیادن خیلی قبلتر از ازدواج دختر و پسر باید درونشان تثبیت شود تا در هنگام اشتراکگذاری ژنها به نتیجه مطلوبی برسند و اغلب به دلیل عدم آگاهی، دختران و پسران خیلی ساده و بیدقت ازدواج میکنند، فرزند میآورند و تربیت میکنند و در واقع میتوان گفت تربیت نمیکنند و کارهایی خلاف تربیت صحیح انجام میدهند که تبعاتش را باید جامعه بپردازد.
در فرهنگ اسلامی، پدر و مادر چه وظایفی در قبال فرزند دارند؟
پدر و مادر در قبال فرزند وظایف گوناگونی دارند ؛ یکی از وظایف، مربوط به قبل از انعقاد نطفه است و ذکر کردیم که باید به کسب مهارتهای لازم در این زمینه بپردازند چون قبل از انعقاد نطفه هم فرزند حداقل یک وجود ذهنی دارد، یعنی قرار است فرزندی به دنیا بیاید.
مراقبتهای دوران بارداری هم جزء وظایف است که در منابع خودش وجود دارد و این جا مجالش نیست. یک سلسله وظایف هم هست که مربوط به توّلد نوزاد است و حقوق نوزاد محسوب میشود. اولین مورد این است که توّلد با احترام و شادی برگزار شود و به پدر و مادر تبریک گفته شود. نوزاد در هنگام توّلد غسل داده شود،در گوشش اذان و اقامه گفته شود،کام برداشتن نوزاد با آب گرم، آب فرات، خرما یا تربت سیّد الشهدا که بهترین آنهاست و بسیار مفید است.
بحث دیگر نامگذاری است و یکی از حقوق فرزندان، نسبت به والدین این است که والدین اسامی نیکو و مناسبی را برای فرزندان خود انتخاب کنند. ما از روی جمادات مثل سنگها، جواهرات یا ستارهها، کهکشانها، کیهانها و یا اسامی گل و گیاه و یا حیوانات اسم انتخاب میکنیم ولی شایستهتر آن است که اسامی انسانهای حقیقی و بزرگ که در انسانیت کامل هستند و یا اسامی خود خداوند را برای فرزندانمان انتخاب کنیم، تا در آینده به واسطه این نامهای نیکو و شایسته در آنها احساس قدرت و شرافت به وجود آید.
مورد دیگر، تراشیدن موی سر نوزاد قبل از هفت روز است و به وزن موی تراشیده شده طلا یا نقره صدقه دهند. عقیقه کردن برای نوزاد هم امری است بسیار مؤکد و به این معنی است که یک قربانی برای نوزاد با آدابی که در رسالهها و مفاتیح آمده، انجام دهند تا تضمینکننده سلامت فرزندشان باشد. آداب دیگر، ختنه برای فرزند پسر میباشد.
بعد از آداب دوران نوزادی، نوبت به آداب دوران شیر خوارگی میرسد. وظایف پدر و مادر در دوران شیرخوارگی بدین صورت است که باید به تغذیه شیرخوار اهمیّت دهند. در صورت امکان نوزاد با شیر مادر تغذیه شود که بهترین نوع تغذیه است و بسیار سفارش شده است و در غیر این صورت اگر قرار است شیر دیگری داده شود نهایت دقت را در این زمینه انجام دهند.
بعد از شش ماهگی که غذای کمکی برای شیرخوار آغاز میشود نهایت دقت و توّجه در این زمینه انجام شود که غذا طیّب، حلال، مفید و سالم باشد. در دوران شیرخوارگی احترام و درک شیرخوار واجب است و چون کودک در اوج ضعف است باید نیازهای او برآورده شود و به او احترام گذاشته شود. اگر زمانی اظهار نیاز کرد و گریه کرد زود به دادش رسید تا احساس ناامنی در او ایجاد نشود.
بعد از شیرخوارگی در سنین بالاتر علاوه بر تغذیه مناسب، احترام و حمایت، کودک احتیاج به تعلیم و تعلّم مناسب دارد. که این تعلیم و تعلّم هم به شکلهای نظری و هم به شکلهای عملی است. همچنین فرزند در تمام مراحل سنی احتیاج به احترام و اکرام دارد. نکته دیگر، توجّه به بهداشت و مسائل بهداشتی کودک است که باید در تمام مراحل سنی رعایت شود. در بعد نظری باید به او عقاید، اخلاقیات خوب، مسائل حلال و حرام، واجبات و مستحبات را آموزش داد. یکی دیگر از موارد بسیار حائز اهمیّت در بعد عملی محبّت پیامبر و آل هست که از واجبات تربیتی فرزند میباشد. آموزش قرآن، مهارت خواندن و نوشتن و آموزش اشعار و حکمتهای سودمند از دیگر وظایف والدین در قبال فرزندان است.
به نحوی دیگر اگر بخواهیم همه این مباحث را جمعبندی کنیم در واقع باید به همه پنج بخش فرزند که عبارت است از بخش جسمی،گیاهی، حیوانی، عقلانی و فوق عقلانی (معنوی) احترام گذاشته و توجّه شود.
در فرهنگ اسلامی تربیت بر اساس تفاوتهای فردی چه جایگاهی دارد؟
امروزه در علم هم به اثبات رسیده که حتی دوقلوها هم تفاوتهای آشکاری دارند. این تفاوتها در شخصیات و روحیات هم میباشد. از این رو نباید انتظارات یکسانی از همه فرزندان داشت بلکه باید به مختصات فردی هر فرزند احترام گذاشت. اگر والدین در فرزند اوّلشان ویژگیهای مثبت و خوبی وجود داشت، همان ویژگیها را از فرزند دیگرشان هم توقع نداشته باشند. چه بسا در دوران بارداری یا انعقاد نطفه آسیبهایی به وجود آمده و یا پنج ویژگی را که گفتیم قبل از انعقاد نطفه باید در پدر و مادر تقویت و تثبیت شده باشد، دچار افت و ضعف شده باشد. در هر بار فرزندآوری، دو شرایط کاملاً متفاوت، از لحاظ ویژگی ژنها، دوران بارداری و زایمان جود دارد؛ بنابراین نباید انتظار فرزندانی مشابه داشته باشیم و باید با توجّه به قابلیتهای آنان، انتظار داشته باشیم.
روشهای تربیت دینی چه ویژگیهایی دارد؟
چند مورد در روشهای تربیت دینی اصل است؛ نکته اوّل اینکه روشها باید علممدار باشد و والدین باید آگاه به تربیت باشند. در فرهنگ اسلامی تربیت مبنی بر بصیرت و شناخت درست فرزند است. نکته دوّم؛ احترام است که در شیوههای تربیت دینی اصل است، نکته سوّم؛ مدارا و صبر است که بسیار در تربیت حائز اهمیت است، نکته چهارم؛ دلسوزی و محبّت است که باید حتماً در تربیت فرزندان رعایت شود و نکته پنجم؛ قاطعیت و سازش است، چون بالاخره نفس فرزند، نفس ضعیف و تنبلی است و به فرمایش امام باقر (ع): «کلید همه بدبختیهای انسان در دنیا و آخرت دو چیز است؛ یکی تنبلی و دیگری بیحوصلگی.» بنابراین اگر ما بخواهیم قاطعیت نداشته باشیم در امور تعلیم و تربیت فرزندانمان، چون نفس آنان ضعیف است، در کارها کوتاهی میکنند و ضرر میبینند. والدین در ضمن محبّت کردن، دلسوزی داشتن و مدارا کردن باید قاطعیت هم داشته باشند. شرایط فرزند را در زمانها و مکانهای مختلف درک کنند و به او فرصت دهند. امّا از تعلیم و تعلّم دست بر ندارند و حذفش نکنند.
مهمترین نکته در روشهای تربیت اسلامی، تربیت عملی است. در این رابطه امام صادق (ع) فرمودند: «كونوا دُعاةً لِلنّاسِ بِغَيرِ ألسِنَتِكُم ، لِيَرَوا مِنكُمُ الوَرَعَ وَالاِجتِهادَ وَالصَّلاةَ وَالخَيرَ ، فَإِنَّ ذلِكَ داعِيَةٌ»:(مردم را با غير زبان خود دعوت كنيد، تا پارسايى و سختكوشى و نماز و خوبى را از شما ببينند؛ زيرا اينها، خود [بهترين] مبلّغند.) بنابراین فرزندان بیشتر از گفتار والدین، به رفتار آنان توجّه دارند لذا والدین و خانواده باید به عمل خودشان توجّه داشته باشند که فرزند به تربیت عملی بیشتر احتیاج دارد.
تربیت بر اساس رویکردی غربی با تربیت اسلامی چه تفاوتهایی دارد؟
منابع تربیتی و روانشناسی غربی بر اساس شناخت غلط از انسان است و انسان را از تولد تا مرگ معنا میکند. حاصل این نگاه اشتباه، برخورد و تصمیم اشتباه است. نگاه درست به انسان، نگاهی است که خود خالق به انسان معرفی کرده و باید به این نگاه حرمت گذاشت، توجّه کرد و بر اساس آن تربیت کرد. انسان سه مرحله حیات دارد ؛ یک مرحله قبل از دنیا که روح خدا در انسان دمیده میشود، یک مرحله دیگر که انسان به دنیا میآید و حیات دنیایی دارد و مرحله دیگر حیات جاودانی و ابدی است و باید به هر سه مرحله توجّه شود.
حضرت علی (ع) میفرمایند: «رحمت خدا شامل حال کسی است که بداند از کجا آمده، در کجا هست و به کجا میرود.» بنابراین در نگاه و فرهنگ اسلامی، انسان موجودی است که از خدا شروع میشود و به خدا ختم میشود، و یک موجود جاودانه است. امّا در فرهنگ غربی انسان موجودی است که یک ابتدا دارد که دنیا است و یک انتهایی هم دارد که مرگ است و قبل از تولد و بعد از تولدش اصلاً مورد توجّه قرار نمیگیرد. بنابراین جامعهشناسی، روانشناسی، اقتصاد، سیاست، تعلیم و تربیت، مدیریت، هنر، روابط زن و مرد و همه بخشهای علوم انسانی که برای این انسان تدوین میشود، پر از خطا است و هر چقدر هم که کشورها در تمام این علوم پیشرفت کردهاند؛ معضلات و ناهنجاریهایشان بیشتر شده و شاهد افزایش روزافزون جنگ، اعتیاد، طلاق، خودکشی، افسردگی، فرزندان نامشروع، تجاوز، قتل،گرسنگی، فقر، بیماریهای جسمی، بیماریهای روانی و ... هستیم و این نشان میدهد که توجّه نکردن به ابعاد اصلی انسان (بعد عقلانی، اخلاقی و معنوی) باعث ایجاد این صدمات و آسیبها میشود.